یادداشت‌های راضیه بابایی (359)

          مهرسا و مهرناز دو خواهر هستند و دو برادر نوزاد دوقلو به نام علی و امیر دارند. آنها با مادربزرگ مهری( از سمت مادر) و مامان مریم و بابا رحیم زندگی می‌کنند. دو پسرخاله به نام آرش و کاوه دارند که پسرهای خاله اعظم و اکرم هستند. داستان از جایی شروع می‌شود که عمه‌ی رحیم چند روز به خانه‌ی آنها می‌آید و به خاطر اخلاق تند و ایرادگیری‌های زیاد همه را می‌رنجاند. مادربزرگ چندبار جواب حرف‌های نابه‌جای او را می‌دهد. رحیم دلخور می‌شود و در خانواده عنوان می‌کند دوست ندارد مادربزرگ پیش آنها بماند. چون خاله اکرم و اعظم شرایط نگهداری او را ندارند، مادربزرگ به سرای سالمندان می‌رود .
گروه سنی	مخاطب اصلی اثر 9 تا 12 ساله است.
 نکات مثبت اثر	
•	فضایی شاد و خانواده‌ای پرجمعیت
•	نمایش روابط سالم و مبنی بر احترام و محبت نسبت به همدیگر و بزرگترها. حتی در بدترین موقعیت آقا رحیم به مادربزرگ بی‌احترامی نمی‌کند.
•	نمایشِ مادرِ خانه به عنوان زنی کوشا و فعال که وظایف مادری و همسری خود را خوب انجام می‌دهد. او حتی در حالتی که مخالف رفتار و تصمیم همسرش است او را جلوی فرزندان تخریب نمی‌کند و تصمیم او را می‌پذیرد.
•	فضای طنز گفتگوهای بین اشخاص
•	نمایش مسئولیت‌پذیری و کمک کردن بچه‌ها در خانه
•	عدم نمایش گوشی و موبایل به عنوان وسیله‌ای برای سرگرمی. بچه‌هایِ داستان تلفن همراه داشتند ولی آنقدر فعالیت‌های متنوعی برای آنها تعریف شده بود که برای بازی و سرگرمی سراغ گوشی نمی‌رفنتند.
•	توجه به فعالیت‌های بدنی در نوجوانان
•	توجه به طبیعت، محیط زیست و حیوانات
نکات منفی اثر 	(❌️خطر افشا داستان)
•	مهمترین نقطه ضعف اثر ذکر جزییات زندگی معمولی است.این تصاویر از حد تعادل خارج شده است. به گونه‌ای که کتاب چیزی جز نشان دادن یک زندگی ندارد. تنها حادثه‌ی داستان که شخصیتهای نوجوان در آن دخیل هستند، بیرون آوردن مادربزرگ از سرای سالمندان است. آنها در بقیه‌ی داستان نظاره‌گر کارها و افعال سایرین هستند. گاهی با تعقیب گاهی با گوش ایستادن و کشف ماجرا. همین امر درجه‌ی سنی مخاطب را پایین میآورد و حتی مخاطب 8 و 9 سال می تواند خاطرات مسافرت یا فراری دادن مادربزرگ را بخواند. شخصیتهای نوجوان متحول نمی‌شوند. آنها همه چیز را در اختیار مادربزرگ گذاشتند و خودشان از ابتدا تا انتها تابع او هستند. فقط شخصیت فرعی آقا رحیم در این داستان تغییر می‌کند.
•	پایان بندی اثر بی دلیل طولانی شده است و تنها هدفش این بود با ایجاد تعلیق در ماجرای ازدواج مادربزرگ مهری ، بچه‌ها دیرتر خیالشان راحت شود و اگر حذف می‌شد صدمه ای به داستان وارد نمی آمد.
•	از نظر ویراستاری صوری ، اثر ضعیف است. شتاب‌زدگی در چاپ اثر مشهود است؛ شکل املایی نادرست کلمات در حالت محاوره، املای نادرست کلمات، فاصله و نیم فاصله و ساختار جمله‌‌ای که روان نیست، علائم نگارشی و... در مجموع کل اثر نیاز به بازبینی دقیق ویرایشی دارد.

