عطیه برکان

عطیه برکان

@atiyem

50 دنبال شده

15 دنبال کننده

            مادر دوقلو ها .خانه دار.پرمشغله
          
@Atiyeba
0.atiye.0

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

عَقلِ سُرخ

198 عضو

تاریخ فلسفه

دورۀ فعال

باشگاه کتاب‌خوانی مثبت کتاب

371 عضو

شرکت خلاقیت: خاطرات بنیان گذار پیکسار

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

عطیه برکان پسندید.
          بریم سراغ طرحواره وابستگی
از اسمش مشخصه که نحوه فعالیت این طرحواره به چه صوتی هست پس از توضیحش بگذریم و بریم سراغ نکات دیگه؛

همون طوری که در گزارش های قبلی گفتم، طرحواره وابستگی هم، در اثر افراط و هم دراثر تفریط به وجود میاد!

ولی اصلی ترین علت این تله/طرحواره؛
والدین بیش از حد مراقبت کننده هستند!
والدینی که به کودکان‌شان اجازه تصمیم گیری و خطا کردن نمیدن، مسئولیت خیلی کمی به کودک میدن یا کلا هیچگونه مسئولیتی بهش نمیدن..

علت دیگر؛
والدین بی مسئولیتی هستند که در مراقبت از فرزندانشون شکست خوردن و فرزندان از سنین خیلی پایین به حال خودشون رها شدن..


* نکته بعدی اینه که؛
مراقبت بیش از اندازه دو مرحله داره؛
۱.مداخله گری: 
پدر و مادر در کارهای کودک (حتی ممکنه شخص بزرگ شده باشه) دخالت می‌کنند و کلا اجازه نمیدن خودش کارهاش رو انجام بده..
والدین تصمیم دارن کار رو برای کودکشان راحت تر کنند تا هیچوقت درگیر انتخاب اشتباه نشه!

۲.تخریب:
در این نوع، پدر و مادر هرنوع عملکرد مستقلانه رو تخریب می‌کنند.
هر عمل و فعالیت جدیدی رو به تمسخر می‌گیرند یا مثلا این جملات؛
《اگر به من گوش میدادی اینجوری نمیشد،اگه به حرفم گوش ندی شکست میخوری و ...》استفاده می‌کنند.


نکته‌ی جالب توجه در این طرحواره اینه که؛
والدینی که وابستگی رو در کودکان‌شان رشد میدن، الزاما بی عاطفه نیستن، (گفتیم دیگه از عاطفه زیادی به افراط رسیدن)
این والدین مهربان و با عطفه ولی عموما مضطرب، ترسیده یا منزوی هستند..
و این ترس و احساس ناامنی رو به کودک‌شان هم منتقل می‌کنند.
به همین دلیل بسیاری از افراد دچار این طرحواره، کودکی خوبی داشته اند و از آن راضی هستند🫰

خیلییی طولانی شد 🫠
فقط درآخر بگم که؛
اغلب طرحواره وابستگی به دنبالش طرحواره اطاعت به همراه میاره.
والدین برای اینکه کودک وابسته ای داشته باشن، مجبورن اول اون رو تبدیل به فرد مطیع کنند🚶‍♀
مطیع سازی راهی مؤثر برای وابسته نگه داشتن یک شخص است.


این طرحواره رو خوندم دلم گرفت..😮‍💨

عه داشت یادم میرفت اینو بگم 😂✋🏻
یادتونه درمورد سبک های مقابله ای گفتم؟
کسایی که اجازه هیچگونه نزدیک شدن دیگران رو به خودشون نمیدن، کمک هیچکس رو قبول نمیکنن و از نزدیک شدن دیگران واهمه دارن یا به خودشون اجازه نمیدن توصیه، راهنمایی و کمک دیگران رو دریافت کنند.
این افراد اغلب دچار طرحواره وابستگی هستند ولی سبک مقابله ای جبران افراطی رو در پیش گرفتند 🤦‍♀️
        
زندگی خود را دوباره بیافرینید

24

عطیه برکان پسندید.
زنان سیبیلو و مردان بی ریش: نگرانی های جنسیتی در مدرنیته ایرانی
          
