یادداشت‌های یلدا🌿 (21)

من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی
          کتاب "من میترا نیستم"
روایت‌هایی از زندگی شهیده ترور،زینب کمایی
نوشته خانم معصومه رامهرمزی 
نشر آوای کتاب پردازان
.......
در ابتدا عرض کنم که من ناچیز به خود اجازه نوشتن "نقد" را بر کتاب زندگی شهدا نمیدهم،چرا که در حدی نیستم که ایرادی از این کتب بگیریم؛هرآنچه گفته می‌شود صرفا بررسی ادبی کتاب با کمک گرفتن از تجربیات ناچیزم است و ان‌شاءالله که حمل بر بی ادبی ما نباشد.
کتاب "من میترا نیستم" زندگی شهیده را از زبان ۴ راوی روایت می‌کند.
خانم کبری طالب نژاد(مادر شهید)
خانم مینا کمایی(خواهر شهید)
خانم شهلا کمایی(خواهر شهید)
و خانم کچویی(مدیر دبیرستان محل تحصیل شهید)
کتاب نوشتاری بسیار شیوا دارد و نویسنده تلاش کرده عینا مطالب را طبق گفته راوی به رشته تحریر درآورد که این مهم به خوانش راحت‌تر کتاب کمک کرده و از سمتی حق راوی بعنوان همراه شهید در حیات مادی‌اش را حفظ کرده است.
جلد کتاب هم بسیار زیباست،البته نمی‌توان گفت چندان خلاقانه‌ است چرا که این مدل از جلد کتاب برای شهدای خانم یا کتبی که راوی آن مادر شهید است بسیار دیده‌ایم.
منگنه‌هایی روی جلد کتاب به صورت چاپ شده به چشم می‌خورد که من حقیقتا ارتباط آن با کتاب را متوجه نشدم.
اما درباره متن کتاب
راویان گوشه گوشه ارتباط خود با شهیده را مطرح می‌کنند و مخاطب را ذره ذره در عنصر پاک و معصوم وجود نازنین شهیده حل می‌کنند.طوری که انسان را به تفکری عمیق درباره خود و اعمالش وا می‌دارد و این پرسش را در ذهن مطرح می‌کند که "ما کجا و اینان کجا؟"
در آخر کتاب عکس‌هایی از شهیده و خانواده گرانقدرشان و نیز دست‌نوشته‌های شهیده از دفترچه‌هایی که در آن به نگارش خاطرات روز یا بررسی اعمال خود می‌پرداختند موجود است.
شعری که بسیار در این کتاب نظرم را جلب کرد و در یکی از نوشته‌های ایشان آمده بود این بود:
این جهان زندان و ما زندانیان
برشکن زندان و خود را وارهان
و به راستی که ما زندانیانی حقیر در زندان کوچک دنیاییم و اینجا مسافرخانه‌ای با زمانی محدود است و باید خود را برای زندگی جاودانه آخرت آماده کنیم.
در آخر باید بگویم:من ناچیز که باشم که خریدار تو باشم.
امتیاز من به این کتاب ۱۰ از ۱۰ است چرا که من سراپا تقصیر را بار دیگر به خود آورد و" گر به خود آیی به خدایی رسی"
به نیابت از شهیده زینب کمایی صلواتی برای سلامتی امام زمان ارواحنا له الفداء و تعجیل در فرج ایشان و صلواتی برای سلامتی رهبر مقتدرمان بفرستید.
و من الله توفیق
        