•	معرفی کتاب صد سال تنهایی در لابه‌لای داستان ضرورتی ندارد و چه بسا برای مخاطب دانستن و شناختن این کتاب مضر باشد. در چند جا گفته شده که ناهار پیک‌نیک بچه‌ها در شمال کتلت است ولی ناگهان در ص 145 نام کوکو سیب‌زمینی آورده شده است. در ص 208 آمد.
•	در پایان داستان، چند خط آخر ناگهان حرف تولد مهرسا پیش کشیده می‌شود که بسیار بی‌دلیل و ناگهانی به نظر می آید. می‌شد نویسنده دلیل دیگری برای گرفتن هدیه ذکر می کرد.

•	بچه‌ها و مادربزرگ روی جلد مصنوعی هستند. دخترها لباس های عجیبی تنشان است و سن‌شان به 8 و 10 ساله نمی‌خورد. مادربزرگ نیز پوشش غیر متعارفی دارد. کاش به کمک ابزار متداول فوتوشاپ طرح جلد مناسبی طراحی می‌شد. 

امتیاز کتاب ( با توجه به محتوا، فرم و ظاهر اثر)	3 از 5
        

20

          شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، یکی از شاهکارهای ادبی ایران است که داستان های پادشاهان و پهلوانان ایران باستان به زیبایی در آن تصویر شده است.شاهنامه بیش از پنجاه هزار بیت دارد و او زمانی به سرودن شاهنامه پرداخت که زبان فارسی در حال نابودی بود و تلاش کرد فقط از واژگان فارسی در سرودن آن بهره بگیرد. فردوسی زبان فارسی را از نابودی نجات داد و داستان‌های زیبایی برای آیندگان به یادگار گذاشت.این کتاب پنج داستان زیبا و مشهور شاهنامه را برای مخاطبان نقل می‌کند.
داستان های: زال و رودابه ، ضحاک ماردوش ، تولد رستم ، رستم وسهراب ، داستان سیاوش. ازنقاط قوت اثر می توان به موارد زیر اشاره کرد:

•	کتابی مناسب نوجوان بدون لفاظی و کلمات سنگین 
•	کتابی ساده و روان برای آشنایی با بزرگترین میراث فرهنگی مکتوب ایرانیان، شاهنامه
•	کتابی برای شناخت اصل و نسب پهلوانان ایرانی و سلسله شاهان ایرانی که بسیار ارزشمند است
•	افزایش علاقه به ایران و تقویت هویت ملی در مخاطب و ایجاد حس غرور نسبت به وطن
•	معرفی حکیم فردوسی و شاهنامه در ابتدای کتاب
اما متاسفانه تصویر گری کتاب بی اندازه زشت است.  پهلوانان و جوانان بلند بالای ایرانی ، مردان و زنانی بی مو با چهره‌ای ترسناک هستند که هر دو چشمشان در یک طرف صورت ترسیم شده‌اند.   اندام‌های بی‌قواره و دست و پاهایی که معلوم نیست به کجا وصل هستند برای مخاطب آزار دهنده است.
 همچنین بعضی از  وقایع شاهنامه  در صورتی ایراد تلقی می‌شوند که مخاطب کتاب  به موارد اخلاقی حساس باشند. وگرنه اگر مخاطب کتاب 15 سال به بالا باشد مشکلی در ذکر این موارد نیست:
ماجرای بوسیدن گیسوی رودابه توسط زال
ماجرای سزارین رودابه
رفتار زورگویانه‌ی رستم در برابر شاه سمنگان برای یافتن رخش
ابراز عشق سودابه به سیاوش

غلط های تایپی: در ص 106 سهراب به جای اینکه بگوید به جنگ کاووس شاه بروم ، گفته به جنگ افراسیاب می روم که باید اصلاح گردد.
در ص 144 و 146 فعل گذاشت به صورت گزاشت چاپ شده که باید اصلاح گردد.

