مکتوب‌

مکتوب‌

@maktub

97 دنبال شده

55 دنبال کننده

            می‌خونم که ببینم.
          
t.me/galaxysorrow

یادداشت‌ها

        بسم الله

حقیقتا کتاب رو بخاطر مترجم انتخاب کردم، یعنی آقای پرویز شهدی. به واسطه‌ی اینکه کتاب شرق بهشت رو با ترجمه‌ی ایشون خوندم فکر می‌کردم این اثر هم قرا ه همون ترجمه‌ی فوق‌العاده رو داشته باشه.
الان که کتاب رو تموم کردم بنظرم احتمالا ترجمه‌های بهتری از این اثر موجود باشه. و در نظرم ترجمه به اندازه شرق بهشت برام فوق‌العاده نبود، خوب بود.
کتاب درمورد چیچکوفه که سعی می‌کنه رعیت‌های مرده‌ی اربابان رو خریداری کنه و در این بین با اربابان مختلفی به معامله می‌شینه. انسان‌های مختلف...
من قبل از اینکه کتاب رو بخونم درموردش یه جستجویی کردم نوشته بودند که کمدی سیاه داره و یک نگاه جامعه‌شناسی نسبت به اون دوران و تاریخ بهتون می‌ده که رعیت‌ها چگونه بودند و یا اربابان چگونه بودند و چه چه...
کمدی سیاه من ندیدم ولی قلم نویسنده شیرین بود، گاهی مستقیم با خواننده صحبت می‌کرد که حقیقتا شیرین بود و من دوستش داشتم.
و این شیرینی حفظ شده بود و تقریبا تا آخر کتاب حذف نشد. در واقع شخصیت‌ها و اتفاقات و خود نویسنده برای من شیرین و دوست‌داشتنی بودند.
اما مسئله‌ای که تقریبا بعد از نیمه‌ کتاب ذهن من رو مشغول کرد این بود که کتلب چه برآوردی برای من داره؟ چرا باید این کتاب خونده بشه؟
اطلاعات خوبی از مردم اون زمان روسیه به من داده اما خب این اطلاعات به چه درد من می‌خورن؟ قراره کجا ازشون استفاده کنم؟
روایت مردمان شهری که مدام جشن می‌گیرن و میگساری می‌کنن و ورق بازی می‌کنن.
واقعا نمی‌دونستم چرا این کتاب باید خونده بشه.
از طرفی طرفداران سفت و سخت ادبیات روسیه رو می‌دیدم که خیلی جدی تعریف و طرفداری می‌کنند.
من نمی‌دونم اونا به چه دلیل ادبیات روسیه رو می‌خونن.
اما جوابی که برای خودم حین خوندن کتاب پیدا کردم این بود که، شنیدن صحبت‌ها و دیدن طرز زندگی انسان‌های بی‌شرم و شرافتمند، تنبل و پرمشغله و زنانی که مدام دنبال مد روز و صحبت‌های بیهوده هستند و یا زنانی که گیاه‌هان دارویی خشک می‌کردند برای من باارزش بود.
انگار که خودم اون‌ها دیدم و از تجربیاتشون استفاده کردم.
برای منی که در ابتدای جوانی هستم دیدم سرگذشت جوانی آدم‌های متفاوت جالب و البته باارزش بود.
و به من تجربه‌های جدیدی داد.
اینکه درمورد آدمای مختلفی خوندم با روحیات متفاوت و طرز زندگی مختلف این برای من دلیلی بود که این کتاب رو خوندن.


در مورد خود کتاب، تقریبا اواخر کتاب متاسفانه دستخط نویسنده موجود نبوده و بخشی از داستان از دست می‌ره و ما متوجه نمی‌شیم که قهرمان دقیقا به چه دلیل اتفاقات مختلفی سرش می‌آد و باعث شد که ارتباط با شخصیت‌ها خوب برقرار نشه. 
همچنین به نظرم کتاب پایان نداشت و هنوز ادامه داشت اما یادداشت نویسنده تمام شده بود.
      

