بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

رستخیز: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

رستخیز: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

رستخیز: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

حبیبه جعفریان و 24 نفر دیگر
3.8
59 نفر |
22 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

122

خواهم خواند

49

این کتاب، روایت کرامت ها، شفا و معجزه های بزرگ نیست. شرح زنده شدن ذره ای از درون انسان در فراخوان هر ساله ی محرم است. «رستخیز« ماجرای جست و جو گرانی ست که میان دیوارپوش های سیاه، پرچم های سرخ و کتیبه های سفید به خرده ای اندیشه، اندکی شهود یا تغییری کوچک رسیده اند. بیست و چهار نفر از اتفاق هایی نوشته اند که نسبت آن ها را با رخداد سال 61 هجری تغییر داده. بیست و چهار نفر از تجربه هایی نوشته اند که در دلی این سنت و عزا و در همین کوچه ها و تکیه ها شکل گرفته و دریافت و برداشت تازه با خودش آورده.کتاب «رستخیز» کتاب دوم از مجموعه «کآشوب» «روایت رستخیز هر ساله است که هنوز هم رستگاری های کوچک و بزرگ می آفرینند و ما را از نو می کند. درباره این کتاب بیشتر بخوانید

لیست‌های مرتبط به رستخیز: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

یادداشت‌های مرتبط به رستخیز: بیست و چهار روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم

            کتاب رستخیز روایت‌هایی از ۲۴ روایت‌گر و نویسنده است که بر اساسِ نوشته‌ی اولِ کتاب «بیست و چهار روایت از روضه‌هایی که زندگی می‌کنیم» می‌باشد و در واقع کتاب همان جلد دوم کتاب «کاشوب» است که با نام جدید منتشر شده است.
روایت‌هایی که وقتی می‌خواندم برایِ منی که به نوشتن علاقه‌مندم حس‌‌های متفاوتی را ایجاد می‌کرد. بعضی از روایت‌ها بسیار ساده نوشته شده بودند که بعضا برایِ انتخاب کلمات، ابتدایی و ساده به نظر می‌رسیدند که همین باعثِ دلگرمیِ توانستنِ نوشتن برای منِ آماتور و غیرِ حرفه‌ای می‌شد. در بعضی از روایت‌هایِ دیگر هم آن‌قدر کلمات از دیدگاهِ روایت‌گر حولِ موضوع می‌چرخیدن و از دید نوشتن برایم پیچیده می‌شد که گاهی من را به نامیدی برایِ نوشتن می‌کشاند.

ولی در آخر به این نتیجه رسیدم که شبیهِ همان فوتبالی که بازی می‌کنم برایِ نوشتن هم باید هر کسی خودش باشد نه سعی به شبیه به کسی بودن. هر چند استفاده از تجربیات موفق‌ها  قطعا بی‌تاثیر نمی‌تواند باشد.

روایت‌های کتاب بعضا متاثر کننده بود و در کل خواندن کتاب خالی از لطف نمی‌باشد.

کتاب رستخیز اولین کتابی بود که در تمام عمرم از کتاب‌خانه قرض گرفته بودم و برای همین بر خلاف کتاب‌هایی که متعلق به خودم بوده، نتوانستم خط‌خطی‌اش کنم.

۳ مهر ۱۴۰۲
فروشگاه کاشی و سرامیک مرجان
          
            رستخیز شامل روایت هایی مرتبط با اقیام امام حسین (ع) و روز عاشوراست. روایت هایی درباره آدم هایی که اعتراف میکنند گاهی در مجالس عزا بر رنج های خود گریه میکنند و نه بر فقدان امام سوم شیعیان. روایت هایی از عزاداری در دل اروپا در مسجدی که قبل از داخل شدن به آن شال خود را از کیف دراورده و به روی سر می کشند. از عزاداری مهاجرین افغان تا مراسم های سنتی در روستاهای دور افتاده ایران از زبان همسر طلبه سخنران در آن مراسم. در میان این روایت ها چندین بار خودم را پیدا کردم   شاید هر کس در میانه ی روایتی از این کتاب خودش را پیدا کند. 
بخشی از روایت نذر کردن نبض دوم:
میلیونها نفر بودیم. بزرگترین ازدحامی که  به چشمم میدیدم. اولش مسیر از بین خانه های حاشیه ی شهر می گذشت و این زیباترین قسمت سفر بود. خانه ها همان خانه های داخل شهر رودند اما هزار برابر مهربان تر و دست و دل بازتر. انگار خانه هایشان را پشت و رو کرده باشند . همه جای خانه ها میتوانست مال ما باشد. همه ی خوراکی ها، حمام و دستشویی حتی ماشین لباسشویی. مالکیت رنگ باخته بود. هیچ چیز برای هیچ کس نبود و همه چیز برای همه بود تنها راه تشخیص صاحب خانه این بود که ببینی چه کسی بیشتر از بقیه در تکاپوست