شاهنامه که امتیازش همیشه کامل  است، آنچه سبب می‌شود امتیاز کتاب را ۴ بدهم، تصویرگری زشت کتاب است که رغبت خواننده را می‌گیرد. کاش کتاب هیچ تصویری نداشت!
        

9

          عدنان جوانی اهل مکه، عاشق حمیرا دختری یمنی می‌شود . او جوانی هم سن و سال حضرت محمد(ص) است و خانواده‌ای بت پرست دارد. آنها اهل طایفه‌ی قریش و از قبیله بنی مخزوم هستند. از کودکی به همراه پدرش کنان اهل تجارت و سفر بود و در یکی از این سفرها با حمیرا که دختر دوست پدرش، سعد است آشنا شده است. سعد با ازدواج عدنان و حمیرا  مخالف است. آنها یکتاپرست هستند و حاضر به دوری از دخترشان نیستند. عدنان حیران و سرگشته بهنبال آرامش و رسیدن به راحله است و .... 

 مخاطب کتاب: مثبت 15 سال برای کتابخوان معمولی و مثبت 12 سال برای کتابخوان حرفه‌ای

•	نویسنده در مورد فضای اجتماعی روزگار جوانی پیامبر پژوهش کرده است و توانسته دنیایی باور پذیر پدید آورد. ذکر جزییات سفر تجاری، مسیرهایی که عدنان و پدرش از مکه به طائف و یمن می‌رسند، آماده سازی کاروان تجاری، فضای جغرافیایی مکه و طائف، پوشش و لباس اشخاص، باورهای جاهلیت، ابزار و امکانات منازل، شناخت قبایل مطرح در مکه و آداب و رسومات جامعه... به میزان نیاز در داستان به کار رفته است.

•	پیرنگ عشق برای مخاطب نوجوان جذاب است و برای اینکه مخاطب تا انتها داستان را دنبال کند قلاب مناسبی است.

•	شخصیت عدنان، تفاخر و غرور او نسبت به خانواده و طبقه‌ی اجتماعی‌اش به خوبی نشان داده شده است.

•	زبان داستان یکدست است و تا جای ممکن نویسنده سعی کرده از واژگان مناسب داستان تاریخی استفاده کند
•	مهمترین نقطه ضعف اثر پایین بودن ریتم داستان است. جز شرح یک ارتباط عاشقانه، واقعه‌ی بیرونی خاصی نداریم. در رمان نوجوان لازم است بیشتر به سمت وقایع بیرونی حرکت کنیم.

•	به نظر می رسد داستان عدنان با اینکه ساخت داستانی سالمی دارد، بستری برای بیان خصوصیات اخلاقی و رفتارهای پیامبر اکرم است.اگر نویسنده پیرنگ پیچیده تری برای داستان عدنان می ساخت و در میان خرده پیرنگ ها گریزی به خصوصیات پیامبر می زد از حجم خاطره گویی کم می‌شد. 

•	بارها از زبان پیامبر اسلام دیالوگ داشته ایم. مطمئنا نویسنده برای یافتن حوادث و وقایع منبع کافی دارد ولی این مسئله دلیل نمی شود که شخصیت معصوم را در خدمت پیشبرد داستان همچون یک بازیگر وارد عرصه کنیم.

•	وقایع تاریخی داستان باید منبع و ماخذ داشته باشد و در انتهای کتاب ذکر نشده بود.

•	مهندسی متن و شکست خط زمان در داستان به وفور اتفاق افتاده است. با اینکه به کمک علامت تصویری وقتی عدنان به خاطراتش رجوع می کرد  شکست زمان برای مخاطب معلوم بود، ولی این تکنیک زیاد و بی دلیل استفاده شده بود.