5

        بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب سی و یکم از مجموعه کتاب‌های یاران امام به روایت اسناد ساواک.
کتاب قطور بود و نشان از این بود که پرونده‌ی استاد پیش ساواک پرونده‌ی قطوریه‌.
کتاب با زندگینامه‌ی شهید شروع شد؛ خیلی مفصل نبود اما مهم‌ترین اتفاقات و نقاط عطف زندگانی شهید رو بازگو کرده بود که خب خیلی خوب و جامع بود و من واقعا راضی بودم.
کم کم گزارش‌ها شروع شد و شهید از یک استاد دانشگاه  و شخصیت معمولی در انتها تبدیل شدند به روحانی افراطی .
من حقیقتا دیدگاهم به این مجموعه کتاب نگاه سطحی و ساده‌ای بود یعنی فکر می‌کردم خیلی مطلب خاصی ندارند و ساده هستند. موقع خوندن متوجه شدم واقعا اشتباه می‌کردم.
ما معمولا روایت جبهه‌ی خودی رو از اتفاقات می‌شنویم و شاید تنها دسترسی ما به همین یک روایت ختم بشه اما وقتی جامون رو عوض می‌کنیم و می‌ریم روایت جبهه‌ی مقابل رو می‌خونیم می‌بینیم واقعا نکات و جزئیاتی وجود داشته که ما اگر از دیدگاه مقابل به قضیه نگاه نمی‌کردیم، متوجه نمی‌شدیم.
مثلا من شهید رو فقط به کتبشون می‌شناختم و اینجوری بود که ایشون خیلی کتاب می‌نوشتن و...
وقتی کتاب رو می‌خوندم انگار از یک نگاه در دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ داشتم به زندگی شهید نگاه می‌کردم
ایشون یک مجتهد و عالم برجسته‌ای بودند، به طوری که وقتی از ایشون برای مراسمی دعوت می‌شدند، توی آمفی تاتری که حداکثر ظرفیتش ۴۰۰ نفر بود، جمعیت ۸۰۰ نفری شرکت می‌کردند که ۴۰۰ نفرشون دانشجو نبودند حتی.
اما چطور می‌شه که یک آدم به حدی از مقبولیت و عالم بودن برسه که این جمعیت و در مراسم‌های دیگری جمعیت بیشتری حضور پیدا می‌کردن، فقط بخاطر سخنان ایشون؟
این توی ذهنم بود که توی اون زمان خب وضع فساد خیلی بد بود، کاباره و سینما و مشروب فروشی و... هر آن‌چیزی که برای به فساد کشیدن جوون‌ها لازمه بود، اما اما با این حال ما توی همین زمان جوونایی رو می‌بینم که مسجد رو، آمفی تاتر رو، حسینیه رو بخاطر شنیدن سخنان شهید مطهری یا آیت‌اله طالقانی یا حضرت آقا و... پر می‌کنند.
بنظرم منابع ساواک واقعا همت زیادی داشتند؛ چون من می‌دیدم که با چه دقت و چه جزئیاتی سخنرانی‌های شهید رو توی گزارششون می‌اوردن و کامل می‌نوشتن و این به نظرم اومد که مطالبی که شهید می‌گن واقعا سطح بالا بود و برای مخاطب ارزش قائل می‌شدند. یعنی ایشون موضوعاتی رو برای سخنرانی انتخاب می‌کردند که شما اگر از اون جلسه خارج بشید قطعا به علمتون افزوده شده، به واسطه‌ی شنیدن سخنان ایشون.
مرام شهید رو دیدم وقتی که از حسینیه‌ی ارشاد کناره گرفتند ولی دکتر شریعتی همچنان ماندن و با وجود اختلاف نظرهایی که شهید با دکتر شریعتی داشتند باز هم مثلا یک جا دیدم شهید پای سخنان دکتر شریعتی نشستند.
چقدر متواضع و خاکی...
این کتاب یک نمونه کتاب خاطرات از شهید بود با این تفاوت که خاطرات منابع ساواک بود:).
و واقعا شهید یک انسان شجاعی بود.
ان‌شاءالله که با امام حسین(ع) محشور بشند و خوشا به سعادت امام خمینی(ره) که همچین یاوری داشتند.
      

