یادداشت Panah

Panah

Panah

7 روز پیش

        مومنت،مومنت...
والا دروغ چرا،تا قبر آآآآ...
آخ که چقد دوسش داشتم...
توی یکی از سخت ترین دوره های زندگیم این کتاب و خوندم و واقعا در حالی که کم مونده بود اشکام سرازیر بشه،قهقهه زدم!
شخصیت مورد علاقم توی این کتاب اسدالله میرزا بود که با وجود خراب بودن فراوانش منو از همه بیشتر خندوند.😅
دلم تنگ میشه واسه ساکنان این باغ
واسه مش قاسم غیاث آبادی
واسه آقا جان که همش دنبال انتقام بود
واسه سعید عاشق
واسه لیلی بی معرفت
واسه دوستعلی خان ...
واسه دایی جان ناپلئون که رفتاراش همش رو مخم بود...
و از همه بیشتر واسه اسدالله میرزا😅
به نظرم اگر از همه چیز بریدین و خسته شدین،این کتاب میتونه لحظه ای فکرتون رو آزاد کنه؛از دستش ندین.

      
12

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.