•	بعضی دیالوگها و رفتارها کاملا امروزی و در لباس تاریخی هستند. به عنوان مثال اعراب وقتی مهمان مذکری دارند در سفره ای مشترک با همسر و دخترشان غذا صرف نمی کند. معیار زیبایی چهره و ظاهر افراد، امروزی است و چند بار از چشم میشی و اندامی باریک سخن به میان می آید. با توجه به نقش تربیتی کتاب نیاز نبود نویسنده به نداشتن حجاب و روبنده در رویایی عدنان و حمیرا اشاره کند. آزادی حمیرا در اداره یک مغازه به صورت مشترک با برادرش امروزی است. می شد نویسنده بسترهای دیگری برای ملاقات شخصیتها با هم می چید.
 امتیاز ۳.۵ از ۵
        

2

          زید کودکی هفت ساله اهل شام در سفر به همراه خانواده اش توسط راهزنی دزدیده می شود و به مردی بدخو به نام عبدالعزی که تاجری اهل مکه است فروخته می شود. او به همراه دو برده دیگر به نام های بشیر و اسحاق در خانه او روزگار سختی را می گذرانند. در این زمان محمد(ص) بزرگتر از زید است و ساکن مکه است. بشیر و اسحاق از او و رفتارهایش برای زید تعریف می کنند. بردگان اقدام به فرار از دست صاحب خود می کنند اما گرفتار می شوند.....کتاب در مورد اخلاق اسلامی پیامبر و زندگی زید فرزندخوانده ایشان است.

گروه سنی مخاطب 15 سال ( اگر بخش هایی که مربوط به رفتار عبدالعزی و فساد اخلاقی او در قمار و زن بارگی است، حذف گردد قابل معرفی به نوجوان مثبت 12 سال نیز می باشد)
نکات مثبت:
    نویسنده در مورد فضای اجتماعی روزگار جوانی پیامبر پژوهش کرده است و توانسته دنیایی باور پذیر پدید آورد. ذکر جزییات سفر تجاری، مسیرهایی که عدنان و پدرش از مکه به طائف و یمن می‌رسند، آماده سازی کاروان تجاری، فضای جغرافیایی مکه و طائف، پوشش و لباس اشخاص، باورهای جاهلیت، ابزار و امکانات منازل، شناخت قبایل مطرح در مکه و آداب و رسومات جامعه... به میزان نیاز در داستان به کار رفته است.
 آشنایی مخاطب با زندگی زید فرزندخوانده‌ی پیامبر که برای نوجوان ارزشمند است. وقایع جذاب و پر کشش و خرده پیرنگ هایی در داستان وجود دارند که آن را از حالت تک موضوعه و خطی خارج می کند. مثل ماجرای فرار برده ها از خانه عبدالعزی، قربانی کردن گاو در ملاعام، وقوع سیل در مکه و..
فصل بندی خوب است، روایتی شفاف، درست و برشهای زمانی مناسب در اثر داریم( 5 سال و 7 سال)
 زبان داستان یکدست است و تا جای ممکن نویسنده سعی کرده از واژگان مناسب داستان تاریخی استفاده کند.
نکات منفی:
  مهمترین نقطه ضعف اثر دیالوگ های داستان است که به فضای تاریخی اثر نمی خورد. چند نمونه از این دیالوگ ها ذکر می گردد:
الف) دارم برایت.
ب)پی کاری را به تن مالیدن.
ج)به من می گویند عاصم هفت جان.
محتوای خشونت آمیز و نامناسب تا حدودی دارد که البته با توجه به گروه سنی نیاز به حذف نیست 
همچنین  در داستان های تاریخی که نویسنده به شخصیت معصوم نزدیک می‌شود نقل قول مستقیم از معصوم بسیار با احتیاط صورت می گیرد. در حالی که در این اثر، بارها از زبان پیامبر اسلام دیالوگ داشته ایم. مطمئنا نویسنده برای یافتن حوادث و وقایع منبع کافی دارد ولی این مسئله دلیل نمی شود که شخصیت معصوم را در خدمت پیشبرد داستان همچون یک بازیگر وارد عرصه کنیم.
برای وقایع تاریخی داستان باید منبع و ماخذ داشته باشد و در انتهای کتاب ذکر شود.