5

        سلام
داستان کتاب درمورد کریستوفر ۱۵ ساله‌س که اوتیسم داره. یک شب می‌بینه سگ همسایه‌شون با داس کشته شده و تصمیم می‌گیره بفهمه کی سگ رو کشته و...

این کتاب برای من باارزش بود چون‌ باعث شد هم افرادی که اوتیسم دارند رو واضح‌تر ببینم هم خانواده‌شون.
سختی‌های زندگی با بچه‌های اوتیسم و سختی‌هایی که خودشون دارند. دلایل رفتارشون و طرز تفکرشون
نوع نگاهشون
و اگر واقعا چندتا مقاله می‌خوندم اندازه‌ای که این کتاب بهم اطلاعات داد، نمی‌دادن.
کتاب خسته کننده نبود، کوتاه بود و می‌شد ازش استفاده کرد واقعا.
فراز و فرودهای خوبی داشت.
ترجمه هم خوب بود.
من دوستش داشتم کتاب رو و توصیه‌ش می‌کنم.

نظر درمورد صوتی این کتاب با صدای آقای محسن خدری، استودیو نوار:
درمورد گوینده چون صدای مرد جوانی بود خیلی برای شخصیت اصلی کتاب مناسب بود‌
صدای خوبی هم داشتند.
یک موردی که بود این کتاب بالای ۲۰۰ فصل داشت
و اوایل بعضی فصل‌ها ۲ دقیقه یا ۳ دقیقه بودند
 این کوتاهی‌شون واقعا تو ذوق می‌زد.
و حدود ۳۶-۷ ثانیه‌ی اول این چند دقیقه هم موزیک بود.
در کل تجربه‌ی خوبی بود شنیدن کتاب‌.
همین
      

19

مکتوب‌

مکتوب‌

1402/6/25

29

مکتوب‌

مکتوب‌

1402/5/29

        سلام
داستان درمورد پرونده‌ی هری کبر ۶۷ ساله‌س که حدود ۳۰ سال قبل رابطه‌ی عاشقانه‌ای با دختری ۱۵ ساله برقرار می‌کنه و همون ایام دخترک گم می‌شه و بعد از ۳۰ سال جسدش رو توی حیاط هری کبر پیدا می‌کنند
و شخصیت اصلی داستان، مارکوس گلدمن بعنوان یک نویسنده شروع می‌کنه به تحقیق و سعی در اثبات بی‌گناهی هری کبر داره و...

من توی مشخصات کتاب اسم ویراستار ندیدم
ولی یکی از بزرگترین ضربه‌هایی که کتاب خورده بود از نبود ویراستار بود.
و این خیلی زیاد توی ذوق من خواننده می‌زد.
مثلا "نظمِ" رو "نظمه" نوشته بودند و خیلی از این دست مشکلات.
مورد بعدی متاسفانه ترجمه‌س. ترجمه هم خیلی خوب نبود.
یک نظری درمورد کتاب بود که می‌گفت کتاب ۶۰۰ صفحه‌ای رو می‌شد توی ۱۰۰ صفحه خلاصه کرد
از این جهت که نویسندا به خیلی موارد زیادی اشاره کرده بود که به پیشبرد داستان کمک نمی‌کردند و من خواننده از زیادی این موارد گاهی خسته می‌شدم.
از نظر قلم نویسنده و ترجمه من حقیقتا نمره‌ی خوبی نمی‌تونم به این کتاب بدم‌.
درمورد داستان‌ هم من رو تا انتها کشوند هرچند گاهی می‌خواستم ولش کنم.
رفتار شخصیت‌های داستان با وجود اینکه اکثریت بالای ۳۰ سال داشتند برای من کمی غیر منطقی بود و نتونستم درک‌شون کنم. 
داستان غافلگیری‌های خودش رو داشت و تا انتها می‌تونه شما رو شگفت‌زده بکنه.
و می‌تونه سرگرمتون بکنه ولی چیز فاخری بهتون نمی‌ده.
      