2

یلدا🌿

یلدا🌿

1403/4/24

هفت شهر عشق: نگاهی نو به حماسه کربلا
هفت شهر عش
          هفت شهر عشق؛نگاهی نو به حماسه کربلا
به قلم شیوا و روان دکتر مهدی خدامیان آرانی عزیز
بعد از گذشت سالها از خواندن این کتاب امروز تصمیم گرفتم نظرم را درباره این اثر شگفت‌انگیز ادبی منتشر کنم.
دقیق خاطرم نیست ولی فکر میکنم سال ۹۵ اولین باری بود که این کتاب را خواندم و عاشقش شدم.
بعد از آن رسم هرساله محرمم این بود که این کتاب را از نو بخوانم چرا که با هربار خواندن نکته جدیدی نظرم را جلب می‌کرد و می‌فهمیدم که هرچقدر که این کتاب را بخوانم باز هم کم است.
اما موضوع کتاب چیست؟
ما کتب بسیار زیادی درباره قیام حضرت حسین علیه السلام و صلاة داریم که توسط اساتید بزرگی چون استاد مطهری به رشته تحریر درآمده‌اند،نظر شخص بنده این است که فهم محتوای این نوع کتب برای یک نوجوان سخت و خواندن آن طاقت‌فرساست از این رو وجود کتابی مانند هفت شهر عشق باعث می‌شود بدون اینکه ذره‌ای از مفاهیم قیام حسین ابن علی علیه السلام دستخوش تحریف قرار گیرد،ارتباط قشر نوجوان با محتوای تاریخی_اسلامی برقرار شود.
کتاب از وقایع سال ۶۰ هجری آغاز میشود،جایی که در شام معاویه در بستر مرگ افتاده است.سپس درباره حماسه صلح حسن ابن علی علیه السلام چند مطلبی گفته شده و شخصیت یزید علیه اللعنه معرفی می‌شود.
پس از آن با شخصیت های تاریخی در طول داستان و نقش آنها در حماسه عاشورا آشنا می‌شویم.
کتاب با نثر بسیار روانی نوشته شده‌است،نویسنده از ابتدا شما را همراه می‌کند و گویی که دست در دست هم ،هم سفر امام از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا  هستید.
کتاب هفت فصل دارد:
فصل اول:نوای کاروان:درباره حرکت امام حسین علیه السلام و صلاة از مدینه تا مکه و ماجرای درخواست بیعت از ایشان با یزید علیه اللعنه است.
فصل دوم:راه آسمان:در این فصل در ادامه حرکت امام را از مکه تا صحرای کربلا و یاران ایشان که در میان راه به آنها ملحق شدند شرح می‌دهد.
فصل سوم:دریای عطش:وقایع روز دوم تا هشتم محرم الحرام سال ۶۱ در این فصل بیان شده است.
فصل چهارم:شب رویایی:درباره اتفاقات روز هشتم تا صبح عاشورا توضیحاتی ارائه می‌شود.
فصل پنجم:پروانه‌های عاشق:یکی از زیباترین فصل های کتاب درباره قصه دلدادگی یاران کم اما باوفای حضرت حسین ابن علی علیه السلام است و شهادت بیشتر یاران امام را دانه به دانه شرح میدهد.
فصل ششم:طوفان سرخ:سنگین ترین فصل کتاب برای من این فصل بود،شهادت یارانی چون حبیب و زهیر و شهادت جوانان بنی هاشم در این فصل شرح داده شده است.و اتفاقات گودال قتلگاه و خیمه‌ها...
فصل هفتم:شکوه بازگشت:درباره حرکت اسرای کربلا از صحنه جنگ تا کاخ ابن زیاد لعنه الله علیه و سپس حرکت این بزرگواران از کوفه تا شام و حماسه صبر زینب علیهاالسلام سخن می‌شود.


کتاب بسیار روان نوشته شده و ماجراها بهم پیوسته است،اینکه هرفصل را جداگانه شرح دادم برای این بود که بگویم چقدر دکتر خدامیان عزیز با ظرافت به تک تک ماجراهای رخ داده اشراف داشته و آن را با چنین زبانی به رشته تحریر درآورده است.

نقاط قوت کتاب بسیار است،همانطور که بارها در این یادداشت اشاره کردم نثر روان و بیان شیوای آن باعث می‌شود هر خواننده‌ای در هر سنی بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
نویسنده برای نوشتن این کتاب از بیش از ۱۲۰ منبع اطلاعات دریافت کرده و برای تک تک اتفاقاتی که در کتاب از آن سخن می‌شود منبع ذکر کرده به طوری که در انتهای کتاب فقط حدود ۴۷ صفحه مربوط به منابع است!و این فقط و فقط حساسیت نویسنده درباره ذکر واقعیت و حقیقت به دور از غلو را نمایش می‌دهد.

