یادداشت‌های Panah (16)

Panah

Panah

1403/6/29

        منتظر بودم داستان توی این جلد تموم بشه؛اما اینطور نشد!
همون موقع که امیکا متوجه شد که هیدئو برادر داره فهمیدم که صفر کیه...
منتظر بودم توی این جلد رو در رو شدن هیدئو و ساسکه رو ببینم اما انگار باید به جلد بعدی مراجعه کنم که خب فعلا در دسترسم نیست :)
داستان یکم کش دار بود حوصلم سر می رفت وسطا...
اما به طور کلی خوب بود.
اگه دنبال یه موضوع متفاوت هستین پیشنهاد میشه.
پ.ن:خوندنش تقریبا ۱ ماه طول کشید که زمان زیادی به حساب میاد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4

Panah

Panah

1403/4/29

          نمیدونم چرا ولی اونطور که تعریف شده بود ازش خوشم نیومد!
بزارین توضیح بدم:
ترجمه کتاب خیلی خوب بود.اصطلاحات به خوبی ترجمه شده بودن ابهامی درمورد ترجمه وجود نداشت...
اما
داستان کتاب اونطور که باید و شاید به نظر من قوی نبود! (البته شاید بخش دوم نظرم عوض بشه این دیدگاه فقط برای بخش اوله 😊)
وقتی خلاصه کتاب و میخونین با خودتون میگین واووووو !چه کتاب خفنی !حتما ارزش خوندن داره.اما وقتی شروع به خوندنش می کنید نظرتون عوض میشه...
(حداقل به نظر من)

موضوع جذابی داره می تونست خیلی بهتر نوشته بشه اما نویسنده این کارو نکرده (امیدوارم در جلد بعد بهتر بشه)


توصیفاتش احساس می کنم بیش از حد بود😅😅یه جاهایی رو به قول معروف سرسری می خوندم که رد بشه و کتاب رو تموم کنم...


تا وقتی بخش بعد رو نخونم نمی تونم پیشنهاد بکنم خوندنش رو...

شاید اسپویل:
شروع یعنی همون سرآغاز خیلی طوفانی بود!
نمیدونم چرا اینجور شد یهو...
شخصیتا هیچ ربطی به هم نداشتن .
الیانا هیچ نشونه ای نداشت که بتونه خلاصه کتاب رو دارا باشه.
این یه نقص به نظرم برای کتاب.
۳۰۰ صفحه خوندیم هیچی نشده که نشون بده فلانی می تونه اون شخصیتی که توی خلاصه گفته شده رو داشته باشه😐


        

3

Panah

Panah

1403/3/26

        نمیدونم نویسنده چرا یهو همچین کرد :))))))
برخلاف بقیه واقعا دلم میخواست شینگ ین و لیوای باهم باشن😂
وای که چقد حرص خوردم با جلد اول و دوم
بخوانید و حرص بخورید...😂
ولی احساس میکردم ۵۰۰ صفحه هم برای جلد اول هم جلد دوم یکم زیاد بود
زیادی داستان کش اومده بود
در کل خوب بود
دوسش داشتم
ولی بازهم میگم لیاقت اون همه تعریف و تمجید و نداره با اینکه رمان خوبیه

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

8

Panah

Panah

1403/3/12

        خوب بود ، اما عالی نه!
کتاب درباره دختری به اسم ناتالیه 
شرکتی که ناتالی توش کار میکنه یه شرکت فروش مکمل غذاییه
ناتالی همکاری به اسم داون شف داره که به شدت  وقت شناسه و همیشه و همه جا به موقع حاضر میشه
اما یه روز داون بدون هیچ خبر قبلی سر کار نمیاد و این میشه شروع داستان
نسبت به آثار دیگه مک فادن به نظرم این ضعیف تر بود
تقریبا اواسط کتاب بود که کاملا از ماجرا پی بردم
حقیقتا ناتالی رو دوست داشتم و به نظرم داون دیگه یکم از حد گذرونده بود و دوست داشتم یه پایان بهتری داشته باشه از اونجا که داون تارا رو کشته بود
به نظرم داون باید مجازات میشد
اینم بگم که از همون اولش متوجه شدم که کیلب یه دستی توی این ماجراها داره
درکل اگه ۲ ۳ تا از رمانای مک فادن و خونده باشید به شیوه نوشتاریش مسلط میشین و شاید دیگه اون لذت قبلی رو نداشته باشه
صرفا وقت پر کن بود برام
از پیشنهاد این کتاب مطمئن نیستم ...



      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

12