احسان
124 دنبال شده
85 دنبال کننده
دانشجوی فلسفۀ دین
یادداشتها
نمایش همهباشگاهها
این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.
چالشها
فعالیتها
28
16
7
6
10
3
4
9
1
5
5
149
16
23
13
85صفحه از این جلد از تاریخ فلسفه آنتونی کنی مستقیم به سَنت اگوستین ربط داشت. چند صفحهای از جلد یک هم به این قدیس مربوط بود. چون واقعا در برزخ میان عصر کلاسیک/باستان و قرون وسطی قرار داشته و دگردیسی آگوستینی رخدادی مهم در تاریخ فلسفه است. برایم جالب بود که به واسطه دغدغه روایت سیاسی داشتن از فسلفه آگوستین وجوهی خاصی از این بشر برایم مهم بود که همین سطح فعالانه خواندن متن را برایم دوچندان کرده بود. این مختصر رو با این نگاه خوندن، خیلی برایم آورده داشت. بحث اراده، رابطه ذهن و نفس(فلسفه ذهنطور)، بحث خلقت نخسین و جوه الهیاتیِ آن، اهمیت علم خطابه در جهان فکری آگوستین و همسانیِ ایدههای شکاکانهٔ آگوستین به مختصات شکاکیت دکارتی، بسیار بسیار برایم جذاب بود. البته از نقدها نگم که خیلی زیاده. برای مثال نگاه منفی بسیار بدی داشته آگوستین به زنها که به نظرم هیچ توجیهی نداره و کاملا میشه شماتتش کرد. این نگاه ریشه در آن اسطوره خلقت زن در مسیحیت دارد که از استخوانهای و گوشتهای پهلوی مرد خلق میشود و به مانایی این اسطوره، زن در برخی تفاسیر مسیحی، همواره جنس فرعی محسوب میشده و آگوستین هم مبری از این برداشت غلط نبوده... خیلی خیلی حرف هست ولی دیگه بماند. فعلا با این جلد از آنتونی کنی خداحافظی میکنم با سه برداشت مهم: 1) قرون وسطی مهم و پر از ایده است. پر اهمیت در جهان پس از خود و قطعا مهم برای بررسی. 2) جزئیات و نکات مهم از اینجا تا ثریا است و تاجای ممکن باید از مدعیان دور شد. الان میخوام یه برداشت رادیکال داشته باشم: تا مادامی که لاتین بلد نیستی و عهدین را نخواندنی، حتی شرط لازم وجاهت داشتن برای صحبت در مورد قرون وسطی رو نداری! انقدر این شرطِ سختگیرانه است که حتی آنتونی کنی که قراره شماره بعدی ازش تعریف کنم رو در بر نداره! چه کنم آخه، مهمه لاتین و خوندن عهدین😂 3) از تاریخ فلسفه آنتونی کنی خیلی خوشم اومد و از این برخوردی هم که باهاش داشتم به طریق مشابه. مرض بهخوان اینه که آدم فکر میکنه لازمه کتابها رو از اول تا اخر بخونیم با اینکه خیلی اوقات وجه مهمی از مطالعه، مطالعات گریزی و رجوعی است. خیلی چسبید این 85صفحه را فعالانه خواندن.
16
استاد اندیشه سیاسی غرب1، کلاس رو با کلیاتی در مورد قرون وسطی و اندکی اندیشههای قدیس آگوستین تمام کرد. اول ترم با اینکه از دست استاد خیلی مینالیدم، اما به مرور زمان با حفظ نقدهایی که بهشون داشتم، دیگه غر نمیزدم. واقعا این ترم از دکتر معینی علمداری یاد گرفتم(مثلا اصلا و ابدا گمان نمیکردم فلسفه رواقی مهم باشد ولی تاکید استاد خیلی چیزها را بهم فهماند. اصلا اهمیتی که به دانشجو و مباحثه با دانشجو میدهند تحسینبرانگیز است. سایهات مستدام). و مدیونشون خواهم ماند. این ترم به معنای واقعی کلمه، فکر میکنم اندکی قد بلند شدم. تمام این ترم تلاش کردم به توفیرِ بین نقد داشتن و نالیدن فکر کنم. ما معمولا مینالیم و این اصلا و ابدا معادل نقد نیست. آقا ساده است دیگه، اصلا دوتا کلمه داریم، یکی اسمش ناله است، یکی نقد. فرق دارن دیگه، اذیتم نکنید😁 قرون وسطی رو هم خودم در حد کلیاتی خواهم خواند. فعلا در حد این 40صفحه خیلی خیلی چیزا ذهنم رو قلقلک دادن. از بینامتنیتهای قرون وسطی با اندیشههای اسلامی/فلسفه اسلامی، مکتب کلبیون، رواقیون و اپیکوریان تا فسلفه یونان باستان. انقدر حرف دارم که نگو... من تا سر قدیس آگوستین فعلا این کتاب را خواهم خواند. حیف وقت ندارم، والا خوندن کلوسکو را قد مکرر یافته ام.
14
6
18
26