 استفاده از هوش مصنوعی تا اندازه ای برای طرح جلد مطلوب است و استفاده‌ی بیش از حد از این ابزار ایراد دارد و کار را مصنوعی می‌کند. تاریخی بودن رمان به هیچ عنوان از طرح جلد معلوم نیست. علاوه بر شباهت زیاد طرح جلد با رمان " فقط آن دختر یمنی"، گویی جوانی شهری در سال 1404 زیر باران ایستاده است.

     ایراد دیگر کار نوع قلم و سایز آن است. حاشیه ی سفید کنار صفحات بی جهت بزرگ است. فاصله خطوط را می توان کمتر کرد و قلمی امروزی تر برای داستان برگزید در این صورت به عنوان مثال رمان 200 صفحه ای به 150 صفحه تقلیل می یابد.

  فهرست برای هر فصل راهنمایی برای مطالعه و نقشه ی راهی است که خواننده بهتر داستان را می فهمد.بهتر است ناشر برای این کتاب فهرست قرار دهد.
        

5

          سینا و محسن قصد دارند در مسابقات استانی ماشین کنترلی سرعتی شرکت کنند. رقیب آنها کامران و حسام دو نفر از همکلاسی‌هایشان هستند. آنها از نظر مالی مشکل ندارند و بهترین ماشین مسابقه را می‌خرند. در حالی که سینا و محسن در مغازه مکانیکی و ساندویچی پدرشان کار می‌کنند و ماجرا‌های زیادی تا خریدن ماشین و شرکت در مسابقه پیش رو دارند... 
 کتاب در مورد مهارت‌های زندگی است. مهارت‌هایی مثل:تلاش و کوشش برای هدف، رقابت سالم، اهمیت دوستی و اعتماد بین دوستان
نکات قوت داستان:
•	نویسنده دنیای نوجوانان را به خوبی می‌شناسد. دیالوگ ها طنازانه هستند. شخصیت‌ها تکه کلام دارند که باعث ایجاد بازی های زبانی مورد پسند نوجوان می‌شود. خط اصلی داستان مشخص است. نویسنده هدف را گم نمی‌کند. پیرنگ های فرعی، باور پذیر است. ارزش‌های مورد نیاز نوجوان در مضمون اثر گنجانده شده است. توجه به اعتماد در رابطه‌ی دوستی، تلاش برای هدف، مبارزه با مشکلات، رعایت ارزش‌های اخلاقی در رقابت و... از آن جمله است. 
•	صحنه های پر کشش و هیجان‌انگیز کار به خوبی و با جزییات پرداخت شده است.
•	سوژه و دغدغه مناسب گروه سنی اعلام شده در پشت جلد است.
•	نویسنده از همه جزییات ذکر شده به نفع پیشبرد داستان بهره برده است. به نحوی که هیچ سوالی بدون پاسخ نمانده است و نکته‌ای در داستان اضافه نیست.
•	زبان داستان یکدست است و تا جای ممکن نویسنده سعی کرده از واژگان مناسب اشخاص استفاده کند.
به نظر تنها نقطه ضعف اثر، حجم داستان است. در بعضی بخش‌ها مثل خریدن قطعات مورد نیاز  ماشین، داستان طولانی می‌شود. 
و اما ظاهر کتاب:
•	اسم نویسنده روی جلد نیامده و فقط در عطف کتاب چاپ شده است.
•	حاشیه سفید هر صفحه زیاد است. ولی نوع قلم و اندازه‌ی آن نسبت به آثار قبلی انتشارات پینو خیلی بهتر شده است.