هر انسان آزاده و هر انسانی که عشق به حسین ابن علی را در سینه دارد باید یک بار این کتاب را بخواند.
تعداد دفعاتی که این کتاب را خواندم از دستم در رفته ولی باز هم برای سال آینده_به شرط حیات_ این کتاب را خواهم خواند.
باشد که صاحب حقیقی این کتاب شفیع نویسنده بزرگوار و شفیع ما در صحرای محشر باشد.
السلام علیک یا اباعبدالله؛السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین❤️
        

4

یلدا🌿

یلدا🌿

1402/12/9

روزی که رهایم کردی
          روزی که رهایم کردی
نوشته النا فرانته
ترجمه شیرین معتمدی
نشر نون
>__________<
کتاب روزی که رهایم کردی روایت زندگی زنی است که همسرش پس از ۲۰ سال زندگی مشترک و با وجود دو فرزند می‌خواهد از او جدا شود و همراه زنی دیگر زندگی جدیدی بسازد.
کتاب تماما مسائل و مشکلات ذهنی و فکری یک انسانِ عاشق رها شده را به تصویر می‌کشد و مخاطب را با کشمکش های فراوان زندگی زنی مطرود و متروک همراه می‌کند.
النا فرانته به خوبی توانسته احساس همدردی را در مخاطب بیدار کند و خواننده را دچار احساس پوچی‌ای که شخصیت داستان بدان مبتلاست کند.
نویسنده کتاب را بیشتر بر مبنای روانشناسی نوشته است لذا با اطمینان نمی‌توان گفت به ذائقه همه خوش می‌آید؛اگر از خواندن کتاب هایی که کمی نثر سختی دارند_با توجه به ترجمه این کتاب که بعنوان یک رمان کمی سنگین بود_و یکنواخت طی می‌شوند و البته پایانی خوش دارند لذت می‌برید"روزی که رهایم کردی"میتواند برای یک غروب بهاری همراه استنشاق عطر شکوفه‌ها انتخابی مناسب باشد.
سالم و سربلند باشید🌺
عیدتون هم مبارک🤍🫶🏼
        

5

یلدا🌿

یلدا🌿

1402/12/9

آخرین قصه گوی زمین
          آخرین قصه گوی زمین
بقلم دنا باربا هیگرا
با ترجمه‌ آزاده کامیار
نشر پرتقال
💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕
"یکی بود یکی نبود
غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود"
.....
بنظرتون اگه قصه ها وجود نداشتن دنیا چه شکلی میشد؟دیگه هیچ بچه‌ای وقتی میرفت تو جنگل راه برگشت به خونه رو با سنگ علامت میذاشت؟!یا جلوی آینه می‌پرسید کی از همه قشنگتره؟
دنیا همیشه به قصه ها نیاز داره
دنیا همیشه به قصه‌گوها نیاز داره...
✨️🌱✨️🌱✨️🌱✨️🌱✨️🌱✨️🌱✨️🌱✨️🌱✨️🌱
جهان دارد از هم فرو می‌پاشد
فقط عده کمی شانس این را دارند که از مرگ حتمی نجات پیدا کنند
مقصد سیاره‌ایست که سال‌ها با زمین فاصله دارد.
سفینه‌هایی قرار است انسان‌های مهم و دانشمندان را در محفظه‌هایی مخصوص نیمه‌زنده نگه دارند تا پس از فرود آمدن بر سیاره هدف،جامعه‌ای جدید تشکیل دهند و نسل بشر را از انقراض حتمی نجات دهند.
داستان درباره دختری است که پدر و مادرش جزو همین انسان‌های مهم است،او و برادرش قرار است همراه والدینشان شانس نجات را داشته باشند.
اما دختر داستان ما ویژگی دیگری نیز دارد.
او قصه ها را دوست دارد
قصه ها را می‌شنود
و قصه می‌گوید.
حال باید دید پس از رسیدن به سیاره جدید قصه ها می‌توانند یاری رسان باشند و به دختر کمک کنند تا خود و اطرافیانش را نجات دهد؟آیا قصه‌ها آنقدر قدرت دارند که مقابل ظلم و ستم بایستند و سبب پیروزی شوند؟
با خواندن "آخرین قصه‌گوی زمین" به پاسخ این سوالات خواهید رسید.
***********
کتاب جلد خیلی خوشگلی داره(اصلا یکی از دلایل اینکه خریدمش جلدش بود🥲🫱🏻‍🫲🏽)
ترجمه و متنش روانه و راحت میشه خوندش.
داستانش واقعا جالب و جدیده هرچند جا داشت بیشتر روش مانور بده اما در حد کتاب نوجوان خوب و قابل تحسین بود.
هم لحظات شاد و جالب داشت هم لحظات نفس گیر و غمناک.
مخاطب همراه ماجراجویی های دختری میشه که بار سنگینی رو دوششه.باری که یک جامعه باید مسئولیت اون رو برعهده میگرفت ولی بخاطر خودخواهی یک عده،دختر داستان ما تنهای تنهاست.
البته نه تا وقتی قصه‌ها هستن:)🩷



