هانیه بیضایی

هانیه بیضایی

@hanihebeizaee

7 دنبال شده

2 دنبال کننده

            Juste une étudiante
          

یادداشت‌ها

        فریادی برای روشنگری
مشخصا ولتر همان قدری که توی زندگینامه اش نوشته شده مرد نیک نهادی بوده که در اوج کاتولیسم افراطی جامعه پیشا انقلابی فرانسه افکار و عقاید خودش رو از قیود مذهب تند و آتشی کاتولیک رها ساخته .
وی با ذکاوت و صلابت زیادی رنج های مردم را به تصویر کشیده ، رعیت های که هتک حرمت انسانی شان بواسطه اشرافی نبودن در ثانیه ای امکان پذیر بود ،همچنین رنج مردمان فرانسوی که پروتستان و کالونیست بودند و بواسطه آزار اذیت های شاه فرانسه و پاپ بی تاج و تخت مجبور به جلای وطن کردن به سمت انگلستان شدند.
کل کتاب نقد های تیزی به پاپ دارد و می‌گوید انگار تمام بدبختی مان از پاپ است منتها در این سخنان ولتر ایده های بزرگ و انقلابی تری مدفون است و آن هم همدست بودن کلیسا و سلطنت است مرض جامعه را اینگونه معرفی میکند جدا نبودن این دو نهاد از یکدیگر.
ولتر در ساده دل تلاش می کند برای فهماندن ایده های جدید و آن هم آزادانه انسان بودن است پیروی کردن از عواطف انسانی به جای خشک و مذهبی باقی ماندن بازگشت  دوباره به طبیعت، رجوع به عقل و منطق ، برخورداری از آموزش غیر مذهبی، تلاش برای قانون مند کردن جامعه به منظور حفظ شأن انسان ها و...
ولتر هنرمندانه رشادت های سنت ایو یعنی قهرمان بانوی داستان را به تصویر می کشد و فکر‌میکنم رادیکال تر از چنین چیزی وجود نداشته باشد که در روزگاری چنین قهرمان داستان تو یک زن باشد ، زنی که زندگی خود را فدا کرد تا مردی شرافتمند بهتر زندگی کند.

واضح ترین نکته ای که از این کتاب به یاد من ماند این بود که چقدر زیان بار است که اخلاقیات موضع مستقلی از دین و اعتقادات نداشته باشه ، اینگونه هیچ عمل کاملا اخلاقی یا غیر اخلاقی وجود نخواهد داشت اگر از خودمان باشی کار درستت اخلاقی تر و کار نادرستت کمتر ناپسند می باشد .
      

0

        دانه زیر برف امروز تموم شد و از پایانش حیرانم.

من اگر میخواستم برای کتاب اسمی بذارم اسمش را میگذاشتم داستان دوستی واقعی در زمانه هیولاها ، هیولاهایی توتالیتر و حزب گرا داستان روزهایی که چتر مسموم فاشیسم آنقدر پهناور است که ‌شیوه و سلسله مراتب شان به روابط انسانی هم سرایت میکند و آن ها را مسموم می سازد.

قهرمان داستان پیترو، فداکار ، آگاه ، مهربان و با عطوفت است اما به نظر من چیزی که پیترو را قهرمان می سازد این است که او جست و جو گر است ، پیترو در تمام خطوط داستانی جست و جو می‌کند برای دُر های نایاب زمانه اش : دوستی و انسان .

گویی که یک نظام فاشیستی اولین چیز هایی را که نابود می سازد همان هایی است که پیترو به دنبالش میگردد در پله اول اگاهی و سواد سیاسی پیترو او را به نقطه مقابل حکومت فاشیستی یعنی حزب کمونیست جلب میکند ،اما دریغا که بازهم پیترو تنها چیزی که در آنجا نمی یابد، دوستی و انسان است، جایی که رفقا در حد مهره های حزبی هستند مکان خوبی برای راضی کردن چنین سالکی نیست.
پیترو معنای زندگی را در جایی می یابد که انتظارش را نداشته ، معنای زندگی را در زیر زمینی نمور و تاریک هنگام رشد دانه ای ضعیف که زیر برف پوشانده شده پیدا میکند ‌.