1

مکتوب‌

مکتوب‌

1402/3/14

        سلام
کتاب بررسی پرونده‌ی قاتل سریالی ۱۷ ساله‌اس. که سه نفر (یک کودک ۳ ساله، یک دختر ۱۵ ساله و پدر این دو) رو به قتل رسونده.

فصل‌های‌کتاب: اظهاریه‌ها که گفتگو با شاهدهای روز واقعه 
روایت خود رودریک مک‌ری ۱۷ ساله:
که بخش قابل توجهی از کتاب همین روایت هستش.
به گفته‌ی خود رودریک این نوشته‌ رو به درخواست وکیلش نوشته
و در مقدمه نویسنده تقریبا تمامی نظرات رو درمورد این روایت اورده
که بعضی‌ها این روایت رو معتبر نمی‌دونند
بعضی‌ها قبول دارند و...
استدلال اونهایی که قبول ندارند هم یکی اینه که چطور یک پسر ۱۷ ساله‌ی روستایی که شاید تو کل زندگیش فقط چند کیلومتر از روستاش دور شده و تحصیلات خیلی ابتدایی داره
چنین نثر ادبی رو نوشته 
و چطور این همه دایره لغات وسیعی داره؟
که حقیقتا باید اعتراف کنم خیلی خوب نوشته بود
خیلی خیلی خوب!
یک جاهایی به خودم یادآوری می‌کردم که این نوشته‌ی یک نوجوان ۱۷ ساله‌ست که قاتل سریالی هم هست.
روایت بسیار صادقانه بود. جملات کوتاه، توصیفات خیلی جذاب
و شخصیتی باهوش...
این اتفاقات برای سال ۱۸۹۶ یعنی برای ۱۲۷ سال پیشه!
بعد از خود روایت رودریک
فصل بعدی: گزارش‌های پزشکی هستش که گزارش پزشک قانونی با سرح کامل اجساد و چگونگی به قتل رسوندن و ...
که جالب بود من تا حالا گزارش به این شکل نخونده بودم.
فصل بعدی گزارش یک جراح و روانپزشک جنایی(آقای تامسون) هست که تحقیقاتی رو جنون رودریک انجام می‌ده و سفر به روستاش می‌کنه و...
اینجا نوشته‌ها کاملا برای خود آقای تامسون هستند که در لابلای تحلیل‌هاشون شخصیت‌شون رو هم می‌شد دید.
بعد از این
فصل محاکمه: که واقعا فصل جذابی بود
یک دادگاه کامل!
دادستان که ازش به عنوان نماینده پادشاه در دادگاه یاد می‌شد
و وکیل متهم
وکیل می‌خواست ثابت کنه رودریک مجنونه و دادستان خلاف این...
حکم نهایی به عهده‌ی هیئت منصفه بود.
فصل بعد هم اتفاقات بعد از صدور حکم
و فصل آخر خم تشکرات و...

این فصل‌های خود کتاب
ترجمه خوب بود واقعا، خیلی جاها که نیاز بود پاورقی‌های خوب و کمک‌کننده گذاشته بودند. 
روان بود.
درمورد روایت خود رودریک 
شاید ۹۰٪ مطلب روایت زندگی روزانه و اتفاقاتی هست که منجر به انجام سه فقره قتل شد و...
در انتهای روایت که رودریک به قصد قتل وارد خونه‌ی سه مقتول شد از اونجا به بعد توصیفات لحظه به لحظه‌ی آدم کشتن رو داشتیم
بدون ذره‌ای عذاب وجدان و ذره‌ای رحم.