        

9

مهاجر سرزمین آفتاب؛ خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران
          مهاجر سرزمین آفتاب
بروایت کونیکو یامامورا(سبا بابائی)
بهمت حمید حسام و مسعود امیرخانی
از انتشارات سوره مهر
۱۰ از ۱۰
👘🌸☀️
کونیکو یامامورای ۲۰ ساله پس از کشمکش های فراوان علیرغم میل خانواده‌اش با تاجری مسلمان از ایران ازدواج کرده و به این کشور می‌آید.
سبا بابائی_مادر تنها شهید ژاپنی دفاع مقدس_از خاطرات زندگی‌اش می‌گوید.
از ژاپن و جنگ جهانی دوم،از ازدواج و فرزندانش،انقلاب ایران و دفاع مقدس...
محمد بابائی سومین فرزند این مادر فداکار و جسور است که درباره او در این کتاب می‌خوانیم.
این کتاب همانطور که از اسمش پیداست خاطرات مادر شهید است؛بنابراین اگر به این منظور میخواهید این کتاب را بخوانید که درباره شهید اطلاعات وسیعی پیدا کنید_متأسفم_جای درستی نیامده‌اید.
این کتاب،نخستین کتابی بود که خواندم و بیشتر درباره خانواده‌ شهدا بود نه خود شهید.
بنظرم زندگی پر پیچ و تاب خانواده های معظم شهدا میطلبد که علاوه بر زندگینامه شهید،کتبی درباره خانواده شهدا نیز تالیف شود که کتاب"مهاجر سرزمین آفتاب"بخوبی این کار را کرده بود.
نکته دیگری که توجه آدمی را به خود جلب میکند،دقت خانم بابائی در نگهداری عکس ها و خاطرات است.در بخش تصاویر کتاب بخوبی می‌توان این توجه را دید.
ایراد ریزی که وارد است املای برخی واژگان مانند 'پهباد' به جای 'پهپاد' در متن و همینطور فامیلی شهید 'بابایی' بجای 'بابائی' روی جلد کتاب است(فامیلی این خانواده در آخرین صفحه کتاب و در شجره نامه رسم شده بابائی است)
طراحی جلد کتاب هم به نوبه خود همه چیز تمام است!علاوه بر مفهوم بودن نوشته روی جلد فضایی شرقی نیز به آن بخشیده است.
درکل،حقیر کمتر از آنم که درباره زندگینامه مادری فداکار بیشتر از این سخن ایراد کنم.
باشد که شهید بابائی شفیع ما در محشر باشند🌱✨
        