•	فهرست مطالب عنوان برای هر فصل راهنمایی برای مطالعه و نقشه ی راهی است که خواننده بهتر داستان را می ‌کند. این کتاب فهرست ندارد.
مخاطب کتاب مثبت ۱۲ سال.
        

4

          سبحان ده ساله است و دو سه سال است که تابستان به مزرعه عمویش می رود. عموی سبحان یک مزرعه توت فرنگی دارد. او برای خرگوشی که به محصول او آسیب می رساند تله گذاشته است. سبحان این خرگوش را برفکی صدا می کند و می‌خواهد خرگوش را نجات دهد... 
داستان درباره‌ی محیط زیست و حفظ حیات جانوران است.زبان و فضای داستان طوری است که به درد مخاطب ۶ تا ۹،۱۰ سال می‌خورد. ولی شخصیت داستان برای حل مشکل سراغ جستجو در نت می‌رود، به فیلم خاصی اشاره می‌‌کند و دسترسی به یک آرشیو فیلم دارد که تمام نمی‌شود. این موارد  راهکارهایی است که به درد گروه مخاطب نمی‌خورد. به عبارت دیگر یک داستان بچه‌گانه با راهکاری که مناسب سن مخاطب نیست، حل مشکل می‌کند.
نشان دادن زیبایی‌های طبیعت،حفظ حق حیوانات و تلاش برای یافتن راه حل های متفاوت حل مسئله از نکات مثبت آن است.
زیاده گویی بیش از حد در داستان و دور شدن از خط سیر اصلی،  مشکل اصلی داستان است. شروع داستان کودک و حتی بزرگسال باید از نزدیک ترین نقطه به گره باشد. مخاطب کودک تمایل دارد زود وارد قصه شود. توصیف فضای روستا و روستاییان حدود 13 صفحه از داستان را در بر گرفته است بعد از رسیدن به مشکل اصلی باز زیاده گویی داریم. مثل حضور عمو در خانه و تعویض کانال تلویزیون و امثالهم. نویسنده می‌خواست با نشان دادن بعضی رفتارها و گفتارها از زبان سبحان فضای طنز به وجود بیاورد که این امر محقق نشده است. 
همچنین منطق داستان مشکل دارد. چرا عمو سبحان را از خواب بیدار کرد که او را به شکار خرگوش ببرد؟ چه لزومی داشت سبحان در این عمل همراه عمو باشد که بعد دلخوری پیش بیاید.  پایان داستان جای مناسبی نیست. باید آخرین راهکار ریختن یونجه برای خرگوش باشد. چرا سبحان زودتر به عمو نگفت راه مبارزهبا خرگوش را فهمیده است؟ یا اینکه باید محل یافتن  یافتن راه حل بعد از ماجرای شلیک به خرگوش قرار می گرفت.
طراحی جلد زیبا است. تصاویر داخل کتاب نیز مطلوب و دوست داشتنی می باشد. همچنین جنس کاغذ کتاب گلاسه و با دوام است. هرچند صحافی تعریفی ندارد و بعد از چندین مرتبه خوانش اوراق از هم جدا می شوند.میزان متن در هر صفحه بسیار زیاد است. تقسیم و پارگراف بندی به درستی انجام نشده است.

 
        

3

42

          گرشاسب نامه اثر حماسی حکیم ابونصر علی بن احمد طوسی است که در قرن پنجم می زیست. این اثر داستانی درباره یکی از پهلوانان باستانی ایران به نام گرشاسب است که از نوادگان جمشید می‌باشد. مبارزات گرشاسب سبب می شود روم و توران و چین، تحت سیطره حکومت ایران در آیند و ماجراهای شگفتی پدید می‌آورد. در ابتدای گرشاسب نامه اسدی طوسی گفته است برای نوشتن این اثر از شاهنامه فردوسی تاثیر پذیرفته است.