قصه‌ها و اتفاقات دوران صفویه و قاجار را احتمالا بارها در کتب تاریخی شنیده باشیم، اما در این کتاب قرار است از زاویه‌ای دیگر، در بستر فرهنگ به تاریخ تجدد ایران نگاه شود. شاید بررسی مسئله‌ی همجنس گرایی در آن دوران کمی عجیب بنظر برسد، چرا که گفتمان همجنس گرایی در چند دهه‌ی اخیر است که به راه افتاده است. البته این پدیده در تاریخ گذشته‌ی بشر هم دیده می‌شود، اما توجه به آن در دوران معاصر حائز اهمیت است.

ماجرا از آن‌جا آغاز می‌شود که غربی‌ها برای بازدید به ایران سفر می‌کنند. وقایعی که آن‌ها مشاهده می‌کنند و در سفرنامه‌هایشان می‌نویسند، هم برای سیاحان و هم برای ایرانیان بسیار تأثیرگذار بوده‌اند. گزارش‌های آنان حاکی از آن بود که در دربار و مراسمات شاهان صفوی همجنس گرایی مشهودی به چشم می‌خورد ، و مشابه همان در دوران قاجار. وجود صفتی به اسم  «اَمْرَد» (که به نوجوانی که ریش در نیاورده می‌گویند) برای غربیان عجیب بود، چرا که این صفت نشان زیبایی و کمال ظاهر یک فرد بود و معیار زیبایی و توصیفات عاشقانه بر این اساس بود. سپس رفت و آمد غربی‌ها و ایرانیان به کشورهای همدیگر، و همینطور رویارویی ایرانیان با فرهنگ زنانگی و جنسیتی در غرب موجب شد تا گفتمان همجنس گرایی و دگر جنس گرایی در ایران شکل بگیرد؛ چراکه قبل از آن تفکیک جنسیتی برای ابژه‌ی میل، عشق و زیبایی وجود نداشت و زن فقط نقش فراهم‌کردن تولید مثل را در زندگی مشترک ایفا میکرد و لزومی نداشت عشق و زیبایی همزمان به اون تعلق بگیرد. در واقع نفوذ غربیان بود که باعث ورود این دو مفهوم در گفتمان مردم آن زمان شد.

با ورود مدرنیته به ایران، معیارهای زیبایی شناختی و عشق تغییر یافتند، دیگر توصیفات زیبا متعلق به زنان بودند، نقاشی‌ها و شعرها مملو از دختران و زنان زیبارو شدند و مجامع عمومی به صورت مختلط بودند. چرا که این تغییر اساسی واکنش ناخودآگاه ایرانیان به قضاوت غربیان بود. پس از آن مردم و قانون گذاران، قوانین و فرهنگ را جوری تغییر دادند که با تغییرات رخ داده هماهنگ شوند و تضاد بین مدرنیته و فرهنگ قبلی را برطرف نمایند. 

با این اوصاف، کتاب از محتوای مفید و خوبی برخوردار است و نقطه‌ی قوت آن در ذکر منابع بسیار مداعاهایش است. اما بنظرم کتاب دارای انسجام خوبی نیست و می‌توانست بهتر باشد. همچنین، تحلیلی که در این نوشتار ارائه میشود بازه‌ی کمی از تاریخ ایران را نشان می‌دهد و اگر قرار باشد تحلیلمان، تحلیلی جامع و کامل باشد باید علاوه بر بررسی جریان مدرنیته در ایران به بقیه دوران‌ها در تاریخ ایران مثل هخامنشیان، اشکانیان، حکومت مغول‌ها، ورود اسلام و ساسانیان و... بپردازد. چرا که باید علت ظهور چنین تمایل و هنجاری را در فرهنگ ایران بررسی کرد. و همینطور یک کتاب قوی باید توانایی پیش‌ بینی روند داستان همجنس گرایی در آینده را داشته باشد.

        

13

عطیه برکان پسندید.
دردانه (2)
          این کتاب مجموعه‌ای از تک‌بیت‌های شاعران معاصر است که اسماعیل امینی هم مقدمه‌ای بر آن نوشته و با حسین آهی هم مشورت شده است.

