بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

شما که غریبه نیستید

شما که غریبه نیستید

شما که غریبه نیستید

4.5
122 نفر |
31 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

240

خواهم خواند

76

احتمالا همه ی کتابخونها با هوشنگ مرادی کرمانی و نثر زیبا و دلچسبش آشنا هستند. "شما که غریبه نیستید" نویسنده خاطرات دوران کودکی پر فراز و نشیب اما جالب و خواندنی خود رو بازگو کرده. این خاطره ها گاهی شیطنتهاییه که از خنده رودبرت می کنه گاهی هم مظلومیتهای بچه ی تنهایی که اشک رو تو چشمها جمع میکنه. شما که غریبه نیستید سال 84 به بازار کتاب راه یافت و تو این مدت تا به حال 16 بار چاپ شده که نشان دهنده اقبال بالای علاقه مندان به این کتاب بوده. درباره این کتاب بیشتر بخوانید

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به شما که غریبه نیستید

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به شما که غریبه نیستید

پست‌های مرتبط به شما که غریبه نیستید

یادداشت‌های مرتبط به شما که غریبه نیستید

            #گیلتی_پلژر هر چیزیه که ما بهش علاقه داریم ولی به دلایلی خجالت می‌کشیم بگیم. مثلا یه آهنگ، یه فیلم یه کتاب یا هر چیزی که خیال کنیم در شأن ما نیست.
حالا یه ضد هم داره، از یه چیزی خوشمون نیاد ولی خجالت بکشیم بگیم. اسم این نمیدونم چیه...
😊😊😊
حالا اونی که من دوستش ندارم ولی روم نمی‌شه بگم فیلمِ  #قصه‌های‌_مجید ه... چون کلاً سوءتفاهم و خرابکاری و... اعصابم رو به هم می‌ریزه. یادمه یک بار یکی از دوستانم که دوران نوجوانیش قصه‌های مجید رو خونده بود می‌گفت"کتابش یه سر و گردن بالاتره، اصلاً یه چیز دیگه است" این تقریباً درباره‌ی نود درصد فیلم‌های اقتباسی صدق می‌کنه. بعدها شنیدم که مجید یه کپی از کودکی نویسنده است. #هوشنگ_مرادی_کرمانی 
#شما_که_غریبه_نیستید رو نویسنده خیلی بعد از قصه‌های مجید نوشته. داستان همون کودکی... پسری که مادرش رو در کودکی از دست داده، یه پدر دیوانه داره و توی روستا پیش پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کنه. یه پسر شیطان و خرابکار که به عقیده‌ی عده‌ای سرخور و بدقدم هم بوده. 
اما نه تنها از خوندن این خرابکاری‌ها اعصابم خرد نشد، بلکه کتاب چسبیده بود به دستم و بیش از سیصد صفحه کتاب رو توی یک نشست خوندم. انقدر که این روستا قشنگ بود و انقدر که زبان نویسنده شیرینه. این کودک خرابکارِ دوست‌داشتنی که چه سختی‌هایی توی زندگیش نکشیده. مخصوصاً دوران نوجوانی که دیگه پدربزرگ و مادربزرگ هم نبودن. پدربزرگ مهربان و مادربزرگی که غر می‌زنه، دعوا می‌کنه اما معلومه که عاشق نوه‌شه.
اگه دنبال یه کتاب حال خوب‌کن می‌گردید این کتاب رو به شدت توصیه می‌کنم.
یه کتاب پر از رنگ
انقدر که دلم خواست به یه روستا سفر کنم.
          
فاطمه روحی

3 روز پیش

            هوشو عزیز
داستان زندگی تو رو خوندم

از دست بعضی از تفکرات بچه‌گانه، شیطنت هایی که داشتی و بد شانسی هایی که بخاطر همین شیطنت هات پشت سر گذاشتی ، خنده م می گرفت و چند دقیقه بعد هم بابت عکس العمل دیگران نسبت به کارهات  و تنهایی که تجربه کرده بودی و درگیری های ذهنیت گریه م گرفت .

 هوشو مرادی 
 با کمک تو  افرادی که در داخل  کتاب معرفی کردی  از آغ ننه، آغ بابا، کاظم پدرت، عمو اسدالله عمو  قاسم ،تا قشنگو ،مهینو ،ممصادق و عمه رخساره، سکینه خانم و عمو ابرام ، احمدو،دژند و خانم شعبانی و... همه رو برای همیشه ماندگار کردی.

هوشو مرادی کرمانی 
 چقدر طبیعت «سیرچ» رو خوب برای ما توصیف کردی.  باعث شدی از این به بعد همیشه در کنار  اسم استان تو ، اسم روستای  «سیرچ » هم  تو ذهنم حک بشه .

 هوشو جان 
رد پای کتاب های دیگه ای که  نوشتی رو  هم در  توصیفاتی که  از مردم  کرمان و سیرچ  به یادگار برای ما گذاشتی، پیدا کردم.

راستش هوشو جان من  کرمان و لهجه آدم های کرمان، سنت و سختی های زندگی و شادی هاشون  رو  اول  به وسیله  کتاب های تو و بعد بلقیس سلیمانی  شناختم .

جناب هوشنگ مرادی کرمانی
خوش حالم که کتاب « شما که غریبه نیستید» رو خوندم.  با خوندن این کتاب من هم دیگه غریبه نیستم و بخش کوچکی از زندگی کودکی و نوجوانی و بخش کوچک تری از جوانی شما رو می دونم.

بعد از خوندن داستان زندگی شما تصمیم گرفتم یک بار دیگه مصاحبه شما با سروش صحت در برنامه «کتاب باز » رو  ببینم .
حالا که حرف از کتاب باز شد
 این هم بگم من بعضی از قسمت های برنامه کتاب باز رو‌چندین بار دیدم 
کاش میشد فصل های بعدی  این برنامه هم ساخته بشه.

 در آخر هم باید بگم نویسنده عزیز کرمانی 
سلامت و زنده باشید.



 کاش نویسنده های ایرانی  دیگه ای هم داستان زندگی خودشون رو برای ما به یادگار می گذاشتن.