ایمان تجملیان

ایمان تجملیان

@imantjn

84 دنبال شده

53 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
        دقیق نمی‌دانم نام علی چیتسازیان از کجا و چطور برایم اینقدر مهم شد. همینقدر میدانم که وقتی فهمیدم این کتاب خاطرات همسرش است، بدون معطلی سراغش رفتم. البته قبلا اسم این کتاب را شنیده و آن را دیده بودم. اما همانطور که گفتم، در پَس ذهنم نمی‌دانم  «علی چیستاز» برایم کی اینقدر مهم و خواستنی شده بود.

نسخه صوتی این کتاب را گوش دادم. در جاهای مختلف بغض کردم و گریستم. پشت فرمان و در حال رانندگی.

برای ذهنم خیلی سخت است که چطور یک جوان در ٢۵ سالگی می‌تواند به چنین جایی برسد. می‌دانم نباید اجازه بدهم اما ذهن سرزنشگرم سریع منِ ٣٣ ساله را با علی آقا مقایسه می‌کند. حس بدی است. اما در پَسِ آن این نوید وجود دارد که آدم می‌تواند به چنین جاهایی هم برسد و هنوز دیر نشده و خودم را سفت بگیرم.

هیچ کجای نسخه صوتی کتاب آزارم نداد غیر از چند قطعه موسیقی که با فضای آن قسمت از کتاب جور نبود. همین.
قلم بهناز ضرابی زاده خوب بود و حس و حال قشنگی داشت.
در کنار علی چیتسازیان، باید تمام قد به احترام همسرش هم ایستاد. زنی که در عنفوان جوانی، در حالیکه کلاس دوم دبیرستان می‌رود، ذهن چنین بلندی دارد و میخواهد همسر پاسداری شود تا بتواند کمکی به انقلاب و جنگ کرده باشد، حتما شایسته احترام است.

کتاب پایان بندی خیلی خوبی داشت و با اشک تمامش کردم. 

با خودم فکر میکنم، واقعا جایگاه علی چیتسازیان در عالم واقع بالاتر است، یا زهرا پناهی روا، همسرش؟
      

1

1

باشگاه‌ها

نمایش همه

باشگاه کارآگاهان

712 عضو

خدمتکار

دورۀ فعال

کتاب‌خوانی خلاق

42 عضو

بی کتابی

دورۀ فعال

همخوانی کتاب

139 عضو

چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

دورۀ فعال

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

بیمار خاموش

15

بیمار خاموش

40

نقاش سکوت
          آلیسیا برنسون زنی زیبا، ثروتمند، نقاشی هنرمند، باهوش و با استعداد است و با همسرش، گابریل یک عکاس مشهور صنعت مد، در یکی از خانه‌های زیبای لندن زندگی می‌کند. آلیسیا به معنای واقعی زن کاملی است و زندگی به ظاهر بی‌عیب و نقصی دارد اما در یکی از گرم‌ترین شب‌های تابستان صدای چند گلوله از خانه آن‌ها شنیده می‌شود و هنگامی که پلیس به خانه آن‌ها می‌رود، جسد گابریل را در حالی که به صندلی بسته شده و چند گلوله به صورتش شکلیک شده می‌یابد، در طرف دیگر آلیسیا با لباس سفیدی بر تن و چند شکاف عمیق بر مچ دست‌هایش حضور دارد و خون زیادی هم از دست داده است. افسران پلیس آلیسیا را به بیمارستان منتقل می‌کنند. آلیسیا بعد از اینکه نجات می‌یابد دیگر به حرف نمی‌آید در مورد قتل همسرش و آنچه بین آن‌ها گذشته است با کسی سخن نمی‌گوید. تئو فابر "روان پزشک" تلاش می‌کند آلیسیا به حرف بیاورد اما ناموفق است.
سکوت آلیسیا تا پایان کتاب باعث می‌شود داستان سمت و سویی معمایی و رازآلود پیدا کند و از یک تراژدی معمولی به داستانی معمایی و هیجان‌انگیز تبدیل شود.
__________________________________________
سبک و نگارش کتاب جالب بود،شخصیت پردازی هم بد نبود،تم روانشناختیش رو دوست داشتم حتی بیشتر از جناییش ،ریتم و کشش خوبی داشت،تصویرسازی و تعلیق هم اوکی بود.واییییی توئیستش.....عالی.اصن سرش تیک عصبی گرفتم🫠🫠 
        