3

خورشید هنوز یک ستاره است
          خورشید هنوز یک ستاره است
نوشته نیکولا یون
ترجمه خانم فاطمه خسروی
از نشر نون
۹ از ۱۰
☄🛩🔭🎧👩🏾‍🔬....👨🏻‍⚕🥢📝❤️🌞
داستان روایتگر ماجرایی عاطفی میان دو نوجوان است که آینده‌ای نه چندان مطمئن دارند.
ناتاشا کینگسلی همراه خانواده‌اش از جامائیکا بصورت غیرقانونی به آمریکا آمده و حال بخاطر خطای پدرش تنها یک روز فرصت دارد تا در این کشور باشد.
دنیل جائه هو بائه علیرغم میل باطنی‌اش قرار است مصاحبه‌ای برای ورود به دانشگاه انجام دهد.
اما دست تقدیر ریسمان سرنوشت این دو را بهم گره می‌زند و مخاطب شاهد ماجراهای بین این دو نفر است که در یک روز رخ می‌دهد.
حال باید دید سرانجام این داستان چه میشود؟
چه بر سر دنیل و دانشگاهش و ناتاشا و خانواده‌اش می آید.
🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸
خب سلام!
چند مدت پیش که حسابی کتاب نخون شده بودم تصمیم گرفتم "خورشید هنوز یک ستاره است" رو شروع کنم.
این جوری بود ‌که داشتیم میرفتیم بیرون و من همراه خودم فقط همین کتاب و آوردم تا مجبور شم شروع کنم به خوندن.
از همون اول شما خیلی جدی وارد قصه میشید.
نمیگم اونقدر عمیق که نتونین کتاب و زمین بذارید ولی اونقدر خوبه که اصلا به ذهنتون خطور نمیکنه کتاب و نخونین.
خلاصه که من این کتاب و شروع کردم و همینطور بیشتر در باتلاق داستان فرو رفتم.
شاید باتلاق تعبیر شاعرانه‌ای برای عشق توصیف شده در این کتاب نباشه ولی خب اواسط داستان‌، هرچقدر شما بیشتر سعی کنین که این کتاب رو بذارید کنار بیشتر جذبش میشید(برخلاف اوایل کتاب)
خلاصه خوندم و خوندم و خوندم.
و همراه زهرای نازنین این کتاب و تموم کردم.
از زیبایی متن کتاب هرچقدر بگم کمه.
سانسورشم کمه؛میتونین خودتون حدس بزنین چی میشه😔😂
جزئیات واقعا عالیه
شخصیتا کامل معرفی میشن فقط اون یه امتیاز و کم دادم چون به یسری از شخصیتا زیاد یا اصلا نپرداخته بود(برادر دنیل،برادر ناتاشا،یه سری اشخاصی که می‌طلبید یکم راجبش صحبت بشه؛بنظرم تنها ایراد جزئی این کتاب از نظر من مخاطب همین بود؛چون انقدر همه چی کامل بود که این چیز کوچیک هم خودشو بزرگ نشون میداد؛از سمتی بخش‌های انتهایی کتاب کاش یکم طولانی تر میشد؛البته اگه از این جنبه نگاه کنیم که برای همه نوع سلیقه نوشته شده میشه چشم پوشی کرد ولی من ترجیح میدادم یه مقدار اون بخش رو(که نمیگم داستانش چیه لو نره)بیشتر طول میداد یکم بیشتر دق میکردیم.
خلاصه شدیدا پیشنهادیه
خصوصا تو این روزای گرم تابستونی که عرق شر شر میریزه از آدم و برقم ر به ر میره خوندن این کتاب همراه نوشیدن یه شیشه دوغ آبعلی خنک پیشنهاد میشه.
پی نوشت:
این اولین کتابی بود که من توش با خودکار نوشتم،حس خوبیه نوشتن با خودکار تو کتاب:)))از خودتون دریغش نکنین.
        

4

یلدا🌿

یلدا🌿

1402/4/25

اگر حقیقت این باشد
          اگر حقیقت این باشد
نوشته کالین هوور
ترجمه جناب عباس زارعی
از نشر آموت
...
ماجرای کتاب از جایی شروع می‌شود که لوئن،نویسنده بی پول داستان،پس از مرگ مادرش،پیشنهاد کاری‌ای برای ادامه مجموعه کتابی،از سمت همسر یکی از نویسندگان مطرح دریافت می‌کند.
جرمی کرافورد،همسر وریتی،پدر ۳ فرزند است که دو فرزند اول خود را از دست داده است و همسرش نیز بعلت حادثه‌ای توانایی ادامه تالیف کتاب را ندارد،بنابراین جرمی از لوئن می‌خواهد تا برای تکمیل سه جلد باقی مانده از مجموعه مدتی را در دفتر کار وریتی بماند.


