ملیحه سادات حق خواه
76 دنبال شده
177 دنبال کننده
یک عدد ملیحه سادات، متولد ۶۸ که علاقه مندی اصلیش کتاب خوندنه💜
یادداشتها
نمایش همهباشگاهها
چالشها
لیستهای کتاب
بریدههای کتاب
نمایش همهپستها
فعالیتها
5
2
یه جاهاییش قشنگ مشخصه نویسنده از کتاب "گستره" الهام گرفته
3
این تیکههای کارادراس خیلی خوب بود :) عاشق گفتگوهای کتابم 😍 تا اینجای کتاب هم که شخصیت بورومیر خیلی بهتر از فیلم بود و کلا ازش خوشم اومد! لگولاس هم باحالتر بود :) اونایی که فیلم رو دیدید، تو تیکهٔ کارادراس آیا دقت کردید وقتی همه تا کمر تو برف بودن لگولاس راحت رو سطح برف راه میرفت؟ 😎 خودم تازه بعد از اینکه اولین بار کتاب رو خوندم به این نکته تو فیلم دقت کردم 😅
23
این سوال اصولا تو «مهزاد» هم بود... اینکه آیا میارزه انقلاب کنی و حالت پایدار فعلی رو، هرچند بد، به هرج و مرج تبدیل کنی؟ آیا رها شدن از چنگ یه مستبد ارزش جان و مال و زندگیهایی که باید فدا بشه رو داره؟ این سوال تو «بابل» هم بود... آیا باید برای رهایی از استعمار دست به خشونت زد؟ یا باید ظلم رو تحمل کرد، چون گزینهٔ جایگزینش بسیار سختتر و طاقتفرساتره؟ آیا باید زیر یوغ بردگی به سختی نفس بکشیم یا باید قیام کنیم و خون بدیم؟ و این سوال تو «نگاهی به تاریخ جهان» نهرو هم بود، البته که نهرو به مبارزهٔ بدون خشونت اعتقاد داشت، ولی اونجا هم مبارزه در برابر استعمار و استبداد نقطهٔ مقابل «قانون و نظم» (law and order) بود... واقعا هم جواب دادن به این سوال ساده نیست و فکر میکنم خیلی بستگی به درجهٔ ظلم و استبداد اون نظام حاکم داشته باشه... بعضی وقتها میشه به بهبود اوضاع با اصلاح (reform) امید داشت ولی گاهی، واقعا بهترین راه انقلابه و انقلاب لاجرم هزینههای سنگینی داره که هر کسی حاضر به قبولش نیست...
14
4
0
تقریبا تو ۳۰-۴۰ درصد اولیهٔ داستان خبری از عناصر فراطبیعی نبود و به قول خود کتاب همه چیز خیلی «مادی» بود. از این ۳۰-۴۰ درصد به بعد یهو ابعاد فانتزی کار اوج گرفت :) ولی غیر از این، این بخشها ذهنم رو درگیر قدرت ایمان و باور کرده... یقین قلبی به یه حقیقت، قدرت زیادی به آدم میده، حتی وقتی اون حقیقت در واقع اشتباه باشه! و اصولا اینجاها باید خیلی بیشتر از نتایج کار ترسید!
14
2
37
37
37
تنها عشق است که میتواند شقاوت را تکیه گاه خویش کند. فقط عشق میتواند بی رحمانه نگاه کند و فروتنی را به مسخره بگیرد. عشق مثل انقلاب است، خنجرش را که زمین بگذارد، دیگر چیزی نیست... خبببب شروع طوفانی با اسامی زیادی داشت 🤝 اسامی رو به صورت کلی برای خودم مینویسم، اسپویل نمیشه ولی اگه دوست ندارید بدونید، ادامه رو نخونید✋️ دو قبیلهی بزرگ ترکمن داریم به نام های، یموت و گوکلان این دو قبیله دشمنی قدیمی باهم دارند.. یموت فرزندان سه برادر: چونی، قجق و شرف الدین هستند (شرف الدین عزیز دردونه بوده ولی اصل کاری چونی بوده) قبلیهی یموت در ایری بوغوز ساکن هستند. عراز از نوادگان چونی بوده و بهش یازی اوجا میگفتند یازی اوجا (از بزرگان قبیله) سه پسر به نام های: گالان، تلی و کرم داشته ^_^ گروه دیگه، فرزندان مردی به نام قراخان بودند،مردی سوار بر اسب کمکشون میکنه و نام قبلیشون رو به افتخار اون میذارن گوکلان (تقریبا یعنی مردی که سوار اسب آمد ) گومیشان مرکز قبلیهی گوکلان بوده.. بیوک اوچی بزرگ قبیلهی گوکلان بوده و ۴ فرزند داشته: یت میش، قاباغ ، آیدین و تنها دخترش سولماز جان 😂🤝 فصل اول تقریبا به معرفی ها گذشت و از فصل دوم ماجرا شروع شد ^_^
16
2
0
1
50
1
1
2