و در اوایل روایت هم توصیف به قتل رسوندن یه حیوان رو کرده بود که اون هم با تک تک جزئیات بود. برای من منزجر کننده بود حقیقتا.
البته باید بگم در همون لابلای توصیفات روزانه‌ش هم اتفاقات خیلی خوشایندی نمی‌افتاد.
و چیزی که خیلی به چشم می‌اومد دنیای ارباب و رعیتی زمان حیات روای بود. زمین، خونه، دریا وحتی جلبک‌هاش متعلق به اربابان بود و رعیت در تمام زندگی وابسته‌ی اونها بود.
با توجه به اینکه خود رودریک هیچ تلاشی برای بیگناهی خودش انجام نداد و کاملا جرمش رو قبول کرده بود
موقع خوندن، جملات به نظر خیلی صادقانه بودند
اما وقت به عنوان خواننده گزارش های پزشکی و محاکمه خونده می‌شه
کاملا شرایط فرق می‌کنه. استدلال‌ها بیشتر می‌شند و نوع نگاه واقعا فرق می‌کنه.
      

1

مکتوب‌

مکتوب‌

1402/2/23

        داستان این کتاب از اونجا شروع می‌شه که یکی می‌آد به آقای دورانت می‌گه من می‌خوام برم خودکشی کنم، یه چیزی بگو که خودم رو نکشم.
آقای دورانت براشون این سوال پیش می‌آد که معنای زندگی چیه و انگیزه‌ی آدمی از کجا می‌آد و چند سوال دیگه از این قبیل‌.
این سوالات رو می‌نویسن و برای افراد سرشناس (فیلسوف‌ها، سیاستمدران، رهبران، ورزشکاران، اساتید و...) زمان خودشون که یکی از اون افراد گاندی بود، می‌فرستند و ازشون می‌خوان که جواب بدند.
و حتی برای یک زندانی حبس ابد هم نامه رو فرستادند.
بیشتر حجم کتاب متن پاسخ‌های افراد محتلف به نامه‌ست. در ابتدای کتاب آقای دورانت توضیح می‌دند چیشد که اینجوری شد و به این پوچی رسیدیم؟ در قرن گذشته چه اتفاقی افتاد؟
و در انتهای کتاب خودشون می‌آن و به سوالاتی که پرسیده بودند جواب می‌دند که به نظرم بهترین پاسخ از بین پاسخ‌ها بود.
این کتاب قرار نیست بگه معنای زندگی چیه یا از نظر فلسفه و الهیات و باقی علوم ثابت کنه هدف زندگی چیه.
نه، فقط عقاید انسان‌های مختلف رو می‌خونیم و باعث می‌شه فکر کنیم.
ترجمه هم خوب بود و متن کتاب سخت نبود راحت می‌شد خوندش.

      

16

مکتوب‌

مکتوب‌

1402/2/22

11

مکتوب‌

مکتوب‌

1402/2/15

        کتاب متشکل از ۵ داستان کوتاهه.
که برگزیده‌ی مسابقه‌ی ادبی کین پرایز هستند..
تمامی نویسندگان از قاره‌ی آفریقا هستند و اغلب نیجریه‌ای.
حقیقتا من دوستش نداشتم. با اینکه تعداد صفحات کم بود اما رغبت نمی‌کردم برم بخونم. مثلا در طول داستان معمایی مطرح می‌شد، نتیجه‌ای هم حاصل می‌شد اما معما برای خواننده حل نمی‌شد و به پایان اصغر فرهادی‌طور می‌رسیدیم.
یا مثلا پایان داستان حس می‌کردم بیهود بود وقتی که گذاشتم. 
فقط آخرین داستان"هتل مالوگو" بود داستان جذابی بود برام که متاسفانه اون پایان خوبی نداشت.
بیشتر بنظرم اومد برای فرهنگ خود مردم آفریقا شاید قابل درک و ملموس باشه مثلا یکی از داستان‌ها درمورد زنی بود که همسرش فوت می‌کنه و اعتقاد به خدای آب و آتش و... داره و درگیریش‌هاش با اینکه اسم انگلیسی پسرش مایکله و نمی‌تونه درست تلفظش کنه و...
می‌تونست این داستان برای منی که از فرهنگ اون مردم نیستم جذاب باشه به شرط اینکه نویسنده خوب روایت می‌کرد.
مثلا کتاب ماهیگیران رو که خوندم و از یک نویسنده‌ی قاره آفریقا بود، با اینکه فرهنگ مردمشون متفاوت بود اما واقعا خوب نوشته بود و من همراه داستان جلو می‌رفتم.
ترجمه هم بنظرم خیلی بهتر می‌تونست باشه. بعضی جاها برای من گنگ می‌شد. ایراد ویراستاری داشت و به چشم می‌اومد این قضیه‌.
همین
      

