یادداشتهای سعیده بهادری یکتا (34) سعیده بهادری یکتا 1401/3/8 شب یک شب دو بهمن فرسی 3.7 18 شب یک شب دو، مجموعه نامه های درهم ریخته ی "زاوش ایزدان" و "بیبی کاکایی" کتابی است که دریافتن ماجرای واقعی که رخ داده را به خواننده وا میگذارد. خواننده پس از خواندن این نامه ها و حرف ها و گاه تخیلات و تصاویر ذهنی "زاوش" و "بیبی" که نحوه ی نگارش آنها بی شباهت به فیلمنامه هم نیست، خود سرنوشتی را که دوست دارد برای این دو درنظر می گیرد. داستان تلخ است. تلخی آن به نهایت می رسد و آن قدر همه چیز یکباره در سیاهی فرو می رود که نمیتوان جز یک پایان -که اگرچه نویسنده آنرا اسماٌ باز گذاشته است- تصور کرد. فضای تهران قدیم آنچنان زیبا در این کتاب به تصویر درآمده که در طی خواندن آن، حسرت یک لحظه زندگی در دهه ی 30-40 رهایم نمی کرد. با توجه به فضاسازیها و طرز نگارش داستان، بنظر می رسد نمایشنامه های فرسی نیز خواندنی باشند. "شب یک شب دو" را می توان فیلمی دانست که با چیره دستی و به هنرمندانه ترین حالت به شکل یک کتاب درآمده است. 0 4 سعیده بهادری یکتا 1401/3/3 فریدون سه پسر داشت عباس معروفی 4.2 16 شاید همه چیز با مرگ ناصری آغاز شد، شاید همه چیز با نان آغاز شد، نان که بوی شرافت می دهد. نان که در آلمان معلوم نیست از چه درست می شود وقتی جلوی در نانوایی هایش هیچ وقت کامیون هایی که آرد می آورند نایستاده اند. شاید همه چیز با انقلاب آغاز شد، اما هیچکس نمی داند انقلاب از کجا آغاز شد. شاید همه چیز با یک عکس آغاز شد و شاید ها و شاید ها... اما چه فرقی می کند؟ حالا دیگر آغاز چه اهمیتی دارد وقتی که زمان برنمیگردد و با گذشتش تنها حسرت و پشیمانی بر دل آدم می گذارد که "کاش بر نمی گشتم" از دیوار، از آلمان از هرکجا. نکته ی جالب این داستان برای من، عدد "چهار" بود که در بارها و بارها تکرار می شد و در جای جای داستان خودنمایی می کرد. چهار سالی که مجید در آسایشگاه روانی بود، چهار پرتقالی که اسد سرِ صبر پوست کنده بود و خورده بود، چهارشنبه ساعت 4 که قرار بود اتفاق مهمی بیفتد، کادیلاک سویل فریدون امانی که فقط چهارتای آن در ایران بود و چهار برادر : مجید، سعید، اسد و ایرج که همه و همه میخواهند بگویند: فریدون سه پسر داشت و مادر چهار انگشتش را بالا بگیرد و پدر بگوید "فریدون توی شاهنامه را می گویم بانو!" حتی داستان در چهار بخش روایت می شود که دیگر جای شبهه ای نماند که فریدون...به راستی چند پسر داشت؟ 0 10 سعیده بهادری یکتا 1401/3/3 بنی آدم محمود دولت آبادی 2.2 9 "بنی آدم" را با ذوق خاصی شروع به خواندن کردم چرا که کتابی جدید بود از "محمود دولت آبادی" و در آن داستان هایی بود که تا پیش از خواندن انتظار نداشتم آنقدر جدید باشند؛ مربوط به دو یا سه ماه گذشته! چیزی که در کتاب جلب توجه می کرد شکست ساختار دستور زبان مرسوم بود که با توجه به مهارت و اسم و رسم نویسنده، آدم نمی داند به کاری که کرده ایراد بگیرد یا عادت نداشتن خودش به این نوع از افعال عجیب و دستکاری زمان افعال و بوجود آوردن ساختارهایی که تا پیش از این دیده نشده اند. چند داستان اول درون مایه تخیلی دارند، بعدی ها فقط یادداشتِ پاره ای از مشاهداتند