یادداشت هانیه بیضایی
4 روز پیش
رستاخیز هم پایان یافت. به راستی تولستوی خداوندگار قلم بوده است وی در قلمش در چندین منصب حاضر میشود بعنوان یک مردم شناس و یا حتی یک معلم اخلاق بعنوان یک مسیحی ارتدوکس معتقد یا یک دیوانه عارف و یا حتی در جای سیاسی مارکسیست ملحد به جای اینان تولستوی به خوبی قلم می رقصاند. اگر بخواهم عنوانی برای این کتاب انتخاب کنم به سلیقه شخصی خودم قطعا نامش این بود: چهره نگاری مردمان بیچاره در صحرای محشر روسیه تزاری ،مردمانی مفلوک، به تنگنا رسیده به زانو درآمده مردمانی که سختی و سردی و مناسبات قدرت در روسیه تزاری زانوهاشان را فلج کرده. نبردی طبقاتی ،گنده شدن مداوم شکم های اشراف و در تضادش مکیده شدن خون فقرا تجملات فرانسوی و هنر بورژوازی ، لژ های سلطنتی تئاتر ، لباس هایی دوخت انگلیس ، خانه هایی درن دشت پر شده از عتیقه و کتاب و و با وسواسی عجیب که تنها میل به نمایش دارند و در مقابلشان کودکانی که از وفور گرسنگی گوشتی به تنشان نمانده ، دخمه های چوبی نم خورده که هر آن امکان دارد سقف آن گردن های ساکنان را بشکند، سفره ای کوچک به اندازه سیب زمینی خام، دست هایی دراز شده برای یک تیکه نان. تولستوی نقاش این رنج هاست. به دقت یک مردم نگار رنج های اجتماعی را به تصویر میکشد و شمارا به زندان ها و جاده های منتهی به اردوگاه های کار سیبری میبرد و در یک کلام در این زندان ها پژمردن انسان و نفس آدمی را نشانتان میدهد اینکه چگونه برای بقا در محیطی که دولت باید برای اصلاح شما طراحی کرده باشد تبدیل به موجودی فاسق می شوید. و شمارا میان سیاسیون میبرد آدمیانی را نشان میدهند که هیچ برای خود نمیخواهند و آرمان هایشان در زندگی همه چیزشان را تعریف میکند و بلعکس حتی در این میان کسانی که صرفا عاشق بازی قدرت اند کسانی که به محض انجام شدن گذار، خود میتواند تبدیل شوند به هیولاهای حکومت تزاری که خوب بعد از انقلاب روسیه نیز چنین هم شد. در این کتاب به خوبی علل انقلاب و نارضایتی های مردمان روسیه نیز گنجانده شده.
(0/1000)
نظرات
4 روز پیش
کتابی ارزشمند برای خواندن. وصف حال زمان ما هم هست، گویی ادمیان امروز علیرغم اینهمه تحول و تکنولوژی در درون و سیرت همان هستند که صد و اندی سال قبل توصیف شده.
1
0
هانیه بیضایی
4 روز پیش
0