در هر صفحه، سه تک‌بیت «فرد» از شاعران معاصر آمده است که بعضی جالب و تعدادی اندکی هم فوق‌العاده‌اند.

به نظرم بعضی از این تک‌بیت‌ها از دل شعری چون غزل یا شعری دیگر بیرون آورده شده‌اند و شاید در کنار ابیات دیگر بهتر منظور را برسانند.

اما معدود بیت‌هایی هم هستند که شاعر تلاش کرده، نکته‌ای را در این یک‌بیت بگنجاند و به نظرم درست مانند پازلی که یک قطعۀ اضافه دارد، هر چه کوشیده شعر را کامل و جامع در آورد، موفق نشده و شعر داد می زند که به زور در یک‌بیت فشرده (اِم‌پی‌تری!) شده است.

در مجموع خواندنش لذت‌بخش است و برخی ابیات، آن قدر زیبا هستند که ما را زمانی هرچند اندک، به باغ خیال شاعر می‌برند و میهمان او می شویم و لذتی جانفزا می‌بریم.

پ.ن.: لازم به ذکر است که مدتی پیش، این یادداشت را برای «دردانه» که در ظاهر همان «دردانه 1» است، نوشته بودم و اکنون اینجا هم کپی کردم.
        

9

عطیه برکان پسندید.
جادوگر
          کتاب‌های طفلکی رو در حال خواندن نگه می‌دارم که سر فرصت یک یادداشت درخور و شایسته براشون بنویسم، اما اون فرصت هرگز از راه نمی‌رسه و مجبورم به همین یادداشت‌های دم دستی نه چندان خوب رضایت بدم...
جادوگر اولین جلد دریای زمینه که سال 1968 چاپ شده و جزء فانتزی‌های کلاسیک به حساب میاد. کتاب سرگذشت گِد رو روایت می‌کنه، از بچگی که در گونت بزچران بوده و بعدتر که آموزش جادوگری می‌بینه و بعد هم بلایی که به خاطر غرور گریبانگیرش می‌شه.
لوژوان در این کتاب دنیاسازی کرده: دریای زمین سرزمینی متشکل از جزایر کوچک و بزرگه که با دریای بی‌کران احاطه شدن و به طرز جالبی از کلیشه‌های رایج در دنیاسازی دوره. شکل جادو در این کتاب هم متفاوته: این جادو در کلمات نهفته‌ست و برای به کار گرفتنش باید اسامی حقیقی چیزها رو به زبان کهن یاد گرفت.
کتاب متن، ترجمه، سرعت و شخصیت پردازی خیلی خوبی داره (پر از شخصیت‌های کم‌گوی و گزیده‌گوی چون در) و کلا دارم از خوندنش لذت می‌برم (الان میانه‌ی جلد سوم هستم). 
ممکنه بعد از خوندن جلد ششم برگردم و اینجا رو ویرایش کنم :)
        

15

عطیه برکان پسندید.
بیمار خاموش

27

عطیه برکان پسندید.
بیمار خاموش
          کتاب بیمار خاموش، نوشته‌ی الکس میکیلیدس، یکی از آثار پرفروش و محبوب در ژانر معمایی و روان‌شناختی است. همان‌طور که روی جلد کتاب ادعا شده، این محبوبیت کاملاً بجاست و با خواندن آن متوجه خواهید شد چرا مخاطبان زیادی مجذوب آن شده‌اند.

نقاط قوت

1. طرح داستانی پیچیده و جذاب
این کتاب شما را با شوک‌های پی‌درپی غافلگیر می‌کند. هر بخش، راز تازه‌ای را فاش می‌کند و تا زمانی که به یکی عادت کنید، نویسنده با پیچشی جدید شما را دوباره متعجب می‌کند. تعلیق و معمای داستان به‌گونه‌ای طراحی شده که ذهن خواننده درگیر حل آن می‌شود، اما رسیدن به جواب تا پایان کتاب تقریباً غیرممکن است.


