یادداشتهای مهدیه دستجردی (7) مهدیه دستجردی 1404/3/10 سعادت زناشویی لی یف نیکالایویچ تولستوی 3.8 39 احساسات متناقضی را در طی این کتاب تجربه کردم. دختری روستایی و کم سن و سال، عاشق مردی میشود که حدود ده سالی از او بزرگتر است. ماجرای این عشق و عاشقی بسیار معمولی امّا قابل درک است. کتاب قرار نیست شمارا با اتفاقی شگفت زده کند و توی پَرِ کسالتتان بزند. بسیار توصیف میکند که گاه بیش از دو صفحه طول میکشد و دلتان میخواهد دست ببرید و چند برگهای را از کتاب جدا کنید تا بفهمید «خب بعدش؟»؛ یا حتّی چند بخش ابتدایی کتاب را فقط با افکار و عادات دخترک سر میکنید که اعمالش بسیار برایتان قابل حدس میشود. تولستوی مسیحیست و این باور را آنقدر پذیرفته که در این کتابش نیز همچون سایر کتابهاش، رد و بویی از دین و مذهب به چشم میخورد. این برایم جالب بوده همیشه. امّا بنظرم چیزی که در این کتاب ارزش خواندن داشت درک احساسات ماشا و سِرگی میخائیلیچ بود. انگار میشد پس از چند صفحه همراهشان بودن، درد و رنج را در وقایع مختلف از بطنِ وجود آنان چشید و درک کرد. سِرگی میخائلیچ نوعی عشق را پذیراست که با آرامش و سادگی همراه است و ماشا بعد میفهمد این آرامش و سادگی برای او معنایی ندارد و دلش شور و هیجان میطلبد. شور و هیجانی که مقتضای سن اوست. سادگی از نظر او سهل گرفتن روزگار و گذراندن آن بدون تکلف است؛ در حالی که سرگی میخائیلیچ سادگی را در کارهای ساده میبیند. این تفاوت نگاه بسیار قابل لمس بود. عبارات و دیالوگهایی که گاهی حرف دلشان را افشا میکرد، بسیار بر دل مینشست. اگر کسی میخواهد این کتاب را بخواند؛ حتماً سراغ نشر و ترجمهی خوبی را بگیرد، چون احتمال میرود داستان توسط مترجمِ بد، تباه شود. که خب حیف است ... انتهای داستان گرچه باب میلم نبود امّا با روند داستان همخوانی داشت. قسمتی از کتاب را در تصویر زیر قرار میدهم تا متوجه منظورم بشوید. 0 1 مهدیه دستجردی 1404/3/9 مهمانسرای دو دنیا اریک امانوئل اشمیت 4.0 28 کتاب در حد و اندازهی خودش جالب بود. همانطور که از اسم کتاب مشخص است، این کتاب دربارهی فضاییست ما بین زندگی و مرگ که در آن حالت افرادی با یکدیگر دیدار دارند و به آگاهیهایی دربارهی خود و دیگرانِ اطرافشان میرسند. گاه آنجا بودنشان همراه با تغییری مثبت خواهد بود و گاه هیچ تغییری ایجاد نمیشود؛ تا اگر به زندگی برگشتند آدم دیگری بشوند. این نمایشنامه پر بود از جملات عمیق که ناگهان آدم را به فکر وامیداشت و شک میبرد که آیا کتاب وعظ است که میخواند یا یک نمایشنامه معمولی؟! بهرصورت برای یکبار مطالعه کتاب خوبیست. 0 15 مهدیه دستجردی 1404/3/7 خواب در باغ گیلاس ازهر جرجیس 4.1 2 جذاب نبود. تلخ بود امّا به هوای اتفاقی تا تهش را خواندم. کتاب دربارهی مردی بود عراقی با نام «سعید یانسن» که بخاطر مسائل و مشکلاتی که در کشورش گریبان گیرش شده بود، به نروژ مهاجرت میکند و زندگیِ درخور، در دامن غربت را به لقای وطن میبخشد. او همچنان که از زیست روزمرهاش در نروژ میگوید، از پدری که هیچگاه چهرهاش را ندیده نیز میگوید و همان پدر او را از دل غربت بیرون میکشد و به دل بغداد باز میگرداند. داستان به مهاجرت و مصائبش و وطن نویسنده و دردهاش پرداخته و در این پرداخت موفق بوده. شخصیت داستان که دوز مصرف کتامینش بخاطر سردردهای بیامان بالا بوده؛ درگیر توهماتی نیز هست که این توهمات گاه انقدر ادامه دار میشود که خواننده را به باور میرساند و بعد باور را ناگهان در هم میشکند. 