از نقاط قوت اثر می توان به موارد زیر اشاره کرد:

•	کتابی مناسب نوجوان بدون لفاظی و کلمات سنگین 
•	دیالوگ هایی که مایه های طنز دارد
•	کتابی ساده و روان برای آشنایی با متون کهن فارسی
•	کتابی برای شناخت اصل و نسب پهلوانان ایرانی و سلسله شاهان ایرانی که ارزشی مشابه شاهنامه دارد
•	افزایش علاقه به ایران و تقویت هویت ملی در مخاطب و ایجاد حس غرور نسبت به وطن
•	آوردن اشعار منتخب از کتاب گرشاسب نامه در میان نثر داستان

ولی تصویر گری کتاب بی اندازه زشت و با توصیفات کتاب متفاوت است. در کتاب، گرشاسب جوانی بلند بالا با چشمان سیاه توصیف شده است در حالی که مردی بی مو با چهره‌ای ترسناک که هر دو چشمش در یک طرف صورت ترسیم شده ، کشیده شده است. همچنین در ابتدای کتاب شاعر اصلی اثر  معرفی نشده است . در تلخیص های متون کهن معرفی نویسنده که جز مفاخر ادبی ایران به شمار می‌رود ، ضروری است.
مناسب نوجوان ۱۲ تا ۱۵ سال
        

2

          گذر از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری

با کتاب دم‌خور بودن یعنی با مقوله‌ی فرهنگی معاشرت داشتن. معمولا خودآگاه یا ناخودآگاه  هر کتابی را از منظر محتوایی بررسی می‌کنیم تا بدانیم چه می‌گوید و در ذهن چه اثری می‌گذارد.

از بحث معرفه‌النفس که برای خودشناسی و خداشناسی خیلی عالی و کاربردی است و استاد طاهرزاده تدریس می‌کنند، تعریف شنیده بودم. چند صوت هم از ایشان گوش کردم که تسلط استاد به علوم دینی و فلسفه غرب و ترکیب این دو دانش و فهم فلسفه اسلامی برایم جالب بود. 

اسم کتاب "وقتی فعالیت‌های فرهنگی..." را شنیدم، راغب شدم که بدانم فعالیت اصیل فرهنگی به چه معنا است و ما که با کتاب و معرفی آن دم‌خور هستیم، راه را درست می‌رویم یا به بیراهه زده‌ایم.

این کتاب را جرعه جرعه و آرام خواندم تا یاد بگیرم. الحق که جای کتاب‌های این‌چنینی که به انسان و ارتباط او با خدا و عالم غیب می‌پردازد در مطالعه‌م خالی بود.
چه قدر حظ بردم و از توصیفات ارتباط غیبی با خداوند بهره‌مند شدم.  منطق کتاب بر پایه‌ی آیات قرآن و روایات اهل بیت استوار است و استاد طاهرزاده با صبر و حوصله، انسان، رابطه قدسی با خداوند،  ارتباط قلب انسان با خدا، دستورالعمل چگونگی رفتار انسان و.... را موشکافی می‌کند.
به قول استاد باید دل را همیشه در مسیر و جهت خدا نگه‌داشت. خصوصا در فعالیت‌هایی مثل مطالعه که روح مدام در معرض تولیدات فکری غرب و شرق است و از داشته‌های خود غافل. همیشه جهان‌بینی وصله پینه‌‌ای غیر معصوم را می‌خوانیم.  مگر می‌شود ادعا کنیم تاثیر نمی‌پذیریم؟ باید در سبد مطالعه کتاب‌های معارف اسلام شیعی را هم بگنجانیم.

استاد علاوه بر استدلال قوی، از اشعار مولوی، حافظ و امام خمینی استفاده کرده است. خدا را شکر می‌کنم که توانستم یک دور این کتاب را بخوانم.  ای کاش بتوانم به اندازه یک نیم صفحه از این کتاب را در زندگی‌ پیاده کنم. در آن صورت عمرم را هدر ندادم و بار علم بدون عمل را به دوش نکشیده‌ام.