2. شخصیت‌پردازی دقیق شخصیت‌های اصلی
نویسنده توانسته است شخصیت‌های آلیسیا و درمانگرش تئو را به‌خوبی از جنبه‌های مختلف بررسی کند. او حتی به کودکی این دو شخصیت سر می‌زند و ریشه‌های رفتارهای آن‌ها را به تصویر می‌کشد؛ موضوعی که یکی از اصول کلیدی در روان‌شناسی است: "هر رفتاری ریشه در کودکی دارد." البته این عمق شخصیت‌پردازی در مورد شخصیت‌های فرعی دیده نمی‌شود که جای کار بیشتری داشت.


3. نثر روان و خواندنی
زبان ساده و روان کتاب باعث می‌شود خواندن آن آسان و لذت‌بخش باشد. این ویژگی کتاب را برای طیف گسترده‌ای از خوانندگان جذاب می‌کند. برخلاف آثاری با نثر پیچیده و سنگین مانند بوف کور یا شازده احتجاب، این رمان توانسته است ارتباط راحت‌تری با مخاطب برقرار کند. حتی اگر طرفدار کتاب‌هایی با نثر سخت‌تر هستید، احتمالاً این کتاب شما را جذب خواهد کرد.


4. پایان‌بندی غیرمنتظره و هوشمندانه
یکی از برجسته‌ترین نکات کتاب پایان‌بندی آن است. نویسنده توانسته برگ برنده خود را تا لحظه آخر حفظ کند و خواننده را غافلگیر کند. این پایان‌بندی شوکه‌کننده، لذت خواندن کتاب را چند برابر می‌کند.



نقاط ضعف

البته این کتاب بی‌نقص نیست و برخی نقاط ضعف نیز در آن دیده می‌شود:

شخصیت‌های فرعی کم‌عمق: شخصیت‌های فرعی در مقایسه با آلیسیا و تئو چندان پرداخت مناسبی نداشته‌اند و کمی تک‌بعدی به نظر می‌رسند.

شروع کند داستان: بخش‌های ابتدایی کتاب ممکن است برای برخی خوانندگان کمی کند و خسته‌کننده باشد، اما با پیشرفت داستان، سرعت و هیجان افزایش می‌یابد.

کلیشه‌های روان‌شناختی: نویسنده برخی مفاهیم روان‌شناختی را ساده و کلیشه‌ای مطرح کرده است، که برای خوانندگانی با آگاهی بیشتر در این حوزه ممکن است کمی حوصله‌سربر باشد.


جمع‌بندی

با وجود این ایرادات جزئی، "بیمار خاموش" یک رمان قدرتمند و جذاب است که ارزش خواندن دارد. اگر به داستان‌های معمایی و روان‌شناختی علاقه دارید، این کتاب شما را تا آخرین صفحه همراه خود خواهد کرد.

پیشنهاد: حتماً بخوانید!


        