اکنون لوئن اینجاست.
در خانه جرمی و دفترکار وریتی.
متاسفانه کتاب اشتباهی؛انسان را به مسیر اشتباه هدایت می‌کند و لوئن دقیقا همان کتاب اشتباه را پیدا می‌کند.
نسخه‌ای ابتدایی از خودزندگینامه وریتی کرافورد.
حال لوئن است و مشتی کاغذ و حقیقتی که شاید واقعی نباشد...
...

نمره من به کتاب: ۸ و نیم از ۱۰
همه چی خوب بود.
متاسفانه من از یجایی به بعد حدس زدم چیشده.
ولی یک مقدار پیچیده میشد این حدس زدنه؛یعنی شما فکر میکنی اوکی دیگه من فهمیدم چی میشه ادامه ماجرا ولی نویسنده یهو یه مطلبی رو وارد داستان میکنه که شما میگید نه بابا دست مریزاد کالین جون.....
نسبت به سایر کتابای کالین اثر ضعیفتری بود،مثلا ما تمامش میکنیم و اصلا نمیشد حدس زد.
خلاصه که خوندن کتاب و پیشنهاد میکنم
داستان گیرایی داره و دوست دارید زودتر تمومش کنین که بفهمین چی میشه(من زیر ۲۴ ساعت تمومش کردم)
‌...
❌این بخش شاید حاوی اسپویل باشد؛اگر قصد خواندن کتاب را دارید این بخش را نخوانید❌
بنظر شما حقیقت بالاخره کدوم بود؟
من بنظرم یجایی نویسنده راهنمایی کرده برای فهمیدن حقیقت
اونجایی که کرو صورتش با چاقو زخمی میشه انگار داره میگه بخشی از حقیقت همونیه که تو خودزندگینامه نوشته شده.
از طرفی
دقت کردید به متن نامه؛اون بخش تصادف وریتی؛چرا تو بیشتر کتابای کالین باید یه مرد عاشق سمی وجود داشته باشه که خواننده هم جذبش شه هم ازش متنفر باشه؟😂😔
        

6

یلدا🌿

یلدا🌿

1402/4/24

نفرین جسد
          نفرین جسد
نوشته دلارا دشت بهشت(باقی)
انتشارات کتاب آترینا
....
داستان در مورد دختری بنام مهنازه که پدر و مادرش علیرغم جدا شدن هنوز با هم تو یه خونه زندگی میکنن
و مهناز برای اینکه از این فضای احمقانه خارج بشه تصمیم میگیره تابستون رو به پرستاری یه پیرزن تو شمال بگذرونه
شاید بنظر بیاد خب پرستاری از یه پیرزن که سالم و سرحاله کاری نداره
ولی وقتی ماجرا جالب میشه که بفهمیم تو اون خونه چه اتفاقایی افتاده
بعد از پیچ و خم های فراوان و کشف راز خونه؛اگه فکر کردین مهناز قراره یه زندگی آروم داشته باشه سخت در اشتباهید؛اون حالا با خانواده پدریش آشنا میشه و یه گرفتاری جدیدی گریبانشو میگیره؛گرفتاری‌ای که داستانش برمیگرده به مدتها قبل،خیلی قبل...
...
نمره من به کتاب ۶ از ۱۰
کتاب بسبک رمان‌های دهه هشتاد نگارش شده پس نمیشه درش انتظار شاهکار ادبی و جملات خفن داشت؛ولی داستانش واقعا قشنگه
از اوناس که یسری جاهاش واقعا آدم و میترسونه
اغراق زیادی هم نشده توش(مثل رمانای دهه هشتاد که دختر داستان باربیه و پسر داستان پرنس)دختر یه آدم معمولیه با یه خانواده عجیب غریب.
اوایل خیلی روند داستان کند پیش میره
شاید حتی ۱۰۰ صفحه اول و بخونین و بگید ای کاش با پول کتاب ماست میخریدم؛ولی بعدش تازه کتاب جذاب میشه
طوری که من یه روزه باقی کتاب و خوندم😂🥲
اگر تازه شروع به کتاب خوندن کردین و حوصله خوندن رمان‌های سطح بالای ادبی رو ندارید یا میخواید یه استراحتی به خودتون بدین بعد خوندن یه کتاب خیلی خفن،این کتاب جذاب رو پیشنهاد میکنم.
قیمتش هم مناسبه و از طاقچه هم میتونین بصورت مجازی بخونینش.

