آروشا دهقان

آروشا دهقان
نویسنده کتابدار بلاگر @z.arooshadehghan
یک عدد آروشا که روی شاخههای زیادی نشسته. 😊 کارشناس فیزیک هستهای. کارشناس ارشد اختر فیزیک. مدرس زبان انگلیسی، فیزیک، ریاضی و اسطوره شناسی! پژوهشگر تاریخ و نویسندهی رمانهای تاریخی. خلاصهش این که: موجودی هستم پیگیر و چسبنده به علایقی که ربطی به هم ندارن!
aroosha.de
hozvaaresh
کتابهای نویسنده
کتابخانه
نمایش کتابخانهیادداشتها
نمایش همه3 روز پیش
4.1
27
بعد از یک هفته دارم این ریویو رو مینویسم و هنوز نمیدونم از کجاش بگم و چه چیزهایی رو نگم. میخواستم یک نقد و بررسی مفصل براش بنویسم چون تجربهی خوبی بود اما دیدم خیلی طولانی میشه و عمرا اگر بخونید (😅) پس خلاصهش میکنم.
داستان دربارهی شاهزاده میشکین، جوان ساده و شاید ابلهیه که چهار سال در سوئیس در یک آسایشگاه زندگی میکرده تا بیماری صرعش رو درمان کنه. میشکین آخرین بازماندهی مذکر خاندانشه و در بازگشت به روسیه با کسی به نام راگوژین آشنا میشه. از او دربارهی زنی بدکار به نام ناستاسیا فیلیپوونا میشنوه و این آغاز داستانه.
شروع ماجرا بینقصه. کلا شروع کتابهای داستایوفسکی عالیه ولی ابله یک جور خاصتری خوبه؛ همونطور که پایانش یکی از خاصترین پایانهاست!
ابله داستان شاید بیش از این که ابله باشه، بیدستوپا و ساده است چون در مواقعی چنان حرفهای خردمندانهای میزنه که از ابله که هیچ، از افراد مدعی خرد هم برنمیاد. پرنس میشکین یک پیامبر قرن نوزدهمیه. داستایوفسکی ویژگی پیامبران رو در این فرد جمع کرده و رسول قرن نوزدهمی خودش رو ساخته که به نظر من گوشهای به شخصیت تمام پیامبران و شرایطشون در جامعه و نگاه اطرافیان هم هست.
در کنار این ابله، ناستاسیا قرار داره؛ زنی سرکش و عصیانگر که نه میتونه و نه میل داره خودش رو درگیر چارچوبی ببینه. حتی عشقی که دستش رو با رشتهی ابریشمینی به ازدواج پیوند بزنه رو هم نمیخواد.
دربارهی شخصیتپردازی و سیر داستانی ابله که اصلا نمیشه حرفی زد. واقعا در این مورد هیچ نقدی به داستاجان وارد نیست اما سلیقهی شخصیم:
برای من، جنایت و مکافات در رتبهی اول بود و برادران کارامازوف در رتبهی دوم. حالا با یک پله سقوط، جایگاه اول خالی شد و ابله روش ایستاد.
داستان اگرچه انسجام برادران کارامازوف و تحلیل روانشناختی جنایت و مکافات رو نداره اما شخصیتپردازی و فضاسازی دلنشینتره. تغییر جامعهی روسی، تحول نگاه به زن و دیدگاههای فمینیستی، سخنرانیهای پرشور که برخلاف رمانی مثل قمارباز خسته کننده نیست، شخصیتهایی که هرکدوم نماد بخشی از جامعه هستند و در نهایت، پایانبندی فوقالعاده و تقریبا غیرقابل پیشبینی باعث شد این اثر برام دلنشینتر بشه.
پینوشت:
یکی از بهترین صحنههای کتاب جایی بود که پرنس میشکین از اعدام یکی از دوستانش در زندان میگفت و حال اعدامی رو شرح میداد. بهترین دلخراشی بود که در تمام عمرم خوندم و چه روز بدی هم خوندمش؛ همون صبحی که خبر اعدام جوانان پروندهی خانهی اصفهان رو شنیدم.😢
تهنوشت:
کسی نوشته بود:« رضا امیرخانی، جایی گفته "اگر قرار است نویسندهها پیامبری داشته باشند، این پیامبر تولستوی خواهد بود." حرف درستیه، ولی این پیامبر از داستایوسکی وحی دریافت میکنه!»
هرگز انقدر با کسی موافق نبودم.
تهتر نوشت:
وبسایت کتابچی یک بررسی از روانشناسی شخصیتهای اصلی رمان گذاشته که پیشنهاد میکنم بخونید.
11 نفر پسندیدند.
3 روز پیش
این کتاب یک پژوهش داستانی دربارهی نخستین قاتل زنجیرهای ایرانه؛ دستکم تا اونجایی که اسناد یاری میکنند ایشون اولی بوده!
برای من که از «اصغر قاتل» فقط در حد یک نام میدونستم بسیار جذاب و مفید بود. شکل روایتش رو دوست داشتم. تا جایی که من از معدود اطلاعات موجود از نویسندهی کتاب فهمیدم، گویا خانم نظری وکیل پایه یک دادگستریه و احتمالا همین باعث شده که نوشتارش جوری باشه که انگار داری پروندهی یک جنایت رو میخونی.