0 1 مهدیه دستجردی 1404/3/5 تاریخ با طعم زغال اخته یوسف قوجق 4.1 5 تا حد قابل توجهی لذت بردم امّا به آن انتقاداتی نیز دارم. کتاب دربارهی دو نوجوان بود که با کل کلهایشان زیر سایهی دو درخت مدرسه برای خود طرفدار جمع میکنند. این کل کلها به جایی میرسد که تاریخ زمان رضاشاه را بیان میکنند(خوبیها&بدیها). کتاب اطلاعات تاریخی مفیدی را با زبانی "تقریباً" ساده و قابل فهم بیان میکند و اگر کسی بخواهد خلاصهای مفید از آن زمان بخواند؛این کتاب پیشنهاد خوبی است. و امّـــا انتقادات .. اشخاص این کتاب ابداً لحن نداشتند و اگر هرکدامشان را رها میکردی به زبان کوچه بازاری سخن میگفتند. استفاده از ضرب المثلها بسیار زیاد و کلافه کننده شده بود. اگر این بکاربردن ضرب المثل فقط برای یک شخصیت بود؛ میشد گفت که لحن او بوده، ولی این عبارات در همهی کاراکترهای داستان استفاده میشد. فکر نمیکنم این کتاب برای اکثریت قشر نوجوان مناسب باشد. گرچه سعی شده بود با زبان ساده وقایع تاریخی را بیان کند، امّا آنقدر هم ساده نبود که یک نوجوان متمایل شود کتاب را دست بگیرد و تا انتها زمینش نگذارد. 0 1 مهدیه دستجردی 1404/3/2 ارباب و بنده لی یف نیکالایویچ تولستوی 3.8 35 انتظار اثر بهتری را میکشیدم. داستان در مورد مردیست با عنوان ارباب و دهقانی با عنوان بنده، که کنار یکدیگر روزگار میگذارند و قرار است در مسیری همسفر باشند. تولستوی در این کتاب از تغییر حرف میزند. تغییر رذیله به فضیلت، تغییر بدی به خوبی و خواسته با ماجراهای میانش انسان را بر نتیجه آن قانع کند. هرچند توصیفات گیرا و جذاب بود امّا همچنان تغییر برای من ناگهانی بود و نفهمیدم چرا باید چنین انسانی ناگهان از خود عبور کند و به فکر دیگران نیز بیوفتد. 0 1 مهدیه دستجردی 1404/3/2 مرگ و مرگ کینکاس خورخه آمادو 3.9 5 نه تصویر جلد و نه اسم کتاب، این را به من منتقل نمیکرد که ممکن است انقدر لذت ببرم کتاب در مورد شخصیت مردی هست که از دو زاویه متفاوت دیده میشود. یک زاویه مربوط به خانوادهست که هر آنچه از پدر رویایی خودشان انتظار داشتند را به «مُرده» یا همان «ژواکیم سوارس داکنیا» نسبت میدهند و دیگر زاویه مربوط است به دوستانش که شخصیت حالِ حاضر «کینکاس» را ستایش میکنند و برای شخصیت او گریه و زاری سر میدهند. حالا «مُرده» کدام است؟ اولی یا دومی؟ نحوه مرگ او، آنچه را که او میخواسته باشد را آشکار میکند. 2 1 مهدیه دستجردی 1404/3/2 خاطرات یک آدم کش یونگ-ها کیم 3.6 94 انتظار کتابی را با پایان شگفت انگیز میکشیدم بهمین دلیل با دقت فراوانتری سطر به سطر را دنبال میکردم؛ منتها آنچنان که انتظارش را میکشیدم نبود. کتاب در قالب یادداشت های ریز و درشتی نوشته شده، در مورد آدمکشی است که چند سالی میشود بازنشسته شده و حالا دنیا دارد با آلزایمر و زوال عقل او را تنبیه میکند. چون کتاب از زبان خود این شخصیت بیان میشود؛ نثر گیج کننده هست و نمیتوان حقیقت را از بین جملات بیرون کشید. جملاتی فلسفی در کنار و گوشه کتاب نوشته شده است که بنظرم گاهی وصله ناجوری بود. 0 3