28

عطیه برکان پسندید.
راهنمای مردن با گیاهان دارویی
من، دواقع همه‌ی ما، همه‌ی مایی که کتاب را خوانده‌ایم، پس از دیدن اسم کتاب، فکرمان رفته است سراغ مردن و مرگ و کشتن! اما آنقدرها هم اشتباه نکرده بودیم. کتاب واقعا بوی مرگ و خون می‌داد.
«راهنمای مردن با گیاهان دارویی » هم داستانی خاص دارد و ساختاری قابل تامل. داستان در مورد دختری‌ست که در پنج سالگی به دلایلی بینایی‌اش را از دست داده و حالا هفده سال است که نابینا است. با مادرش در دوازده‌دولت تهران زندگی می‌کنند و برای امرار معاش کاری را انجام می‌دهند که در ذاتشان است؛ ساختن دارو‌های گیاهی.
بی‌شک‌ همه‌ی ما در کودکی، چشمان خود را می‌بستیم و در خانه قدم بر می‌داشتیم تا ببینیم اگر نابینا بودیم چه می‌شد؟ چگونه قرار بود دنیا را ببینیم؟
این کتاب اما مارا نابینا می‌کند. چشم‌ را می‌گیرد و در دستانتان چشمانی جدید جا می‌دهد. در گوش‌هایتان هم. 
کتاب را دریایی می‌بینم. همانقدر زیبا و آرام‌بخش و همانقدر هم بی‌رحم که گاهی از آن لذت می‌برم و گاهی سرم را داخل خود می‌کند و آزارم می‌دهد.
ترس، تاریکی، ناامیدی، انزاجار، تنفر و کینه، تمام آن‌ حس‌هایی‌ست که هنگام خواندن شما را در بر می‌گیرد و راه فراری ندارید. حتی وقتی کتاب را می‌بندید و می‌گذاریدش روی میز و به سراغ کار خود می‌روید، بازهم، در پس‌ذهنتان، شمارا اسیر کرده‌اند. نمی‌توانید فرار کنید.
موضوع و نوع پرداختن نویسنده به آن، خوب بود و جای بحث نداشت‌.
راهنمای مردن با گیاهان دارویی یک رمان متفاوت و قصه‌گوست. رمانی که در آن تنهایی یک مفهوم برآشوبنده است و رهایی از آن راه‌های عجیب و گاه خونینی دارد‌.
نام گذاری فصول مختلف کتاب عالی بود. در ابتدایش مفهومش قابل لمس نبود اما پس از خواندن چند خطی، مملوس‌تر می‌شد.
کتاب انگاری چیزی کم داشت. چیزی که شاید برای هرکس متفاوت باشد اما برای من پدر و مادر بودند که به اندازه نبودند. شاید از مادر حرف زده بود، شاید از پدر گفته بود ولی کم بود. شاید اگر از این دو، خصوصا پدر، بیشتر گفته می‌شد، بیشتر از این شیفه‌اش می‌شدم.
 کتاب در صفحات پایانی، طوری پیش می‌رود که باب دل نیست. نا‌مفهموم است. در سکوت محض است و نمی‌گذارد چیزی بشنوم. سقوط کرد انگاری. 
شاید اگر روی پایانش بیشتر کار می‌شد، پنج ستاره‌ی کامل را می‌گرفت.
+نمی‌دانم چه اصراری بود با ۱۱۵ یادداشتی که این کتاب داشت، من کوچک هم یادداشتی بنویسم. شما مرا ببخشایید. :)
          من، دواقع همه‌ی ما، همه‌ی مایی که کتاب را خوانده‌ایم، پس از دیدن اسم کتاب، فکرمان رفته است سراغ مردن و مرگ و کشتن! اما آنقدرها هم اشتباه نکرده بودیم. کتاب واقعا بوی مرگ و خون می‌داد.
«راهنمای مردن با گیاهان دارویی » هم داستانی خاص دارد و ساختاری قابل تامل. داستان در مورد دختری‌ست که در پنج سالگی به دلایلی بینایی‌اش را از دست داده و حالا هفده سال است که نابینا است. با مادرش در دوازده‌دولت تهران زندگی می‌کنند و برای امرار معاش کاری را انجام می‌دهند که در ذاتشان است؛ ساختن دارو‌های گیاهی.
بی‌شک‌ همه‌ی ما در کودکی، چشمان خود را می‌بستیم و در خانه قدم بر می‌داشتیم تا ببینیم اگر نابینا بودیم چه می‌شد؟ چگونه قرار بود دنیا را ببینیم؟
این کتاب اما مارا نابینا می‌کند. چشم‌ را می‌گیرد و در دستانتان چشمانی جدید جا می‌دهد. در گوش‌هایتان هم. 
کتاب را دریایی می‌بینم. همانقدر زیبا و آرام‌بخش و همانقدر هم بی‌رحم که گاهی از آن لذت می‌برم و گاهی سرم را داخل خود می‌کند و آزارم می‌دهد.
ترس، تاریکی، ناامیدی، انزاجار، تنفر و کینه، تمام آن‌ حس‌هایی‌ست که هنگام خواندن شما را در بر می‌گیرد و راه فراری ندارید. حتی وقتی کتاب را می‌بندید و می‌گذاریدش روی میز و به سراغ کار خود می‌روید، بازهم، در پس‌ذهنتان، شمارا اسیر کرده‌اند. نمی‌توانید فرار کنید.
موضوع و نوع پرداختن نویسنده به آن، خوب بود و جای بحث نداشت‌.
راهنمای مردن با گیاهان دارویی یک رمان متفاوت و قصه‌گوست. رمانی که در آن تنهایی یک مفهوم برآشوبنده است و رهایی از آن راه‌های عجیب و گاه خونینی دارد‌.
نام گذاری فصول مختلف کتاب عالی بود. در ابتدایش مفهومش قابل لمس نبود اما پس از خواندن چند خطی، مملوس‌تر می‌شد.
کتاب انگاری چیزی کم داشت. چیزی که شاید برای هرکس متفاوت باشد اما برای من پدر و مادر بودند که به اندازه نبودند. شاید از مادر حرف زده بود، شاید از پدر گفته بود ولی کم بود. شاید اگر از این دو، خصوصا پدر، بیشتر گفته می‌شد، بیشتر از این شیفه‌اش می‌شدم.
 کتاب در صفحات پایانی، طوری پیش می‌رود که باب دل نیست. نا‌مفهموم است. در سکوت محض است و نمی‌گذارد چیزی بشنوم. سقوط کرد انگاری. 
شاید اگر روی پایانش بیشتر کار می‌شد، پنج ستاره‌ی کامل را می‌گرفت.
+نمی‌دانم چه اصراری بود با ۱۱۵ یادداشتی که این کتاب داشت، من کوچک هم یادداشتی بنویسم. شما مرا ببخشایید. :)
        

