من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
9
خواندهام
446
خواهم خواند
63
توضیحات
کنار زینب نشستم و صورت لاغر و استخوانیاش را بوسیدم، چشمهای بستهاش را یکی یک بوسیدم. لبهایش را بوسیدم. سرم را روی سینهاش گذاشتم. قلبش نمیزد. روسریاش هنوز به سرش بود. چند تار مویی را که از روسری بیرون زده بود، پوشاندم. دخترم راضی نبود نامحرم موهایش را ببیند. زینبم روی کشوی سردخانه آرام خوابیده بود.
بریدۀ کتابهای مرتبط به من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی
نمایش همهلیستهای مرتبط به من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی
نمایش همهیادداشتها