بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

دنیای سوفی

دنیای سوفی

دنیای سوفی

یوستین گوردر و 1 نفر دیگر
4.0
242 نفر |
71 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

136

خوانده‌ام

622

خواهم خواند

253

دنیای سوفی (به نروژی: Sofies verden) یک رمان فلسفی اثر یوستین گردر نویسنده نروژی است که چاپ اول آن در سال ۱۹۹۱ میلادی در نروژ منتشر شد. این اثر داستانی است که تاریخ فلسفه را به زبان ساده برای نوجوانان تشریح می کند. این کتاب تاکنون به ۵۹ زبان برگردانده شده و علاوه بر نوجوانان، توجه بزرگ سالان را هم بخود جلب کرده است. از روی کتاب دنیای سوفی فیلمی به همین نام ساخته شده است. کتاب با روایت سوم شخص به ماجراهای «سوفی آموندسن»، دختر چهارده ساله? نروژی می پردازد که با مادرش زندگی می کند. در ابتدای داستان... سوفی نامه هایی از یک فرستنده ناشناس دریافت می کند که در آن ها سؤال هایی مانند «تو کیستی؟» و «جهان چگونه به وجود آمد؟» نوشته شده اند. مدتی بعد او بسته های بزرگتری دریافت می کند که آغازگر یک دوره آموزش فلسفه برای او هستند. سوفی به زودی پی می برد که تمام بسته ها توسط «آلبرتو ناکس» برای وی ارسال می شوند. آلبرتو سوفی را قدم به قدم با تمدن یونان باستان، ظهور مسیحیت و تاثیر آن روی فلسفه یونانی، قرون وسطی و نیز دوران رنسانس، باروک و رمانتیسیسم آشنا می کند. در کنار این، ماجراهایی که بین سوفی و مادرش و دوستش به اسم یووانا رخ می دهد، به داستان لحنی شبیه داستان های نوجوانانه می دهد که خواننده را به دنبال کردن ماجرا ترغیب می کند. با تشکر از سایت زندگی خوب و تاپیک رمانهای کلاسیک نویسنده این کتاب،یوستین گُردر، در سال ۱۹۵۲ در نروژ بدنیا آمد. سالها در “برگن“فلسفه تدریس کردو پیوسته در فکر متن فلسفی ساده ای بود که بدرد شاگردان جوانش بخورد. چون متن مناسبی نیافت خود نشست و دنیای سوفی را نوشت. کتاب با استقبال غیره منتظره ای رو به رو گردید و در همان چند سال اول انتشار به بیش از سی زبان ترجمه شد و تا کنون میلیونها نسخه در جهان فروش رفته است. گُردر استناد ساده نویسی و ایجاز است. سه هزار سال اندیشه را در ??? صفحه می گنجاند ، وزیرکانه از قول گوته میگوید:«کسی که از سه هزار سال بهره نگیرد تنگدست بسر می برد.» و چه راحت مباحث پیچیده فلسفه غرب را ، بی آنکه مبتذل شود به زبان ساده و شیوا و همه فهم بیان میکند: از جمله بهره جویی مسیحیت را از نظریه های افلاطون و ارسطو، ریشه گرفتن فرهنگ اروپایی را از فرهنگ سامی و هند_اروپایی، هگل را و بحث آنچه عقلی است ماندنی است، و دوران خود ما را و انسانِ محکوم به آزادی را وغیره و غیره. توجه داشته باشید که دنیای سوفی رُمان است،رمانی خودآموز، با طروح و بسطی گیرا و دلنشین درباره هستی.وعلت محبوبیت عجیب و پیگیر آن در سراسر جهان همین است.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دنیای سوفی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به دنیای سوفی

غرور و تعصبدنیای سوفیحکایت دو شهر

خاطره ساز و فراموش نشدنی....