 توصیفات پیترو در این باره چنان عمیق است که گویا حیات خود را در گروی سالم ماندن آن دانه می بیند‌.
در ادامه پیترو چنان احساس یگانگی با آن دانه با خری بینوا،با اینفانته کر و لال و فقرای ماتم زده می‌کند که بین وجود خود با آنان وحدتی می‌ یابد.
فی الواقع پیترو عارفی انسان شناس است نه خداشناس‌.
در زمانه ای که تمام سرها مشغول به آسمان و کلیسا است تا  در ازایش کلیسا به آن ها این امکان را بدهد که در زمین حرص رانی کنند ، بالا بروند و در ظاهر از مگس هایی بی ارزش تبدیل شوند به مقامات دولتی با نفوذ اما در این میان سر پیترو پایین است و واقعیت انسان را می‌بیند ، حیوانات و طبیعت را با چشم هایش نوازش میکند و عاشق طردشدگانی می شوند که در نظام های معیوب انگل نامیده می شوند فی الواقع کسانی که هنوز دل هاشان چرکین نشده کسانی که به قول خود پیترو دیوانگانی هستند که هر چند کم اما نوعشان با گذشت سال‌ها از بین نمی‌رود.

فکر میکنم اولین مواجه من با نویسنده ای بود که انقدر از طنز درست دقیق بجا و در عین حال نامحسوس  استفاده کرده بود ، نویسنده تاریک ترین مناسبات زمانه خودش را در لفافه کلماتی تقریبا دور از ماجرا با طنزی قوی بیان کرده بود.
ترجمه آقای سحابی در حدی نیستم که بخوام کارشناسانه در موردش نظر بدم اما استفاده شون از لفظ خر مقدس ها خیلی جالب و بموقع بود.
محوریت اصلی کتاب نقد همین خر مقدس ها در (هر) اجتماعی است.  نقد تندکتاب به روی دین رسمی است ، دینی که تنها کارکرد آن بهم پیوستگی توده ها در جهت نیل حکومت به هدف هایش هست ، منتها نویسنده سر ستیزی با دین خالصانه و مسیح راستین ندارد.‌
مسیحی که‌ به قول خود سیلوونه از فقرا فقیر تر است.
      

0

        انگار در جامعه سرمایه داری تنها با امید میشه سرکرد‌.
امید به روزی که دیگه قسط نداری ، امید به خریدن خونه و ماشین و امید به گنده شدن و دیده شدن امید به محبوب واقع شدن بین جماعتی که بنده سودآوری هستن ، امید به روزی که پسرات پول درشتی بزنن به جیب و توهم بعنوان پدرشون سرتو بالا بگیری .  این  امید انقد کش پیدا میکنه که یه روزی اگر بهش نرسی بابت ناامید شدنت مثل ویلی لومان خودکشی میکنی.
اونم دقیقا روزی خودکشی میکنی که آخرین قسط خونتو میدی و بلاخره صاحب خونه میشی!

کل کتاب از عقده حقارتی حرف میزد که بواسطه صاحب سرمایه بودن یا نبودن به اشخاص تحمیل میشه و ایگوهاشون رو یا گنده تر میکنه یا ضعیف تر.
و چقدر نامرئی هستند امثال ویلی لومان .

بازگشت به گذشته از زمینه های اصلی این نمایشنامه هست ویلی لومان در موقعیت های مختلفی به گذشته برمیگرده ، زمانی که سرمایه داری و برج های بالابلند و ماشین ها همه جا را تسخیر نکرده بود زمانی که می توانستند در باغچه خانه سبزی بکارند و در دشت ها قدم بزنند و در هوای آزاد تری زندگی کنند تقریبا همه اعضای خانواده حسرت جامعه کاملا صنعتی نشده را دارند.
بازگشت به گذشته و بازگشت به حسرت ها بازگشت به هر امکانی که میتوانست آن خانواده را پولدار کنند اما از دستش دادند و تنها اکنون میتوانند خود را سرزنش کنند.
حال که بازگشتی به گذشته صورت نمیگیرد و ایده های تجاری خانواده شکست میخورند و امید ها برای کسب سرمایه بیشتر نابود می شود.
 تنها راه حل ، خودکشی است.
      

