بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

منصور ضابطیان و 1 نفر دیگر
3.9
85 نفر |
23 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

200

خواهم خواند

67

مراکش دروازه آفریقاست و نزدیکترین کشور آفریقایی به اروپا، مراکش زمانی مرا وسوسه کرد که در جنوب اسپانیا فیلم می ساختم و وقتی درکوچه پس کوچه های گرانادا قدم میزدم،احساسی از خویشاوندی با مردم آن منطقه داشتم.ایرانی ها مراکش را چندان نمی شناسند.در همه ی این سال ها مراکش جزو کشورهایی بوده که ایرانی ها کمتر به آنجا رفت وآمد داشته اند. حتی تا همین چند سال پیش هم ویزایی برای رفت وآمد صادر نمی شد.ریشه ی اختلافها شاید به سال های اول انقلاب برگردد؛زمانی که ملک حسن،پادشاه مراکش، محمدرضاپهلوی را پس از سقوطش در تهران در رباط پناه داد.از همان موقع بود که ملک حسین،پادشاه اردن،و انور سادات،رییس جمهور مصر،رفت توی لیست سیاه و 35 سال طول کشید تا فراموشی تاریخ به داد برقراری ارتباط مجدد بین مردم دو کشور برسد.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

            اولین  معیاری که در خواندن  سفرنامه‌ها به طور خاصی مهم است شناخت فضای عمومی جامعه،فرهنگ و رفتارهای مردم آنجاست. دومین مسئله  توانایی تجسم کردن مکان‌ها و دیدن آدمها و زندگی هایشان در آن اقلیم است. این دو مسئله نمای خوبی از یک کشور به مخاطب می دهد.
علاوه بر اینکه ضابطیان این دو نکته را در چای نعنا آورده است،کمی از خودش و احساس یک ایرانی در مواجهه با کشور مقصد هم چاشنی کار می کند. او به سراغ غذاها می رود و  با ذائقه‌ی ایرانی به آنها رتبه می دهد. از جای خواب و مسیرها می گوید و با فضاهای ایرانی مقایسه‌ای می کند. در مجموع سعی می کند بدون اینکه زیاد به  از خود گفتن  و "منم منم "کردن بیوفتد، مغرب (مراکش) را نشان مخاطب بدهد. انگار که همراه اوست  و مدتی به مراکش  رفته‌است.
ممکن است بگویید اینها که گفتم را همه سفرنامه‌ها دارند دیگر! من هم جواب می دهم نه.  بعضی سفرنامه‌ها متفاوتند. 
مثلا سفرنامه‌هایی که نویسنده بیشتر از تقابل دنیای درونش با تفاوت های بیرونی گفته و به مردم کشور مقصد  نپرداخته و یا سفرنامه هایی که به یک مقصد خاص در کشوری دیگر می‌پردازد. مثلا اهرام مصر،مسلما فقط  اهرام یا یک شهر نمی تواند تصویر کشور مصر را برای خواننده تداعی کند.
همین آقای ضابطیان در کتاب استامبولی  بعد از چند سفر که به ترکیه داشته،ترجیح داده از منظری عمیق‌تر به آدم ها نگاه کند و برای کسی که تا به حال ترکیه را ندیده شاید در ساختن تصویری کلی از آن کشور موفق نباشد. و گونه‌ای دیگر از سفرنامه رقم زده است.
کتاب چای نعنا کوتاه و جالب بود. خواندنش مراکش را بیشتر به ما می شناساند. 

          
            مدت ها بود که دوست داشتم سفرنامه های ضابطیان را بخوانم اما همیشه فکر می کردم احتمالا برایم جذابیتی نداشته باشد که اتفاقات سفر کسی دیگر را بخوانم و شاید بیشتر حسرت بخورم. بالاخره خیلی اتفاقی سفرنامه مراکش را برداشتم و گفتم چند دقیقه می خوانم و میگذارمش کنار. این چند دقیقه شد چند ساعت و در یک نشست کتاب تمام شد!
برای من هم مثل خیلی ها مراکش بیشتر یادآور فیلم «کازابلانکا» با بازی همفرى بوگارت و اینگرید برگمن و دیگر فیلم هایی مثل متفق بود (ضدحال بدی است که می فهمم کازابلانکا را در آمریکا فیلمبرداری کرده اند نه در مراکش!).
رابطه مراکش با ایران به دلیل اختلافات سیاسی (ناشی از پناه دادن مراکش به محمدرضا پهلوی) چندان خوب نبوده و بعد از 35 سال دوباره از سرگرفته شده است و حالا مقصد سفر ایرانی ها شده است.
ضابطیان در سفر 20 روزه اش به مراکش از شهرهای کازابلانکا، طنجه،،شفشاون، فس، مراکش(نام یکی از شهر های مراکش) دیدن می کند.
نثر پخته، روان و ساده نویسنده و نگاه جامعه شناسانه و انسان شناسانه او در مواجهه با فرهنگ و روابط اجتماعی، نوشته های ضابطیان را خاص و متفاوت کرده است. برای من، طنز کلام نویسنده ویژگی مهم تری است که باعث می شود بیشتر با او همراه شوم.
روایت داستان گونه نویسنده از طول سفر و پرداختن به جزئیات باعث می شود که خواننده به خوبی با او همراه شود. بعد از خواندن کتاب این احساس را داشتم که انگار ساختمان های سفید کازابلانکا، کوچه های آبی شفشاون، بازارهای سنتی مدینا، کافه های ساده و اذان پیرمرد های مراکشی برایم غریبه نبود و همه آنچه در کتاب خوانده بودم را زندگی کردم.

بخشی از کتاب
مراکش سرزمین مهربانی است. سرزمین طلوع های نارنجی و مخملی و غروب های آمیخته با اذان های برآمده از قلب، بدون بلندگو های قلابی. مراکش برای هرکس چیزی دارد که عاشقش شود و عاشقش بماند و در دل آرزو کند که دوری دوباره این هوا را بغل بگیرد و عاشقی کند.