بدون هیچ هدفی اما در انتها دو داستان آخر "چوب خشک بلوط" و "اتفاقی نمی افتد" خواننده را به وجد می آورد که این همان "دولت آبادی" است و کتاب را اشتباه نخریده است. نکته دیگری که توجه من را جلب کرده بود، سردرگمی آدمهاست که در بیشتر داستان ها به چشم میخورد. اینکه افراد چیزی در دل دارند که به زبان می آید اما نمی آید. کاری می خواهند بکنند که معلوم نیست می کنند یا نمی کنند. این تعلیق میان خیال و واقعیت در بیشتر داستان ها (مخصوصا داستان های اولی) بسیار پررنگ است. این که انگار هرچیزی حق ورود به دنیای واقعی را نداشته باشد. همچنین در داستان پایانی "اتفاقی نمی افتد" (که از نظر من بهترین داستان کتاب هم بود) نکته ی برجسته این بود که اگر فیلم را به عنوان مجموعه ای از چیزهایی که در حال رخ دادن و هم دیده شدن هستند در نظر بگیریم، داستان می تواند مجموعه ی چیزهایی باشد که رخ داده اند و رخ نداده اند. برتری داستان در این است که می توان آن سوی وقایع و آن نیمه دیگر اتفاقات که انجام نشده اند اما احتمال رخدادشان می رفت را نشان دهد. می دانم که یادداشتم کمی پیچیده شد و از پس جمله بندی هایش به خوبی برنیامده ام اما می دانم که اگر کتاب را بخوانید حتما منظور من را متوجه خواهید شد! 0 3 سعیده بهادری یکتا 1401/3/3 شب های کوش آداسی م. مالمیرآبادی 0.0 1 به هیچ وجه توصیه ش نمی کنم. برام عجیبه که حتی ناشری حاضر شده چاپش کنه. بی خود و افتضاح. 1 1 سعیده بهادری یکتا 1401/3/3 بازدم آنیتا یارمحمدی 5.0 1 "چیزی را که رفتنی است باید رهایش کنی برود. اگر بماند، می گندد" -از متن کتاب- بازدم، داستان رفتن آدم هاست. این داستان از شب سالگرد خودکشی بهار شروع شده، در گذشته ی دور و بچگی ها سیر میکند و به غروب فردای شروع داستان ختم می شود. این کتاب، روایت پر احساس ماجرایی ست که این روزها برای هیچکداممان غریب نمی نماید. رفتن آدم ها از کشور. آدمهای سردرگم. آدم های غمگین که چاره ای جز رفتن نمی دانند. آدم هایی که احساساتشان را سالها سرکوب کرده اند و یک عمر در یک توهم که مدام صیقل خورده و شفاف و واقعی تر شده زندگی کرده اند و ناگهان با انفجاری، حقیقت توی صورتشان می خورد. حالا دیگر رفتن هم راه فرار نیست. آدم از خودش به کجا بگریزد؟ 0 0 سعیده بهادری یکتا 1401/3/3 امیلی ال مارگریت دوراس 2.9 4 درست نفهمیدمش. زمان ها یک دست نبود که ایراد ترجمه به حساب می آمد و منطق داستان مشکل داشت. راوی چیزهایی می دانست که منطقا نباید می دانست! شاید اگر دوباره بخوانمش بهتر متوجه شوم اما آن قدر جذاب نبود که انگیزه ی دوباره خواندن را در من ایجاد کند! 0 0 سعیده بهادری یکتا 1401/3/3 احمق های چلم و تاریخ شان آیزاک بشویس سینگر 3.7 2 احمق های شهر چلم سرگذشت خیالی طنز آمیز شهر یا کشورهایی است که حاکمان شان دچار توهم رسیدن به قدرت و وسعت یک امپراتوری و جهانی شدن هستند. 0 0 سعیده بهادری یکتا 1401/2/30 خرده جنایت های زناشوهری اریک امانوئل اشمیت 3.8 40 ژيل: با اين حال به نظر اهل مبارزه مي آي. كمتر زني به سن و سال تو... ليزا: دقيقا، دنيا كه فقط از زن هاي هم سن و سال من ساخته نشده. تو بيست سالگي ميشه به سن و سال اعتنا نكرد، ولي بعد از چهل سالگي ديگه نمي شه تو رويا زندگي كرد. يك زن وقتي به سنش پي مي بره كه متوجه ميشه زن هاي جوون تر از اون هم وجود دارن. 0 6 سعیده بهادری یکتا 1401/2/28 چهل نامه ی کوتاه به همسرم نادر ابراهیمی 4.2 83 نامه ها همگی درمورد مسایل شخصی و جزءی زندگی شخصی نویسنده و بیشتر با لحن نصیحت بودند که من صحبت درمورد آن ها را نمی پسندیدم. 5 نامه ی انتهای کتاب از نطر من تفاوت بارز موضوعی داشتند و کمی کلی تر بودند که آنها را زیبا تر میکرد و آخرین نامه بسیار به جا و زیبا بود. این جملات از کتاب را هم خیلی دوست داشتم: "تو خوب می دانی...سنگین ترین دردها، چون از صافی زمان بگذرند به چیزی توصیف ناپذیر اما مطبوع تبدیل می شوند، و جملگی تلخی ها به چیزی که طعمی بسیار خاص اما به هرحال شیرین دارند..." 0 8 سعیده بهادری یکتا 1401/2/10 خیره به خورشید (غلبه بر هراس از مرگ) اروین دی. یالوم 3.9 9 قطعاً ترجمهی اورانوس قطبینژاد که توسط نشر قطره منتشر شده، ترجمهی بسیار بسیار بهتری از این نسخهست. خوانش این نسخه بهدلیل مشکلات ترجمه واقعا سخت بود و کتاب نامنسجم بهنظر میرسید که این مورد دوم، نمیدونم چقدر بهخاطر ترجمه بوده. 0 6 سعیده بهادری یکتا 1401/1/28 فیلم های کتبی سیلویا پلات مریم عباسیان 2.0 1 مجموعه ای از 7 داستان کوتاه که موضوع بیشتر آنها عشق، خیانت و روابط میان آدمهاست. موضوعی که بنظر من بسیار جذاب است. تقریبا تمامی داستانها ضربه نهایی فوق العاده ای دارند اما زبان داستان گاهی در جایی که نباید و ناگهانی محاوره ای می شود. توصیفات دقیق و بدیعند اما گاهی در به نمای کشیدن امروزی بودن داستانها و شخصیت ها زیاده روی شده و مدرن بودن با "لات" بودن اشتباه گرفته می شود. اتفاقی که در بسیاری از داستان و رمان های نویسندگان جوان رخ میدهد. همچنین من چاپ اول این کتاب راخواندم که کلمه ها و جمله های ناقص و جا افتاده زیاد داشت و بیانگر این بود که در ویرایش کتاب دقت کافی نشده است. 0 1 سعیده بهادری یکتا 1401/1/28 پیاله ای چای بنوش!: 133 داستان علی کرمی 4.5 1 علی کرمی را دوست دارم. و دوست داشتن نویسنده شرط مهمی است برای دوست داشتن نوشته هایش. "پیاله ای چای بنوش!" مجموعه داستان های مینیمال است با همان سبک عجیب نوشته های کرمی. سبکی که برای من که چند سال است وبلاگ نویسنده را دنبال می کنم چندان عجیب نیست اما به چشم خوانندگانی که برای اولین بار با نوشته های او روبرو می شوند عجیب و غیر قابل درک می آید. در نوشته های کرمی هر چیزی ممکن است و در هر خط انتظار تمام اتفاق های باور نکردی و غیر طبیعی می رود. پیچیدگی ذهنی علی کرمی در بلند ترین داستان این مجموعه یعنی "هپروت" کاملا مشخص می شود. این کتاب، از جمله کتاب هایی است که شاید همه دوستش نداشته باشند اما کسانی که دوستش بدارند، می دانند که بی شک نویسنده ای بسیار باهوش دارد. یک روز با او گفتم وقت هایی هست مثل حالا که دیگر چیزی برای گفتن نمیماند. و گفتم این جور وقتها دو کار میشود کرد: یک اینکه یکدیگر را در آغوش بگیریم و سکوت کنیم. دو اینکه یکیمان پیش دستی کند و از آن یکی بپرسد: دیگه چه خبر؟! پرسید: دیگه چه خبر؟! [از متن کتاب 0 2 سعیده بهادری یکتا 1401/1/28 رویای این پاریسی دیوانه: مجموعه داستان بهاءالدین مرشدی 4.0 1 عجیب، گیج کننده اما دوست داشتنی! 0 0 سعیده بهادری یکتا 1401/1/28 سوگ مادر شاهرخ مسکوب 4.1 15 در واپسین روزهای سال 1996 (دی ماه 75)، شاهرخ در پاریس از احتمال سرطان خون خود آگاه شد. بی رنگ سه احساس به او دست داد: نخست: «انگار با تنم بیگانه شدهام»؛ دوم:«نگرانی برای غزاله...هنوز از نظر عاطفی و مالی خیلی به من احتیاج دارد»؛ سوم: دلواپسیِ «نقشه های چندین ساله و دو سه کار ناتمام؛ از جمله ادایِ دین به مادرم، فردوسی و مرتضی». دو دین آخر را تا زنده بود ادا کرد، ولی دِین مادر را اجل مهلتش نداد. آنچه اکنون پیشرو دارید کوششی است برای ادای دِین سوم، دین او به مادرش، که از میان دفترهای خاطرات منتشر نشده و نوشته های دیگرش گزیده شده است. حسن کامشاد-از مقدمه کتاب حقیقتی ست درباره مرگ. میتوان آن را لمس کرد. و همچون تمامی حقایق، سخت تلخ است... 0 7 سعیده بهادری یکتا 1401/1/28 سگ سالی بلقیس سلیمانی 3.1 8 ...من می دانم که بلقیس سلیمانی بی شک چیزی بسیار فراتر از اینها در ذهن داشته. شاید در مورد انتظار. شاید در مورد ترس. با احتمال کمتری در مورد سیاست. ایده ی خوبی هم برای پیاده کردن منظورش پیدا کرده اما گمان میکنم آن قدر خواسته روی منظورش را بپوشاند که دیگر اصلا مشخص نیست چه می خواسته بگوید! 0 3 سعیده بهادری یکتا 1401/1/28 نقطه و نوزده داستان دیگر علیرضا روشن 2.5 1 آقای برهانی، شخصیت اصلی داستان های این کتاب بخش هایی از شخصیت علیرضا روشن را هم در خود دارد. اما اتفاقات رخ داده در داستان ها، غیر طبیعی و تخیلی تر از آن است که بتوان گفت در دنیای واقعی وجود دارند. تقریبا تمام داستان های این مجموعه بر منطق رویا استوارند و گویا خواب هایی هستند که در آنها هرگونه جابجایی زمانی و مکانیِ ناگهانی، قابل توجیه است. با این حال، نویسنده خوب از پس مدیریت این فضای وهمآلود بر آمده و هیچ اتفاقی در عین غیر طبیعی بودن، توی ذوق نمی زند. نوشته های علیرضا روشن، غم تلخ مخصوص به خودشان را دارند که در بیشتر این داستان ها هم حس می شوند. روشن سبک نوشتاری و حتی نقطه گذاری خاص خودش را هم دارد که من تا پیش از خواندن این مجموعه به آن دقت نکردم. بعد از آن، این نوع ویژه ی نقطه گذاری و جمله بندی، بیشتر در نوشته های دیگرش هم به چشمم آمد. از آنجایی که مجموعه اتفاقات این داستان ها چندان قابل لمس نیست، شاید خواننده دوستش نداشته باشد، اما وقتی خودِ روشن، با لحن خودش چند صفحه از آن را برایم خواند شاید جانِ کلامش دستگیرم شده باشد. آن طور که جمله جمله اش برایم قابل درک بود و دوستش می داشتم. 0 0 سعیده بهادری یکتا 1401/1/28 لذتی که حرفش بود: شش تک نگاری درباره ی دیدن و زیستن پیمان هوشمندزاده 3.4 29 مجموعه 6 دست نوشته، مقاله نمی توان گفت زیرا انسجام مقاله را ندارند و داستان هم نیست. حرف هایی است در مورد موضوعاتی جذاب مثل سکوت، مثل لذت و باقی چیزها از این دست که جای سخن درموردشان بسیار است. اوایل کتاب شاید برایم نوع متن عجیب بود و اینکه چرا باید نظرات شخصی یک نفر اینطور محبوب شود در حالیکه من حتی در چرایی چاپ آن بصورت کتاب درمانده ام! اما