موضوع جذابه و شکل روایت هم مناسب؛ هر چند که بعضی چیزهاش تکراریه. مثلا به نظر من لزومی نداره اعترافات اصغر در ادارهی پلیس و دادگاه، هر بار، به طور کامل آورده بشه چون نود و نه درصدش تکراره و میشه فقط به اختلافهای دو اعتراف اشاره کرد اما خب...
در مجموع کتابی بود که پیشنهادش میکنم؛ به ویژه به دوستداران داستانهای جنایی و علاقهمندان تاریخ.
اگر نامش رو تو اینترنت جستوجو کنید میتونید تصاویر بیشتری هم ازش ببینید، به اضافهی عکس لحظهاعدامش که به خاطر حضور کودکان در بهخوان از پیوست کردنشون به این یادداشت معذورم.
25 نفر پسندیدند.
2 نفر نظر دادند.4 روز پیش
3.2
7
کاملا تصادفی و بدون برنامه، پایان خوانش کتاب همزمان شد با زادروز توماس مان!
«مرگ در ونیز» داستانی از سیر سقوط نویسندهای به نام گوستاو اشنباخه که اعتبار جهانیش رو نادیده میگیره و سفرش رو آغاز میکنه تا به ونیز میرسه. در هتل محل اقامتش شیدای پسر نوجوان لهستانی میشه و این پسر، میشه منبع الهام اشنباخ. همزمان با این شوریدگی، وبا هم در ونیز شایع میشه و بقیهش رو خودتون بخونید.🙂
«مرگ در ونیز» رمان کوتاهی با مایههای فلسفیه که اگر موفق بشید پنجاه صفحهی اولش رو بخونید، به احتمال نودونه درصد تا پایانش ادامه میدید. نثر کتاب، پر از تمثیل و استعاره است که من باهاش مشکلی نداشتم اما ممکنه حوصلهی خیلیها رو سر ببره. مهمترین نقطه ضعف کتاب هم از دید من ترجمهش بود.
با این که کتاب رو تا پایان خواندم (و این یعنی برام غیر قابل تحمل نبود!) اما بعید میدونم باز هم سراغ اثری از توماس مان برم؛ دست کم نه با چنین ترجمهای.
18 نفر پسندیدند.
2 نفر نظر دادند.1402/3/10 - 16:01
بر باد رفته جلد 2
4.1
3
یک قاعدهی کلی هست که میگه هر کتابی از فیلمش بهتره ولی بر باد رفته یک استثناست (چقدر نوشتن این واژه سخته😶 چرا از زبان فارسی حذفش نمیکنیم؟!).
فیلم و کتاب بر باد رفته کامل مکمل همدیگه هستند. اگر سنتون بالای چهارده سال باشه، بخشهای ابتدایی کتاب حوصلهتون رو سر میبره. برای این قسمتها بهتره فیلم رو ببینید و سریع رد بشید اما بعد از ماجراهای مناسب چهارده سالهها فیلم رو قطع کنید و برگردید سراغ کتاب. (هشدار: خطر ناتوانی در رهاسازی داستان! با خودتون خوراکی ببرید.)
و البته فراموش نکنید که داستان کلاسیکه و پر از توصیف و جزئیات.
دوتا نکته دربارهی این کتاب هست که شاید براتون جالب باشه:
اول این که بر باد رفته تنها کتاب نویسنده است. و دوم، نویسنده طرفدار بردهداریه و کتاب رو هم به همین منظور نوشته. برای همین هم جابهجای کتاب با بردههای گستاخ و بردهداران مهربون روبهرو میشید!
داستان دو بخش داره؛ بخش تاریخی و بخش تخیلی. برای بخش داستانی این اثر همین که سواد خواندن داشته باشید کفایت میکنه اما اگر میخواید تجربهی فوقالعادهای هم داشته باشید و ازش لذت ببرید قبل از خواندن این ماجرا طولانی، دربارهی جنگ شمال و جنوب آمریکا و تاریخچهی بردهداری مطالعه کنید.
پینوشت:
شخصیتپردازی اسکارلت رو دوست دارم. هم رو مخه، هم متفاوت با دخترهای زمان خودش. همیشه سعی میکنه بهترین تصمیم ممکن رو بگیره. تقریبا هیچوقت هم موفق نمیشه! ولی نکتهی مثبتش تسلیم نشدنه. مثل کنه میچسبه به خواستههاش.
خلاصه که در دنیای زنان کوچکها، اسکارلت باش!
تهنوشت:
دنبالهی این کتاب به نام «اسکارلت» بعدا توسط نویسندهی دیگهای نوشته شده. به خودتون رحم کنید و نخونیدش!
9 نفر پسندیدند.
1 نفر نظر داد.بریده کتاب
نمایش همهپستها
نمایش همه15 نفر پسندیدند.
3 نفر نظر دادند.54 نفر پسندیدند.
35 نفر نظر دادند.