43

👌👌🌹

28

عطیه برکان پسندید.
هفت پیکر

28

متشکر از لطف و راهنماییتون
          در گزارش قبلی
درمورد  طرحواره رها شدگی و تاثیر رفتارهای همراه با افراط و تفریط والدین در شکل گیری این طرحواره نوشتم.

حالا باید چندتا نکته به مطالب قبلی اضافه کنم :)

پرسش؛
گاهی در یک خانواده، چند کودک با سبک فرزندپروری و تربیت نادرست بزرگ میشن ولی هر کدوم از اونها رفتارها و طرحواره‌های متفاوتی در پیش می‌گیرند.
چرا؟

پاسخ؛
۱. اول از همه باید دید هرکدام از اون کودکان کدام یک از والدین رو الگوی خود قرار دادن!
مثلا کودکی که به مادرش وابسته است، وقتی با فقدان مادر روبه رو میشه قطعا آسیب بیشتری می‌بیند.

۲. باید دید هر شخص در بزرگسالی، در مواجه با شرایط مشابه‌ای که قرار میگیرد، کدام یک از سبک های مقابله ای (تسلیم،اجتناب و جبران افراطی) رو انتخاب میکنه!

*سبک های مقابله ای، رفتارهایی هستند که ما در مواجه با اتفاقات و رویداد های زندگیمون از بین اونها روش درست رو انتخاب میکنیم، ولی در مواجه با طرحواره‌ ها، استفاده از سبک مقابله ای نادرست(ناخواسته سبک نادرست رو انتخاب میکنیم) میتونه باعث تکرار چرخه معیوب بشه. 


۳. در کنار تمامی اینها، محققان به این نتیجه رسیدند که ویژگی های ذاتی و فطری هر شخصی متفاوت است.
 و به همین دلیل ممکنه کودکی دچار هیچگونه فقدان یا جدایی قرار نگرفته باشه ولی مستعد این طرحواره(رها شدگی) باشه!
این کودکان نیاز به امنیت روانی و حمایت کافی دارند تا از این دوران به خوبی عبور کنند.
(نمونش، کودکانی هستند که با اضطراب جدایی درگیرند، البته اضطراب جدایی در چندسال اول زندگی کودک طبیعیه)

*نکته پایانی؛

درسته که گفتیم در طرحواره رها شدگی، فقدان و از دست دادن پدر و مادر نقش اساسی داره،
ولی برای کودکانی که تحت مراقبت شخص دیگری هستند (مثلا پرستار، مربی مهد و ...)
تغییر مداوم این اشخاص، میتونه موجب اختلال بشه..
درکل هرگونه بی ثباتی مضره..
 ثبات داشته باشیم تا کامروا شویم 🤌
        
زندگی خود را دوباره بیافرینید

27