معرفی کتاب زمان اشتباه، مکان اشتباه اثر جیلیان مک آلیستر مترجم روناک احمدی آهنگر

زمان اشتباه، مکان اشتباه

زمان اشتباه، مکان اشتباه

4.1
106 نفر |
46 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

20

خوانده‌ام

189

خواهم خواند

160

ناشر
نون
شابک
9786227566833
تعداد صفحات
368
تاریخ انتشار
_

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        چطور می شود بعد از این که کسی به قتل رسید از وقوع آن جنایت جلوگیری کرد؟
اواخر ماه اکتبر است، و ساعت از نیمه شب گذشته. پشت پنجره انتظار می کشی تا پسر هفده ساله ات به خانه برگردد. دیر کرده. ناگهان پسرت پیدا می شود اما تنها نیست. دارد به سمت مردی قدم بر می دارد، و مسلح است. چیزی که جلوی چشمت می بینی باور کردنی نیست. پسرت که یک نوجوان با نمک و خوشحال است مردی را در خیابان، درست جلوی خانه به قتل رسانده. نمی دانی مرد که بوده، و چرا چنین اتفاقی افتاده. تنها چیزی که می دانی این است که پسرت دستگیر شده و آینده اش نابود شده است.
با اندوه به خواب می روی. همه چیز از دست رفته. تا این که بیدار می شوی ..... می فهمی به دیروز برگشته ای. و روز بعد... پریروز.
هر بار که از خواب بیدار می شوی کمی بیشتر به عقب برگشته ای و از جنایت دورتر می شوی. جایی در گذشته سرنخی هست علت اصلی آن قتل در گذشته مخفی شده و چاره ای نداری، حتما باید پیدایش کنی.
جیلیان مک الیستر، نویسنده بریتانیایی معروف، برای اولین بار با رمان "زمان اشتباه، مکان اشتباه" به خوانندگان فارسی زبان معرفی می‌شود. این رمان یک تریلر روانشناختی پرهیجان است و داستان یک مادر را روایت می‌کند که شاهد قتل یک غریبه به دست پسر نوجوانش می‌شود. او راهکاری نامعمول را برای نجات فرزندش از این وضعیت پیچیده انتخاب می‌کند.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به زمان اشتباه، مکان اشتباه

نمایش همه

یادداشت‌ها

Elias

Elias

1403/7/5

          کتاب: #زمان_اشتباه_مکان_اشتباه
نویسنده: جلیلیان مک الیستر
مترجم: روناک احمدی آهنگر
تعداد صفحات: ۳۶۸
ژانر: معمایی، سفر در زمان
سال انتشار: ۲۰۲۲
ناشر: نون 
⚠️ نوشته‌های داخل () نظر شخصی خودمه
خلاصه داستان: 
شبی جنیفر درست از پنجره خونشان شاهد آدمکشی پسرش میشه. زمانی که به پسرش میرسه، پلیس ها سر میرسن و پسرش رو میبرن. مردی که مرده یک ادم خلاف کار که بیست سال داخل زندان بوده و حالا ازاد شده. وقتی جنیفر و کلی( شوهرش) نمیتونن هیچ کاری داخل اگاهی انجام بدن برمیگردن خونه. صبح روز بعد وقتی جنیفر بیدار میشه متوجه میشه که یک روز به عقب برگشته. و حالا برای نجات پسرش باید رازهای زندگی خودش رو حل کنه.
بررسی:
شما قرار یه معما رو حل کنید اما برعکس🚶.
جنی هر شب که میخوابه یک روز به عقب بر میگرده و در گیر یه حلقه زمانی شده در این بین باید معمای کاری که پسرش کرده رو حل کنه. 
فصلهای نسبتا کوتاه با روایت سوم شخص و از دید دو کاراکتر ،جنی و رایان که پلیس مخفی، پله پله راز پشت داستان رو حل می‌کنه. 
شخصیت پردازی های کتاب خوب بود. 
جنیفر مادری که فکر میکنه به خاطر کم کاری خودش پسرش قاتل شده و در این راه برعکس شده سعی میکنه با پسرش بهتر باشه.
کلی پدری که مجبوره یه سری راز و سالها رو دوش خودش نگه داره تا بتونه ادامه بده.
رایان پلیسی که با گذشته تاریک خانواده‌اش در پی ساخت اینده درست واسه خودشه. 
ادمهای فرعی که از خیلی چیزهاشون گذشتن به اشتباه یا درست.
( به نظرم کل هدف کتاب همین بود که بگه خیلی ساده از یه سری موارد میگذریم که میتونه بهترین لحظات زندگیمون باشه. مثل تشویق کردن درست بچه‌امون برای گرفتن نمره بالا، مثل لحظات خاص با همسرمون، مثل شنیدن حرفهای پدرمون هرچند که اونجوری که میخوایم نباشه و... 
ساده گذشتن و نادیده گرفتن رازهای اطرافیانمون که ممکنه مسبب اتفاقات بدی بشه.
و اما مقصر دونستن خودمون در ماجرایی که هیچ ربطی به ما نداشته.) 
داستانهایی از سمت شخصیت های فرعی اورده شده بود که اونام حرف بزای گفتن داشت.
در کل کتاب پله پله بهتر میشه پیچش ها بیشتر میشه ( شاید اولش خسته کننده باشه اما رفته رفته بهتر میشه) از عشق و محبت و دروغ وگذشته تاریک و از همه مهمتر حس مادری میگه و در اخر با کمی شکه (و لبخندی بر لب ) کتاب رو تمام میکنید.
        

5

          با سلام و درود🌻
شاید اگر تو را در زمان و مکان دیگری می‌دیدم، اوضاعمون فرق داشت!
این کتاب همانطور که از عنوان مشخص هست راجب زمان صحبت می‌کند 
زمان که همیشه به عنوان عنصری مهم و غیرقابل برگشت ازش یاد می شود؛ زمانی که همه ی ما دوست داریم که می توانستیم به عقب برگردیم و اصلاحاتی را در زندگی مان انجام دهیم اما این امکان هنوز برای بشر میسر نشده است؛ گذشته در گذشته باقی خواهد ماند!
اما با اینکه در واقعیت نمی‌توان به گذشته برگشت در خیال ما ، در ادبیات و داستان هایمان، در رمان هایمان می‌توانیم اینکار انجام بدیم!!
می توانیم به گذشته برگردیم و تغییراتی را هرچند با قوانین خاص خودش انجام دهیم 🙂
چطور می شود بعد از این که کسی به قتل رسید از وقوع آن جنایت جلوگیری کرد؟
اواخر ماه اکتبر،جنیفر ،قهرمان ما که در نقش مادر و همسر و یک وکیل می‌شناسیم شاهد وحشتناک ترین اتفاق و رویداد زندگی اش از پشت پنجره خانه اش می شود!
پسرش،تاد، انسانی را چاقو می‌زند و او را می‌کشد!🔪😲
جنیفر و کلی،همسرش،که می بینند امشب در پاسگاه نمی توانند کاری کنند به خانه برمیگردند و می‌خوابند تا فردا اقدامات لازم را انجام دهند 
اما فردا صبح که جنیفر بیدار می شود می بیند به دیروز برگشته و هنوز جنایت رخ نداده!
آیا جنیفر می تواند جلوی جنایت پسرش را بگیرد و یا اینکه قرار هست عمیق ترین و سیاه ترین راز های زندگی برایش فاش شود؟؟
این کتاب معمایی به شدت خوبی داشت،روند کتاب با وجود ۳۶۰ صفحه کند نبود، گاها خواننده به استیصال جنیفر برای کشف حقیقت دچار می شد و کتاب پر از سورپرایز و غافلگیری بود !
ترجمه روان،قابل فهم و در یک کلام عالی 👏🏻👏🏻
اگر اهل رمان های جنایی و معمایی و به نوعی فانتزی برگشت به عقب هستید، این کتاب پیشنهاد می‌کنم 
پ.ن.:کتاب جایزه انتخاب گودریدز در سال 2022 را برنده شده👍🏻
goodreads CHOICE AWARDS 2022
ممنون از دوست عزیزم مبینا ‌که به من این کتاب امانت داد❤️🌹
        

7

Rasta

Rasta

1404/1/10

          جنایی زیاد نمی خونم ولی این کتاب فوق العاده بود. این کتاب شاید جزو اولین کتاب هایی بود که تونست در درونی ترین لایه های من نفوذ بکنه و کاری کنه که همه ی فکر و ذهنم در گیرش باشه. از خود کتاب بخوام بگم اینه که اولاش یه داستان حوصله سر بر و گاهی پیچیده و گیج کننده بود. بعضی از جاهای این کتاب بیشتر احساسی بود تا اینکه بخواد جنایی باشه ولی من خیلی خوشم اومد مخصوصا اون عشق و علاقه ای که نسبت بهم داشتن کتاب رو به نظرم قشنگ ترم کرد.
در پایان کتاب وقتی تمومش کردم می تونم بگم  یه لبخند بزرگ روی لبم بود اما همچنان سوال هایی برام باقی موند که به نظرم میشد نویسنده سرگذشت اون شخصیت ها رو هم بگه. ایده ی کتاب خیلی جالب بود و من رو خیلی علاقه مند به بحث زمان و... کرد. حتی لابه‌لای اون کتاب خوندن من رفتم درباره ی حلقه های زمانی، اثر پروانه ای، پارادوکس، واپس نگری و... کلی مطلب خوندم و این واقعا خیلی قشنگ بود. خلاصه که خیلی دوستش داشتم و همیشه توی اعماق قلبم جاش می مونه. 
        

33

          کتابی که پیش‌روی شماست درمورد یک قتل است. داستانی رازآلود با طرح سفر در زمان.
اواخر ماه اکتبر است؛ ساعت از نیمه شب گذشته. پشت پنجره‌ انتظار می‌کشی تا پسر هفده ساله‌ات به خانه برگردد؛ دیر کرده. ناگهان پسرت پیدا می‌شود اما تنها نیست. به سمت مردی قدم بر می‌دارد و مسلح است. چیزی که جلوی چشمانت می‌بینی باور کردنی نیست.
اوایل داستان کمی کسل کنندست و طوری که باید پیش نمی‌رود اما هرچه پیش می‌روی دیگر کنار گذاشتن کتاب امکان پذیر نیست و چنان کششی نسبت به کتاب ایجاد می‌شود که ممکن است هرگز آن را تجربه نکرده باشید.
سبک داستان کاملا جدید بود و من هرگز کتابی شبیه به آن را نخوانده بودم.
"زمان اشتباه و مکان اشتباه" اصلا و ابدا قابل پیش بینی نبود و تمام حدسیات من اشتباه می‌شد؛ حاضرم قسم بخورم که از غافلگیرکننده ترین کتاب هایی بود که تا به امروز خوانده‌ام و قطعا در طول خواندنش به طرز عجیبی شوکه می‌شوید.
با اینکه کتاب تخیلی بود ( نمیدونم میتونم اینجوری بگم یا نه) اما به صورتی بیان می‌شد که در واقعی بودن آن شکی وجود نداشت و این بنظرم از نکات مثبت و چشمگیر کتاب بود.
در طول خواندن داستان امیدوار بودم تغییراتی که جنیفر به وجود می‌آورد همیشگی باشند.
این کتاب جزو معدود کتاب‌هایی بود که پایان جذاب و گیرایش مجذوبم کرد.
کتاب جملات زیبای زیادی داشت اما برخی از آنها بسیار به یاد ماندنی بودند؛ برای مثال:
《 به این فکر میکند که چرا همیشه وانمود کرده چیز خاصی پیش نیامده تا بقیه را نگران نکند. چرا همیشه سعی کرده خوب باشد؟ 》
《 شوخی کردن هم یکی از راه‌های انکار واقعیت است 》.
《 زندگی خیلی کوتاه‌تر از اینه که بخوای نگرانش باشی 》.
《 بچه دار شدن خیلی سخته ولی هیچ‌کس این رو به آدم نمی‌گه 》.
《 انگار فقط به چیزهای بدی که برایمان اتفاق می‌افتند توجه می‌کنیم و اصلا نمی‌دانیم گاهی چقدر خوش شانسیم 》.
        

32

فرید

فرید

1403/7/17

          یک مادر برای نجات فرزندش تا کجا میتونه پیش بره؟ 

همیشه موضوعات سفر در زمان میتونه جذاب و در عین حال ناشناخته باشه. چه وقتی در حال تماشای سریالی مثل دارک هستید و یا در حال مطالعه ی رمان جذاب زمان اشتباه مکان اشتباه. هر چند مسئله امکان پذیر بودن سفر در زمان، با قوانین فیزیک در تناقضه، اما چرا این موضوع همیشه برای ما جالبه؟ 

در رمان زمان اشتباه مکان اشتباه داستان زنی به نام جن روایت میشه که پس از دستگیر شدن پسرش تاد، به علت به قتل رساندن یک غریبه، درگیر یک ماجرای عجیب غریب میشه و هر روز با بیدار شدن از خواب، از روز وقوع جنایت دورتر میشه و به گذشته سفر میکنه و بنابراین این فرصت رو پیدا میکنه تا از وقوع جنایت جلوگیری کنه اما آیا موفق به انجام این کار میشه؟ 

در این رمان نویسنده با وجود پرداختن به مسئله سفر در زمان، سعی کرده موضوع رو خیلی پیچیده نکند تا خوانندگان عادی به راحتی با آن ارتباط برقرار کرده و از مطالعه آن لذت ببرند. در کنار پرداختن به مسئله زمان، این رمان به رابطه بین والدین با فرزند به خصوص مادر و فرزند می پردازه. مادری که روز به روز به گذشته برمیگرده و برای نجات فرزندش هرکاری از دستش بربیاد انجام میده. رمانی درباره عشق، دروغ، خیانت، قضاوت های اشتباه ‌و شاید اختلاف نسل ها. 

در حین مطالعه این رمان، به طور ناخودآگاه به یاد رمان کتابخانه نیمه شب افتادم. البته که این دو رمان تفاوت های زیادی با هم دارند اما همانطور که نورا سید در کتابخانه نیمه شب با تجربه کردن زندگی های مختلف و برطرف کردن حسرت هاش، به درک تازه ای از خودش و آدم های اطرافش میرسه در اینجا هم شخصیت جن با سفر به گذشته این فرصت رو داره تا علاوه بر نجات فرزندش، نگاهی به خودش بندازه و از زاویه ی دیگری به مسائل نگاه کنه و حسرت های گذشته رو جبران کنه. 

رمان شروع خیلی خوبی داره و در ادامه موفق شده به خوبی حس سردرگمی و کنجکاوی شخصیت جن رو نشون بده و هیجان و کشش داستان رو تا آخر حفظ کنه. اکثر داستان از زاویه دید شخصیت جن و در برخی قسمت ها از دید شخصیتی به اسم رایان بیان میشه. رمان شخصیت پردازی خوبی داره و توصیفات نویسنده از شخصیت ها و محیط و فضای داستان بسیار عالیه هرچند به نظرم برخی قسمت ها کمی طولانی میشه و ممکنه برای برخی خسته کننده بشه. داستان رمان در برخی از قسمت ها یک سری ایرادات جزئی داره اما برای جلوگیری از افشا شدن داستان از اشاره به اون خودداری می کنم. 

من انتشارات کوله پشتی رو مطالعه کردم و ترجمه در کل خیلی خوب بود. هرچند برخی قسمت ها ایرادات جزئی داشت که اصلا به تجربه خوب رمان ضربه نمی زنه. 

این رمان رو به علاقه مندان به داستان های جنایی، معمایی و هیجان انگیز با چاشنی سفر در زمان پیشنهاد می کنم.


        

28

        کتاب خوبی بود بیشتر جنبه ی معمایی داشت تا جنایی
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0