0

        کتاب جامعه شناسی زنان.
در ابتدا کتاب سخن خود را با نقدی عظیم بر پیکره علم جامعه‌شناسی و بنیان های آن آغاز میکند و معتقد است که جامعه شناسی علمی مردمحور است و اصول مردسالاری و در سایه بودن زنان نیز بر این علم موثر بوده و در کل راهکارش برای خروج از این وضعیت زنانه تر کردن این علم است به این معنا که در پژوهش های خود برای تببین علت بوجود آمدن پدیده های اجتماعی باید در پرسش نامه های خود تجربه های زنانه را بیشتر لحاظ کنیم و توصیفات زنان راهم در باره یک موضوع در تحقیقاتمان اعمال کنیم.
کتاب از سه منظر فمنیستی به مسائل مربوط به زنان می پردازد.
 ۱_ فمنیست های رادیکال
که به طور خلاصه معتقدند مردسالاری یک تعصب چندین هزار ساله در جهان است و سابقه آن به جهان پیشا مدرن و ماقبل از سرمایه داری باز میگردد و به نوعی جهان شمول است.
۲_ فمنیست مارکسیستی: بر این باور است که سرمایه داری زنان را استثمار می‌کند و انواع مسائل را با اصول بورژوازی و پرولتاریایی توضیح میدهد، مانند بوجود آمدن علت خانواده هسته ای را اینگونه تعریف میکند که نیاز جامعه سرمایه داری برای بازتولید خود یک خانواده هسته ای می باشد تا شوهر در مقام کارگر یا کارفرما اقتصاد را جلو ببرد و زن هم در اغلب مواقع این نیرو را در خانه تقویت کند.

۳_ فمنیست سوسیالیستی: معتقد است که مردسالاری و سرمایه‌ داری توامان زنان را به زیر سلطه خود کشیدند و نقد آن ها به دو نظریه بالا عدم وجود وجوهه کلان و خرد در ان دو نظریه می باشد. فمنیست مارکسیست ها در نظریات خود به این قائل نمی‌شوند که مردسالاری بعنوان یک پدیده تاریخی مستقل سالیانی طولانی از زنان بهره برداری کرده است.دیدگاه این گروه ثنویت گرایانه می باشد.

یک نکته جالب توجه در کتاب این بود که یکی از اصلی ترین مباحث جامعه شناسی را ناقص میداند ، قشربندی در جامعه شناسی برحسب توزیع قدرت و ثروت در یک جامعه انجام داد میشود و توضیح نابرابری نیز از همین تعریف پیروی میکند و حرف کتاب این است که چگونه در قشربندی و توضیح  نابرابری هایمان گروهی را که سالیان جایگاه فرودست داشته اند لحاظ نکنیم؟
کتاب به مباحث دیگر نظیر‌ بزهکاری زنان و جرم علیه زنان می‌پردازد و علت تجاوز را نه به شکل سنتی و لیبرالی و روانی بلکه در متن یک جامعه مردسالار و موقعیت فروتر زنان تحلیل می‌کند و از نظر کتاب تجاوز وسیله کنترل و ارعاب زنان می باشد و یک فرهنگ مردسالار مداوم تجاوز را باز تولید میکند.
کتاب نقدی نیز به نظام پزشکی وارد می‌کند و میگوید که بنیان این رشته تبعیض گذار است از نحوه برنامه های درسی تا سپس شغل تخصصی و... زنان را در حاشیه قرار میدهد و بیان میکند که علم پزشکی کنترل زایمان زنان را بدست گرفته و احساسات و تجربیات شخصی زنان را در مراحل مختلف زایمان دارای اعتبار به حساب نمی‌آورد.

فصل آخر کتاب مربوط به تولید دانش فمینیستی هست و روش شناسی مطالعاتی هر گروه از فمنیست هارو مورد بررسی قرار میدهد
مثلا بیان میکند که برخی فمنیست ها مانند فمینیست های لیبرال به اصول اصلی علم جامعه‌شناسی پایبند هستند و به بنیان های رویکرد نظری جامعه شناسی دست نمی زنند و آن ها را زیر سئوال نمیبرند.
اما در زاویه ای دیگر رادیکال فمنیست ها به رویکرد های نظری جامعه شناسی انتقاد میکنند و در تلاش برای تولد علمی هستند که ادراک ذهنی زنان را از نو ارزیابی کنند در نتیجه به بی طرفی پژوهشگر قائل نیستند زیرا آن ها معتقدند که فرهنگ زنان ، دانش زنان ، و درک ذهنی زنان همگی از سوی مردان انکار شده است. 
و در اخر برای آشکار کردن دیدگاه زنان باید از ظواهر فراتر رفت و به جوهر چیز ها رسید، یعنی باید از ظاهر طبیعی نمای جایگاه زنان و کار زنان فراتر رفت تا روابط سراسر سلطه و انقیاذ نظام جنس آشکار شود.
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها