یادداشت سعیده بهادری یکتا

        دکتر پرسید کجای کتابی؟ و من فکر کردم همه‌ جای کتاب عین همه و گفتم اونجا که دختره از خودش بدش میاد و نمی‌تونه حرفاشو به دوست پسرش بزنه و بگه از چیا خوشش نمیاد و هی نمی‌تونه باهاش بحث کنه و از جدا شدنشون می‌ترسه و ... همش که تکراریه! 
بعد گفت بنظرت شبیهین به هم؟ گفتم اصصصلا! یا حداقل الان دیگه اصلا! 
بعد از جلسه فکر کردم: همه‌ی کتاب یک‌جور نیست و قطعا هر کسی اون تیکه که شبیه خودشه براش پررنگ‌تره. 
بعدتر فکر کردم آیا شبیهیم به هم؟ 
حتماً 
حتماً
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.