8 کتاب

کتاب هایی هست که یادآوری یه چیز هایی هستند.یه دوست،یه لحظه،یه خاطره... یه دوست بهخوانی شخصیت های اطرافش را به کتاب هایی که خونده بود تشبیه کرده بود،متاسفانه چنین توانایی خارق‌العاده ای ندارم و نمیتونم همچین تصور نابی را توی ذهنم بپرورانم، اما کتاب هایی را ‌که نمیخوام هرگز فراموش کنم،اینجا لیست میکنم تا با نگاه بهشون اون خاطره ها و لحظه ها برام تداعی بشه... غرور و تعصب شروع کتابخوانی حرفه ای و بزرگسالانه ی من بود.پا گذاشتن به دنیای بزرگ تر ها و عشق و عاشقی ها،با این کتاب عجیب لذت بخش بود... دنیای سوفی را معلمی که خیلی دوستش داشتم (معلم شیمی دبیرستانم)و باعث شد من یه شیمیست بشم،بهم پیشنهاد کرد...تازه هدیه هم هست. حکایت یا داستان دو شهر هم پیشنهاد معلم زبان آموزشگاهم بود....یادش بخیر...خودم الان مدرسم... کنکوری بودم،مدرسه ها تعطیل بود...یادمه خوابیده بودم پای مبل و کتاب سیاه دل و هل داده بود زیر مبل هر وقت کسی حواسش نبود که چی میخونم ،میکشیدمش بیرون و به جای خیلی سبز زیست شناسی،سیاه دل میخوندم... به خاطر شاهزاده و گدا تا سه صبح بیدار موندم و با تشر های مامان خوابیدم.آخرش تموم نشد... هدیه گرفتن کتابی مثل کلیله و دمنه چیزی نیست که خاطره اش فراموش بشه،اونم در نوجوانی... از مزایای داشتن دوست کتابخوان،کتاب کادو گرفتنه.بر باد رفته کادو بود،با یک کاغذ کادوی مشکی ِسربی ِقلبی، دوستم برام یادداشت نوشت،میخواستیم اندِ باکلاسی باشه،کاغذ کادوش شبیه مجلس عزا شد.... یک‌ماهه خوندمش... خون بر برف که تازگی خوندمش ،تجربه ی خاص و عجیبی بود،کتاب صوتی،از اون کتاب هایی که دوست دارم چاپی اش رو توی کتابخونه ام داشته باشم،گل خشکی لا به لای صفحاتش بزارم و گاه گاهی دستی به جلدش بکشم و خاطراتم را زنده کنم.

خانواده من و بقیه حیواناتخداحافظ گاری کوپرلیدی ال

سیاهه‌ی صدتایی رمان

100 کتاب

اولا صد تا بيش‌تر شد، گفتيم صد و ده تا بشود تيمنا و تبركا، آن هم نشد! مي‌توانيد خودتان تا صد و ده را پر كنيد. ثانيا براي بعضي از كتاب‌ها كه ترجمه‌هاي متعدد داشت، ترجمه‌ي به‌تر را -به انتخابِ خودم!- برگزيدم. ثالثا نه كسي با خواندنِ رمان بي‌دين مي‌شود، نه دين‌دار، اين هر دو، كارِ آخوند است! رابعا اين‌چنين سياهه‌اي را آن‌چنان كه پيش‌تر گفته‌ام، قديم‌ها ناصرزاده‌ي عزيز به ما -به دوستانم و نه به من!- پيش‌نهاد كرده بود، اما از آن‌جا كه سياهه‌ي وي را نيافتم، سياهه‌ي خود را نوشتم، كه يحتمل حذف و اضافاتي دارد. خامسا شايد بعضي از رمان‌هاي تازه منتشر شده مثلِ "سورِ بز" از دستم در رفته باشند، اما از آن‌طرفِ قضيه شايد بعضي از رمان‌هاي قديمي را نيز فراموش كرده باشم، مثلِ "هكلبري فين" يا "تام ساير". اين به آن در. سادسا در اين سياهه‌ي رمان، كتاب‌هايي وجود دارند كه اصالتا رمان نيستند، مثلِ "هفت روزِ آخر" رضا بايرامي. سابعا اگر پنج دقيقه‌ي ديگر به من وقت مي‌دادند، نامِ بيست رمانِ ديگر را اضافه مي‌كردم، و يحتمل نامِ ده كتاب را نيز حذف. اما به هر رو شما مي‌توانيد مطمئن باشيد كه از اين صد و اندي، دستِ كم پنجاه تا را بايد (حتا در دورانِ سپري‌شده‌ي بايدها و نبايدها!) بايد خواند... ثامناً -كه خيلي سخت است- همان هشتماً! بعضي از جاهاي خالي را كه بدجوري توي ذوق مي‌زد با توضيحاتي بي‌ربط پر كرده‌ام. ترتيب هم كاملا تصادفي است. تاسعاً اين قلم آن‌قدر از استعداد و فروتنيِ توامان برخوردار مي‌باشد كه كارهاي خودش را در اين سياهه نياورده باشد. منتقدانِ گرامي بي‌جهت دنبال‌شان نگردند!!! رضا امیرخانی، اردیبهشت 1397 *هشت‌تایش اینجا جا نشد: سنگ صبور (صادق چوبک)، بارون درخت نشین (ایتالو کالوینو)، سنگ‌اندازان غارِ کبود (داوود غفارزادگان)، روی ماه خداوند را ببوس (مصطفا مستور)، مرغان شاخسار طرب (کالین مک کالوی)، صد سال تنهایی (گابریل گارسیا مارکز)، مجمع الجزایر گولاک (الکساندر سولژنیتسین)، مسخ و درباره‌ی سمخ (کافکا و ناباکوف).

یادداشت‌های مرتبط به دنیای سوفی

            در نوع خودش کتاب فوق العاده ای بود چند وقتی است که درگیر فلسفه اسلامی هستم و خواندن این کتاب کنار کتاب فلسفی خودم فوق العاده بود.
ابتدای کتاب بسیار توضیح خوبی در مورد چیستی فلسفه و دغدغه و سوالات اصلی بشر برای روی آوردن به فلسفه چه بوده است که به نظرم این بخش از کتاب شاید برای خواندن همه انسان ها لازم باشد.
از مهمترین بخش هایی که به نظرم هر کسی مطالعات اسلامی هم می خواهد داشته باشد باید بداند.
بخش های سقراط ، افلاطون ، ارسطو ، فلوطین ، آکوییناس ، دوره رنسانس ، کانت ، دکارت ، کرکگور  می باشد اگر چه همه کتاب واقعا قابل بررسی است. البته برای شناخت این اشخاص فقط و فقط روشمند باید به آثار خود آنها رجوع کرد.
اگر کسی زیاد کتاب نمی خواند خواندن این کتاب را به او توصیه نمی کنم .
هرچه به پایان کتاب نزدیک می شدم از پنج امتیازی که در نظر داشتم به کتاب بدهم داشت کاسته می شد اما بعد از کمی دقت متوجه شدم این مشکل از نویسنده نیست در واقع داشتم به فیلسوفان سه چهار قرن اخیر امتیاز منفی می دادم.
واقعا بستر های اجتماعی برای پذیرش یک فلسفه در طول تاریخ باید مورد بررسی قرار گیرد نقش کلیسا در تغییر رویکرد فلسفی از زمان رنسانس خیلی باید جدی پیگیری شود چرا که تجربه را تجربه کردن در این موارد مساوی با نابودی است.
تاثیر فلسفه در پیدایش علوم بسیار جدی است و باید بررسی شود یک جورایی تمامی علوم با فلسفه آغاز شده اند و از این مهمتر نقش خود علوم پس از بازگشتشان به فلسفه باید مورد بررسی قرار گیرد.
در پایان سرگردانی بشر در رسیدن به پاسخ ابتدایی ترین سوالات فلسفلی خویش اضطرار بشر به وحی متقن را بیش از پیش نمایان می کرد.
قد افلح من زکاها
          
            من همیشه دوست داشتم داستان بنویسم، داستان فلسفی هم دوست داشتم بنویسم، و خب در یک داستان فلسفی باید خیلی مواظب بود که خشکی مسائل و استدلال‌ورزی فلسفی مخاطب را نیازارد و از ادامه دادن کتاب پشیمان نکند. این چالش را دنیای سوفی به خوبی حل می کند. کتاب، داستانیست که در آن فیلسوفی ماجرای دوهزار و پانصد سال فلسفه غرب را به طور خلاصه و بسیار ساده برای یک  نوجوان تعریف می‌کند. به نظرم شاید این کتاب برای کسی که قصد ورود به دنیای فلسفه را داشته باشد مفید باشد. روایت گوردر از تاریخ فلسفه در کنار سادگی بسیار جذاب هم هست و ارزش خواندن دارد. گوردر صرفا یک روایت خشک و ساده از نظریات فلسفی به دست نمی‌دهد، بلکه تحولات علمی و اجتماعی، نقش ادیان و اساطیر و تکامل و روانشناسی و فیزیک بر نگرش ما درباره جهان را نیز بازگو می‌کند. 

مشخصا هدف گوردر این بوده که تاریخ فلسفه را روایت کند و هدفش خلق یک داستان استثنایی نبوده. داستان سوفی و هیلده و کارهای خلاقانه پدرش همه برای گوردر ابزار هستند تا روایتش از تاریخ فلسفه  خشک نشود و تنوعی در کتاب وجود داشته باشد. در نهایت این ابزار نقش خود را به خوبی ایفا می‌کند، اما باز هم به نظرم یک چیزی کم است. داستان فلسفی باید حاوی درگیری‌های فلسفی باشد، افراد فلسفه را زندگی کنند، در بحران‌هایشان به مسئله شر فکر کنند و در روابط رمانتیک‌شان از ماهیت عشق بپرسند و در تصمیمات‌شان با چالش‌های اخلاقی مواجه شوند، کاراکترها باید در طی داستان با سوالات فلسفی مواجه شوند. اما دنیای سوفی چنین داستانی نیست. صرفا یک داستان فانتزی است (و خیلی عجیب است که داستانی که می‌خواهد روایت عقلانیت بشر را بکند، اینقدر تخیلی و غیرمنطقی می‌باشد) فاقد چالش‌های فلسفی. هیلده یا سوفی هیچ کدام در طی داستان با یک پرسش فلسفی روبرو نمی‌شوند، مواجه‌شان با فلسفه صرفا از طریق روایت و سخنرانی یک‌سری بزرگتر است، روایتی که کمتر به خود داستان مربوط می‌شود. این باعث می‌شود که دنیای سوفی خود یک داستان فلسفی خوب یا اصلا یک داستان فلسفی نباشد.

در نهایت با وجود اشکال ذکر شده، دنیای سوفی هدف خود را به خوبی محقق می‌کند، و آن ارائه روایتی خوب و ساده از تاریخ فلسفه است. دنیای سوفی برای کسی که می‌خواهد اولین مواجه با فلسفه را داشته باشد شاید بهترین یا یکی از بهترین گزینه‌ها باشد.

          
احسان

1401/01/05

                اول در مورد ترجمه بگم که فکر می‌کنم ترجمه آقای بازیاری(نسخه هرمس) از ترجمه آقای کامشاد بهتره.

اما در مورد محتوا:
داستان بر اساس یک ایده فلسفی بنا شده و در عین حال بستریه برای بیان تاریخ فلسفه.

اما ایده فلسفی داستان بر اساس تفکیک بین سطح  واقعیتی که نویسنده در اون به سر میبره و واقعیت داستان و شخصیت های اون بنا شده، شخصیت ها با توجه به نشانه های عجیبی که میبینند از این دوگانه  مطلع می شوند و تلاش می کنند از درون واقعیت داستان فرار کنند و به سطح واقعیت نویسنده برسند که دست آخر به شکلی ناگهانی و نه چندان قابل قبول این اتفاق می افته.(یه چیزی شبیه به فیلم ماتریکس، البته فقط در این دوگانه مذکور)

مخاطب بعد از خوندن کتاب به طور طبیعی به این فکر خواهد کرد که: نکنه ما هم تو داستان یکی دیگه باشیم؟
در فلسفی بودن این سوال شکی نیست(در فلسفه با عنوان شک دکارتی و معمای مغز در خم شناخته میشه، البته دکارت سعی داشت راه حل برون رفت از این شکاکیت رو پیدا کنه و به شک میکنم پس هستم رسید) و شکی نیست که نویسنده می تونه با داستانش ذهن مخاطب رو با یک پرسش مهم فلسفی درگیر کنه. بنابراین به نظرم به عنوان یک رمان فلسفی کارش رو انجام میده.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            من این کتاب رو سال 96 خریدم! و همون موقع هم شروع کردم به خوندن! و الان تموم کردم! یعنی حدود 5 سال! به خاطر این حجم از وفاداری به این کتاب به خودم حق میدم یه نظر درست و حسابی بذارم!
اون سال شروع کردم اما ادامه ندادم.گاهی چند صفحه میخوندم اما امسال احساس نیاز کردم که باید درباره تاریخچه فلسفه غرب اثری بخونم.بگذریم

اولین نکته روخود مترجم اول کتاب بیان کرده.که چی؟
به خوانندگان گرامی  به ویژه جوانان توصیه می کنم کتاب را با دقت بخوانند و عجله ایی برای اتمام سریع آن به خرج ندهند( فکر کنم این جمله در ناخودآگاهم ثبت شده بود که 5 سال یه کتاب 627 صفحه ایی رو طول دادم!)
در ادامه میگن بی شک گاهی برای درک برخی بخش ها نیاز به دوباره خوانی یا سه بار خوانی خواهد بود که...
و اما نکته دوم!
نمیدونم چرا عکس گرفتن از این کتاب تو فضای مجازی خیلی شایع هست.مثلا با کلاسه؟ خواهشا اگه فکر می کنین ای وای همه این کتاب مشهور رو خوندن(که بعید میدونم همشون خونده باشن!) ولی من نه! درباره این کتاب فراموش کنین! اگه شما رشته تون یا کارتون به فلسفه غرب نمیخوره چرا باید بخونین؟
اما اگه به دردتون میخوره بله این کتاب تاریخچه خوب و جمع جوری ارائه داده

و نکته آخر
و مهم ترین نکته!!!!!!

لطفا هر بخشی از این کتاب رو خوندین.از جناب ارسطو گرفته تا هگل و کانت و نیچه و...  فکر نکنین که عه! پس واقعیت جهان اینه پس! یا پس غلبه ایمان بر عقل درسته و ... این کتاب فقط و فقط و فقط تاریخچه نظریات مختلف فلاسفه غربه. اما اینکه این حرف درسته یا نه نیاز به اثبات داره! باید مبانیشون اثبات بشه.خیلی ها مردوده بنا بر قواعد عقلی.یکیش همین نسبی گرایی که بنای فکری عموم فلاسفه غربیه. حالا بماند.فقط این نکته رو فراموش نکنین که اینکه خیلی جذاب به نظر میرسه که ما شاید پروانه باشیم و خبر نداشته باشیم! یا الان خواب باشیم و ندونیم و از این جور افکاری که در جستجوی حقیقت در وادی فلسفه پیش میاد گولتون نزنه!