شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
        در طول داستان مدام منتظر بودم ببینم کو تحولی که در شخصیت باید رخ بدهد تا داستان را داستان کند.  وقتی کتاب را تمام کردم، گفتم :"نویسنده میخواست چی بگه؟! اینکه با غیرازداج هم میشه دنیارو به صلح رسوند؟! "
دو روز به این مسئله فکر کردم.خصوصا اینکه کتاب را دوستی معرفی کرده بود که می‌دانستم نگاه نافذی دارد و حتما مسئله عمیق‌تری هست.
به خودم فکر کردم و به روابطم.خودم را جای رویا گذاشتم. اصلا شخصیت اصلی رویا بود یا منظر؟!
آدم‌ها نه گاهی، شاید خیلی وقت‌ها  انقدر تلاش می‌کند هدفش و  بهترین ارتباطاتش را پیدا کند و تقلا برای رسیدن به آنها دارد که ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم می‌شود وصف اوضاع و احوالش. 
فریبا وفی در بعد از پایان،پرده‌هایی از این روابط که در ظاهر سطحی،اما در باطن عمیق‌اند را به نمایش گذاشته. روی منبر نرفته،برای مخاطب افاضات در نکرده.حرفش را در قالب قصه گفته و مخاطب را با خودش و روابطش تنها می‌گذارد.
اینکه نویسنده اصرار دارد یک رابطه غیردرست را بدون اثر دراماتیک یا تاثیرگذاری در داستان بگنجاند، مغرضانه بنظر می‌رسد.
      

2

مالیس

مالیس

دیروز

        کتاب کافکا و عروسک مسافر رو تموم کردم و خیلی زیبا و دلنشین بود. خوندنش مثل گوش کردن به موسیقی و قدم زدن بین خیلِ درخت‌ها بود؛ آرامش‌بخش و دلنشین. به عنوان یک کتاب با داستانی لذت‌بخش و دوست‌داشتنی، پیشنهاد می‌کنم بین مطالعه‌ی دوتا کتاب سنگین بخونیدش. فضاسازی داستان خوب بود؛ می‌شد هم‌قدم با شخصیت‌ها توی اون پارک نامه‌ها رو خوند و همراه با السی، پیِ زندگی عروسک گم‌شده‌اش پیش بریم. تعداد صفحات به اندازه بود و اون‌قدر نبود که خسته‌کننده باشه. واقعیتش داستان کتاب برام متفاوت بود؛ اینکه از روی واقعیت زندگی فرانتس کافکا نوشته شده خیلی جالب‌ترش هم می‌کرد. همراه با داستان ملایم و دلنشینِ این رمان، مفاهیم قشنگی هم داخلش وجود داشت؛ به عنوان مثال اینکه دنیای بچه‌ها چقدر زیبا و ساده‌ست. بچه‌ها هیچ دروغی برای گفتن ندارن و جای تظاهر کردن، خود واقعیشونن. اینکه شخصیت کافکا برای خوب کردن حال یک بچه از زمانش می‌زد، الهام‌بخش بود. اینکه عروسک السی توی نامه‌هاش گذر زندگی رو نشون می‌داد و اینکه همه یک روزی باید وارد مرحله‌های جدیدی بشن، باعث می‌شد بتونیم راحت‌تر با زندگی کنار بیایم. و از همه مهم‌تر، مراحل پذیرفتن السی با حقیقتِ ترک شدن توسط عروسکش، برای افرادی که یکی از عزیزانشون اون‌ها رو ترک کرده، می‌تونه تأثیرگذار باشه. خود داستان من رو یاد کتاب کریسمس در گم‌و‌گور آباد می‌انداخت که خیلی دوستش دارم؛ بنابراین به افرادی که این کتاب رو دوست دارن، مطالعه‌ی اون هم پیشنهاد می‌کنم. در نهایت، کاش می‌شد موقعی که یک حفره درونم ایجاد شد و به دنبال جواب بودم، یکی مثل کافکا برای منم نامه می‌نوشت و کمکم می‌کرد تا راحت‌تر با حقیقت کنار بیام. (:
      

