یادداشتهای نیکی ریحانیان (4) نیکی ریحانیان 1403/6/10 دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل هاروکی موراکامی 3.0 34 در ابتدا باید بگم نوشتن درمورد یک کتاب شامل داستان های کوتاه برای من بسیار دشوار است زیرا همیشه در ذهنم هر کتاب یک شخصیت واحد دارد و زمانی که به داستان کوتاه برخورد میکنم به چالش بزرگی میخورم. داستان ها فضای آشنا و عجیب داشتن، رئالیسم جادویی... هر داستان که خوانده میشد قابل باور بود اما با منطق همخوانی نداشت و از طرف دیگر قابل تامل بود. به نظرم در کتاب به مسئله تنهایی، پنهان اما بسیار زیبا پرداخت شده بود به طوری که آرام و بی صدا پشت هر نمادی "تنهایی" را میشد پیدا کرد. مسئله ی دیگری که فکر میکنم در هر داستانی احساسش کردم "با خود نشستن و فکر کردن" بود. گویی در اوج داستان صدای سکوت افکار شخصیت اصلی داستان به گوشم میرسید. درکل خواندن کتاب رو به افرادی که به فضای عجیب اما واقع گرایانه علاقه دارن توصیه میکنم. 0 9 نیکی ریحانیان 1403/6/8 ساداکو و هزار درنای کاغذی الینور کوئر 4.3 27 زیبا اما غم انگیز بود... این است فریاد ما این است آرزوی ما : صلح در تمام دنیا 🫠 0 11 نیکی ریحانیان 1403/5/3 عروسک خانه: نمایشنامه در سه پرده هنریک ایبسن 4.0 30 "عروسک خانه " داستان دقیقا داستانِ عنوان کتاب است. داستانِ نورا، دختری که مثل عروسک باهاش رفتار میشده. خیلی فکر کردم که باید چه یادداشتی بنویسم اما واقعیت اینه که باید فقط خواند و فکر کرد... یکی از موضوعاتی در ارتباط با ساختار نمایشنامه برام خیلی جالب بود و این بوده که نمایشنامه در سه پرده و بسیار کوتاه نوشته شده، در پرده یک و دو یک چیزی خیلی تکرار میشد و اونم انتظار های همسر نورا از اون و طوری که دلش میخواست باشه بود و عنوان های متفاوتی که برای خطاب کردن نورا از آنها استفاده میکرد. اولش برام اینهمه تکرار عجیب بود آن هم برای یک نمایشنامه کوتاه اما وقتی به پرده ی سوم و آخر داستان رسیدم متوجه شدم کل این زمان ذهنم داشت برای این آماده میشد که در آخر تصمیمِ نورا رو تا حد زیادی درک کنم و تصاویر مغزش رو تصور کنم و با خودم بگم مدت ها قبل ذهنش برای آن آماده بود. 5 32 نیکی ریحانیان 1403/4/16 سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش هاروکی موراکامی 3.9 54 شروع مطالعه ی ادبیات ژاپن و هاروکی موراکامی برای من با این کتاب بود و احساس متفاوتی تجربه کردم. دنبال این گشتم که سوکورو (شخصیت اصلی داستان) میتواند نماد چه باشد به افراد زیادی نزدیک بود. سوکورو فردی ریزبین، خیالپرداز اما واقع بین، شخصی که دنبال این بود که از مغزش برای ساختن( که در داستان ایستگاه های قطار بود!) استفاده کنند. وقتی فرد مناسبش را انتخاب کرد هم به دنبال ساخت آینده با او بود. سوکورو از یه خانواده ی به ظاهر عادی و معمولی بود. همین او را به زندگی واقعی نزدیک تر میکرد چون در دنیای کتابها و فیلم ها همیشه شاهد شخصیت هایی که از خانه و خانواده فراری هستند هستیم و همیشه ابر قهرمان داستان در فضایی عجیب کودکی را میگذرانند . البته در دنیای واقعی هم فضاهای ناآرام کودکی بسیار زیاد است اما احتمالا در مغز یک انسان بزرگ شده در خانه ی آرام هم کشمکش و دعوا های زیادی میبینیم و شاید کمتر به آن پرداخته شده بود. موراکامی عزیز در این داستان یک زندگی نسبتا معمولی را روایت میکند. این روایتگری ها که یک زندگی "عادی" میشود که "عجیب" باشد برای من تحسین برانگیز است. موضوع غالب داستان رها شدن سوکورو بود. با یک تفاوت که اینجا زخم ها رشد نکردند بلکه تنها رویش سرپوش گذاشته شد و این به خوبی نشان میدهد که پیدا کردن زخم ها و یافتن مرهم اون ها رو به سمت رشد و رهایی میبرد نه تنها وجود و حضور زخم. اینجا مدت زیادی راهحل و رهایی ندیدیم، فقط و فقط علامت سوال بود... اما بی دلیل رفتن.یا رها کردن بدون توضیح از نظر من بی رحم ترین کاری است که یک موجود زنده (سالم از نظر فکری ) میتواند آگاهانه انجام دهد و شاید راحت ترین کار برای خداحافظی. خداحافظی بی دلیل و دردناک که یک انسان بی خبر را با کلی سوالِ بی پاسخ تنها میگذارد. و بخش بسیار هیجان انگیز برای من یافتن پاسخی که در اولین نگاهم به کتاب برایم ایجاد شد بود. یعنی عنوان کتاب . میترسم ادامه بدم و داستان آشکار شه😶🌫. در نهایت، خواندن کتاب توصیه میشود. 7 37