4

بیمار خاموش

23

بیمار خاموش

4

بیمار خاموش
        یه باگ  بزرگی که تو ذهنم به وجود اومد اینکه چرا باید آلیشیا رو بکشه وقتی اون هیچ قتلی انجام نداده بود، و آلیشیا هم نمیتوانست ثابت کنه که اون متجاوز گر وارد خونش شده پس چرا کشتش وقتی که برای کمک بهش اومده بود اونجا، عجیبه/=
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

10

بیمار خاموش
          زنی‌ به جرم قتل همسرش دستگیر شده، بعد از قتل کلمه‌ای حرف نزده و به جز یه تابلوی نقاشی در واقع هیچ کاری نکرده، حتی دفاع از خودش و اظهار پشیمانی. به دلیل تشخیص مشکل روانی به جای زندان به مرکز روانی مخصوص تبهکاران میره. روان درمانگری بسیار به این موضوع علاقه‌مند میشه و تمام تلاشش رو می‌کنه تا به این مرکز منتقل و زن رو در واقع درمان کنه، بعد از ۶ سال از حادثه موفق به ورود به این مرکز روانی به عنوان روان‌درمانگر میشه. کتاب بیمار خاموش در مورد این زن و روان‌درمانگرش هست. بیشتر فضای کتاب گفتگوی بین شخصیت‌ها و کمی نوشته‌های دفتر خاطراته اما اصلا خسته کننده و حوصله سر بر نیست. یک موضوعی که من خیلی خوشم اومد اینه که کتاب در تعداد فصول زیاد و کوتاه نوشته شده و این به روان بودن کتاب خیلی کمک کرده. کتاب جذابه و کشش خوبی داره، اون اواخر دیگه کم‌کم میشه حدس زد که چی به چیه اما تعداد زیادی کتاب نیست که شما رو در صفحه‌ی آخر غافلگیر کنند پس این رو نمیشه به عنوان عیب برای کتاب نام برد.ه
        

3

بیمار خاموش

3

بیمار خاموش
          آلیسیا برنسون نقاش با گلوله به صورت همسرش گابریل شلیک میکند و بعد از آن در سکوتی مطلق فرو میرود، و  تئو فیبر روان‌درمانگر سعی به کمک به آلیسیا دارد تا همه چیز روشن شود. 

یک رمان جذاب و پرکشش، که در صفحات پایانی شما را با یک شوک همراه میکند، دقیقا جایی که فکرمیکنید کلاغ داستان به خانه اش رسیده.
کمی بی انصافی است اگر این کتاب را یک تریلر دانست ، حتی خیلی کتاب راز آلودی هم نیست(یعنی هست، اما این احساس را به مخاطب القا نمیکند:)چون خبری از شوک های متوالی در آن نیست. اما خب این هم برای خودش روند جذابی است:/!
جنبه روانشناختی کمرنگی هم دارد که با تاثیر روزهای کودکی بر رفتار و عمل بزرگسالی اشاره دارد.  و خیانت…
نویسنده به خوبی داستان را پیش برده و روی همه شخصیت ها، فضا ها و پلان ها. و نوع روایت و زمان بندی تسلط کامل دارد و به خوبی شوک پایانی غیرقابل حدس داستان را به جا به کار برده که حاکی از هوش سرشار نویسنده است.
ترجمه داستان خوب و مطلوب بود، اما کمی هم در روان و شیوا بیان کردن جملات جای کار داشت، یا جاهایی که عمه آلیسیا را  به اشتباه تماما خاله ترجمه کرده بود.
 کتاب را خیلی دوست داشتم. و به نظرم میتوان پیشنهاد مناسبی برای علاقمندان ادبیات ژانر و حتی ناعلاقمندان به این سبک دانست!(درکل برای همه کتابخوان ها پیشنهاد مناسبی است، اما با توقع بالا سراغ آن نروید…)
        

16