23

(: Hanifa

(: Hanifa

دیروز

        پلات توییستش حرف نداشت؛ شاید خود فریدا چندجایی سرنخ گذاشته بود اما اونقدر مشکوک بودی به تک تک شخصیت‌ها که مونده بودی به کدوم اعتماد کنی و کدوم رو نه. 
اولش حدس زدم قاتل کیه اما  کاملا مطمئن نبودم و خب تهش فهمیدم حدسم درست بود.
داستانش زیادی کش داده شده بود و بنظرم سریع‌تر می‌تونست تموم شه. برای من چون می‌دونستم یکی از قوی ترین کتابی فریداست می‌خوندم تا به تهش برسم و بنظرم اگه نمی‌دونستم این کتاب باید تهش جذاب باشه، قطعا ترغیب نمی‌شدم چون متن و داستان اونقدارا هم که باید هیجان انگیز نبود( بجز شصت هفتاد صفحه‌ی آخر)
اما از حق نگذریم، واقعا خیلی کتاب باحال و مفهومی ای بود؛ اینکه بعضی اوقات آدم باید با عقلش تصمیم بگیره و به حرف قلبش گوش نده و زود به هرکسی  اعتماد نکنه.
داستانش رو عمیقاً دوست داشتم، 
حس بی‌گناهی افرادی که بیمارروانی هستن و اینکه دلت می‌خواد بهشون کمک کنی وبقولی سخنگوی خوبی براشون باشی.
و یه چیز دیگه که فهمیدم این بود که شخصیت ویل، خیلی شبیه شخصیت منه، کنجکاوی، اینکه هرچی می‌بینه رو می‌نویسه، یاغی کتابه و کلی ویژگی های دیگه.😁
و اولین کتابی بود که سر یکی  از شخصیتاش گریم گرفت و عمیقاً دلم براش سوخت.🥲💔
      

9

میثم

میثم

دیروز

        پدران و پسران از مهم ترین آثار کلاسیک ادبیات روسیه است که موضوعات و ایدئولوژی های جالبی رو مورد بحث قرار میدهد. رمان حول محور آرکادی کرساتوف، جوانی که به‌تازگی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده، و دوستش یِوگنی بازروف، پزشکی جوان و طرفدار نهیلیسم، می‌چرخد. داستان از بازگشت آرکادی به املاک خانوادگی‌اش آغاز می‌شود، جایی که او با پدرش، نیکلای کرساتوف، و عمویش، پاول پتروویچ، زندگی می‌کند. چیزی که بوضوح در این کتاب نمایان است ، تضاد نسلی و اجتماعی بین نسل قدیم و جدید است . در این رمان شخصیتی بنام بازاراف است که به‌عنوان یک نهیلیست، نماینده جریانی فکری در روسیه قرن نوزدهم است که همه ارزش‌ها، اعتقادات و نهادهای سنتی را زیر سؤال می‌برد. او معتقد است که هیچ‌چیز ارزش ذاتی ندارد و تنها علم و عقل می‌توانند راهنمای انسان باشند. بااین‌حال، تورگنیف از طریق عشق بازروف به آنا اودینتسوا و مرگ تراژیک او نشان می‌دهد که نهیلیسم نمی‌تواند پاسخگوی همه جنبه‌های زندگی انسان، به‌ویژه احساسات و روابط انسانی، باشد. تورگنیف با نشان دادن روابط احساساتی این را میخواهد بگوید که عشق حتی قوی ترین ایدئولوژی ها را زیرسوال می برد.
در کل بسیار عالی بود و متن ساده، روان و واقع گرایانه ای بود.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

9

رؤیا

رؤیا

2 روز پیش

        خب...
یه اثر نسبتا کوتاه که میشه در یک نشست مطالعه کرد.
مترجم "نازنین" رو یکی از مدرن‌ترین و هنرمندانه‌ترین آثار داستایوسکی معرفی می‌کنه.
متن کتاب، عملا تحلیل‌های ذهنی و مرور وقایعِ اتفاق افتاده توسط مرد امانت‌فروش قصه است که زندگی پر چالشی داشته، عاشق شده، ازدواج کرده، هم سرد و ساکت بوده، هم اعتراف کرده، حتی دل به آینده بسته؛ و درنهایت مبهوت به کار دنیا و آدماش خیره شده!

داستان از دید `امانت‌فروش` روایت میشه و فضای آشفته اما تحلیل‌گر ذهن درباره موضوع رو به‌خوبی به صورت نوشته درآورده .
ترجمهْ روان، توصیفاتْ قشنگ و روندْ کامل بود. 

فضای داستان کاملا برام مورد پسند و قابل درک بود .
اولین اثری که از داستایوسکی خوندم محسوب میشه؛ میتونم بگم شروع مناسبی بود و تونست به خوبی برای مطالعه‌ی بقیه آثار و قلم ایشون مشتاقم کنه.

~~~~
از کتاب:

«هیچ‌چیز آزاردهنده‌تر و تحمل‌ناپذیرتر از این نیست که آدم به خاطر یک اتفاق نابود شود، اتفاقی که می‌توانست نیفتد.»
.
«آخ که در یک ثانیه چه گردبادی از افکار و احساسات من را در بر گرفت، زنده‌باد نیروی برق‌آسای فکر آدمیزاد.»
      

27

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.