16

        این کتاب در حال حاضر با اسم"آزادی معنوی" توی بازار هست. این نسخه چاپ دهه‌ی شصت هست.
کتاب مکتوب ۱۳ سخنرانی شهید مطهری درمورد موضوعات مختلف معنوی هستش: آزادی معنوی۱،۲/ توبه۱،۲/ معیار انسانیت چیست؟/ هجرت و جهاد۱،۲،۳/ بزرگی و بزرگواری روح/ ایمان به غیب/ مکتب انسانیت/ عبادت و دعا۱،۲/
نسخه‌ی من مشکلات چاپی داشت و حدود ۳۰ صحفه حذف شده بود، بگذریم‌.
شهید مطهری اول توضیح می‌دادند که قراره درمورد چی صحبت بشه، اون تیتر رو باز می‌کردند، معنی می‌کردند، تفهیم می‌کردند و بعد شروع به شرح می‌کردند.
استدلال‌های واقعا خوبی می‌اوردند برای صحبت‌هاشون و متن احساسی نبود و نیتش هم احساساتی کردن من مخاطب نبود. مثلا آیه‌ای از قرآن می‌گفتند و طبق همون توضیح مفصل می‌دادند یا از نهج‌البلاغه استفاده می‌کردند.
مثلا برای فصل بزرگی و بزرگواری روح ابتدا تعریف کردند که بزرگ کیه و به چه کسی می‌گیم بزرگ و آیا هر انسان بزرگی، بزرگوار هست؟
مثال‌های قابل فهم می‌زدند که خود مطلب برای من جا بیوفته. مثلا می‌گفتند چنگیز‌خان مغول انسان بزرگی بود ولی بزرگوار نه.
در عوض امام حسین(ع) هم بزرگ بودند و هم بزرگوار و حالا چرا و استدلال‌ها...
کتاب، کتاب سبکی بود یعنی خوندش آدم رو اذیت نمی‌کرد، راحت خونده می‌شد.
اما با این حال نمی‌شه توی مثلا ۲ یا سه روز تمومش کرد. چون مطالب واقعا عمیق هستند و با اینکه کوتاه بودند نیاز به تامل داشتند اینکه آدم هضم بکنه چیزی که خونده و برای همین نیازمند زمان هست.
و این قضیه رو من همون فصل اول متوجه شدم.
و با اینکه یک فصل مثلا ۳۰ صفحه بودند، انقدر سخنور باسواد بود و مطالب جذاب که واقعا می‌شد همون ۳۰ صفحه رو ادامه بدند و یک کتاب جداگانه‌ش کنند.
من خودم واقعا استفاده کردم و خوشحالم که تونستم بخونمش.
در نهایت هم من سرفصل‌ها رو نوشتم اگر فکر می کنید دوست دارید درموردشون بدونید این کتاب واقعا خوبه.
اگر خواستید حتما نسخه‌ی جدیدش رو تهیه کنید چون این نسخه به جز حذف اون ۳۰ صفحه
نزدیک ۲۰ صفحه هم دوباره تکرار شده بود.
همین.
      

8

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.