پی نوشت:در کل وسوسه شدم کتاب بعدی این نویسنده رو هم بگیرم و بخونم.
        

15

یلدا🌿

یلدا🌿

1402/4/19

بادسر
          #بادِسر
نوشته ناصر نخزری مقدم
انتشارات نیماژ
        ‌         ‌       ‌   ...
درباره این کتاب
هیچی نمیتونم بگم
فیلم ملی و راه های نرفته‌اش اگه تو زمان قدیمی‌تر و تو استان سیستان ساخته می‌شد،این کتاب فیلمنامه‌ش بود.
تعصب از کلمات کتاب می‌بارید
و ماه گلی که کلی راه نرفته جلوش داره...
حالا باید چیکار کنه؟
دنبال نام و نشون پدری باشه که هیچ وقت ندیدتش؟
دنبال جلب رضایت برادر ناتنی معتادش باشه یا بفکر حفظ آبروی شوهر سی و اندی سالش؟
ماه گل
ملیحه
زن یونس
زن اردوان
دختر خاور
مادر ارسطو نه نه
مادر ماه‌تاب
زنده بود یا مرده؟
هیچی و نمیشه با قاطعیت گفت اما
چه اینجا باشه یا نه؛اون هنوزم درد میکشه💔
نمره من به کتاب ۷.۵/۱۰
پی نوشت:
کتاب ۱۳۶ صفحه‌‌س و فصل های بسیار کوتاهی داره
سبک نوشتار شبیه کتاب بی‌نام پدر‌ه
ارتباط برقرار کردن با کتاب برای کسایی که تازه شروع کردن به کتاب خوندن شاید سخت باشه.
اما واقعا متن گیرایی داره.
اینکه باید فکر کنی به اینکه تو هر فصل داستان از دید کسی و در چه زمانی بیان میشه خیلی کتاب رو جذاب تر میکنه.
و طراحی جلدش
که واقعا زیبا بود🤝🏻
        

7

یلدا🌿

یلدا🌿

1402/4/17

زنی در کیمونوی سفید
          زنی در کیمونوی سفید؛اولین اثر از آنا جونز در انتشارات کتاب کوله پشتی با ترجمه خانم الهام شریف بچاپ رسیده‌است.
داستان عاشقانه دختری در دهه پنجاه میلادی که به زندگی دختری در حال حاضر گره می‌خورد و ناگفته‌هایی تاریک از زندگی پس از جنگ جهانی را به رشته تحریر در می آورد.
از طراحی جلد تا ترجمه کتاب همه و همه قابل تحسین بود.
من از خواندن کتاب بشخصه لذت شایانی بردم.
همراه ماجراجویی‌های نائوکو برای حفظ جان و کارآگاهی توری برای حفظ ایمانش به پدرش،در فرهنگ عمیق ژاپن غرق می‌شویم و از عشق مادرانه اوکاسان و رفاقت ساتوشی کیف میکنیم.
کتاب تماما با سلایق یک آسیایی تطابق دارد و این شیرینی کتاب را دوچندان می‌کند.
نمره من به کتاب ۸ از ۱۰
پی نوشت:
بشخصه از یه قسمتی به بعد تونستم حدس بزنم چی میشه تهش.شاید چون تو این ژانر دست نویسنده برام رو شده(این یه قسمتی به بعد در واقع صفحات آخرشه واسه همین خیلیم لذت خوندن و نمیگیره)بهرحال برای یک بعدظهر بارانی همراه نوشیدن چای(البته با رعایت آداب)پیشنهاد می‌شود.🌸👘
        

19