کم کم با گذشت زمان و همراه شدن با نویسنده، از شخصیتش، طرز فکرش و نگاهش خوشم آمد. تمام نوشته ها در موضوع عکاسی با هم تفاهم داشتند و موضوعات در قالبی کلی که نگاهی فیلسوف مآبانه هم داشت بررسی می شدند. در فصل آخر کاملا با نویسنده هم عقیده بودم و بنظرم کتاب پایان بندی زیبایی دارد. در مجموع بنظرم آخرین بخش از همه متون و بخش های دیگر پخته تر و فکر شده تر بود. باقی بخش ها دارای پراکندگی موضوعی و سردرگمی در متن بودند. در ابتدا که کتاب را آغاز کردم فکر نمی کردم بیشتر از یک ستاره به آن بدهم اما حالا در فکر آن هستم که یکی دو جلدش را به دوستانم هدیه دهم! 0 2 سعیده بهادری یکتا 1401/1/28 چگونه از تنهایی لذت ببریم سارا میتلند 2.9 4 واقعا خوندنش رو به هیچکس توصیه نمیکنم حتی بنظرم اگر ذرهای اسمش جذبتون کرد اصلاً فریبش رو نخورید! نویسنده فقط سعی داره از سبک زندگی خودش دفاع کنه و توجیه کنه که چرا تارک دنیا بودن مفیده و نه مضر. با این فرض که همه اون رو دیوانه خطاب میکنن ولی اون دیوانه نیست بلکه از همه بیشتر میفهمه! من ذره ای نتونستم نویسنده رو درک کنم با اینکه خودم هم در زمینه تنهایی بی تجربه نیستم و هم دوستش دارم 1 1 سعیده بهادری یکتا 1401/1/28 جستارهایی در باب عشق آلن دوباتن 3.7 34 "جستارهایی در باب عشق" پر بود از جملات زیبا و نصیحت ها و نتیجه گیری هایی دوستانه و خودمانی. این اولین کتابی بود که از آلن دوباتن می خواندم و باید بگویم مهارت او در شرح و بررسی فلسفی مساله ای شناخته شده بصورتی که متن نه ثقیل شود و نه یکنواخت و کسل کننده، ستودنی است. کتاب با یک ماجرای شخصی برای راوی آغاز می شود و در هر فصل تحلیل های راوی از بخش های مختلف ماجرا و حتی تفکرات او دنبال می شود. کوتاه بودن فصل ها و تشکیل شدن هر فصل از چندین بخش تک پاراگرافی یا دو پاراگرافی خواندن کتابی را که تماما داستانی نیست و درون مایه ی تحلیلی و فلسفی دارد، برای خواننده بسیار آسان و دوست داشتنی می کند. "جستارهایی در باب عشق" تحلیلی از فرآیند عاشق شدن، ورود به رابطه و شکست و پایان آن است. چرخه ای که علیرغم تمام مشکلات، ناراحتی ها و دلشکستگی ها از دیرباز وجود داشته و ادامه پیدا خواهد کرد. باید به خودم یادآوری کنم که لازم است این کتاب را هر چند وقت یکبار دوره کنم تا بدانم تنها نیستم و اساسا عشق، همین اتفاق ساده ای است که تمام انسانها را درگیر می کند، زخمی شاید به یادگار بگذارد و فراموش می شود تا شروع تجربه بعدی. ترکیب فلسفه، روانشناسی و ادبیات همراه با موضوعی که دوباتن برای پرداختن به آن انتخاب کرده بود همگی این کتاب را جذاب و جذاب تر می کرد. خواندن آنرا به دوستانم توصیه می کنم. 0 1 سعیده بهادری یکتا 1401/1/28 گزارش یک مرگ به همراه مصاحبه ای با نویسنده گابریل گارسیا مارکز 3.6 29 مارکز با هوشمندی تمام، با طرح یک معما خواننده را تا لحظه ی آخر به دنبال خود میکشاند اما درنهایت هم پاسخی نمی دهد. سانتیاگو ناصر سزاوار مرگ بود، یا نبود؟ سوالی که هر خواننده ای بی شک در سه صفحه ی آخر تصمیم خود را نسبت به پاسخ آن گرفته اما کتاب را که می بندد هنوز مطمئن نیست که این پاسخ بر آمده از عقل است یا احساس! 0 9