کتاب مناسب بزرگسالان و نوجوانان ۱۵ به بالاست.البته که ممکن است بعضی مباحث دریافتش سخت  باشد ولی چون بارها در کتاب مرور و تکرار شده است ، بالاخره  مخاطب می‌فهمد لب مطلب چیست. خصوصا فعالان فرهنگی و دغدغه‌مند که تمایل دارند دین را از لب طاقچه‌ها و از زیر غبار روزمرگی‌ها به عرصه زندگی بیاورند، حتما این کتاب را مطالعه کنند.

#معرفی_کتاب
#آنگاه_که_فعالیت‌های_فرهنگی_پوچ_می‌شوند
#شاه_انگبین
#اصغر_طاهر‌زاده
#گروه_فرهنگی_المیزان

https://eitaa.com/vazhband
        

1

          فروپاشی

گور به گور را آدم‌های بزرگ ادبیاتی پیشنهاد کردند. در رثای این کتاب حرف‌ها زده شد تا بالاخره دو سال پیش خریدمش. دو سال هم طول کشید که نوبت به خواندنش رسید.
با شوق مقدمه‌ نجف دریابندری را خواندم و درون عبارات کتاب شیرجه زدم. اما به جای آنکه در داستان غوطه‌‌ور شوم به زمینِ سفتِ فرم داستان برخورد کردم.
یکی از پیچیده‌ترین شیوه‌های روایت داستانی روبرویم سبز شد. هرچه بیشتر جلو می‌رفتم در تعلیق بیشتری فرو می‌رفتم.
فصول کوتاه کتاب با راویان اول شخص متفاوت که گاهی تبدیل به روایت سیال ذهن می‌شد. نویسنده به هیچ وجه تعهدی به دادن اطلاعات به مخاطب ندارد. انگار خواننده هم آدم‌ها را می‌شناسد. او فقط حرف‌ها، فکرهای درهم و برهم و وقایع را برای ما می‌گوید.
دقیق یادم نیست تا صفحه‌ی چند داستان در این نادانی دست و پا می‌زدم. گمان کنم بعد از ۶۰، ۷۰ صفحه دستگیرم شد در جهان داستان چه خبر است.
رفتارهای عجیب، دل نگرانی‌ آدم‌ها و کشف نسبت آنها با هم، داستان را از زیر پرده مه بیرون می‌آورد. آنجاست که خواننده نمک‌گیر تعلیق پر قدرت خط اصلی داستان می‌شود و ادامه می‌دهد تا انتهای ماجرای مسافران گاری را متوجه شود. یک سوم پایانی مسیر لایه‌های عمیق داستان، علت و معلول‌ها روشن می‌شود.
گور به گور داستان معناگرا است که آدم‌های آن گاه دیوانه و گاه عاقل‌اند. منحنی زمان داستان  زیاد دستکاری نشده است. نویسنده در ذهن شخصیت‌ها می‌چرخد و از زوایای مختلف به دنیا نگاه می‌اندازد.

❌❌خطر افشا

گاری این داستان را انسی راهبری می‌کند. نمادی از خانواده باندرن. آنها جسد متعفن مادری را حمل می‌کنند که علی‌رغم احساسات درونی در زندگی انسی مانده است ولی روح و عشق را از زندگی مردش دریغ کرده  و ماندن در این وضعیت فرزندانش را مستعد آسیب‌های روانی کرده است. جوئل نتیجه جدایی روح مادر از زندگی است. کسی که پا در گاری انسی نمی‌گذارد.پدری که در دورنگی و رندی و ریا همتا ندارد. یک راوی غیر قابل اعتماد که رفته رفته مخاطب از او منزجر می‌گردد‌. او افسار این زندگی پریشان را به ناکجا می‌کشد. فرزندان دست بسته و مطیع انسی، دردهای خود را انکار می‌کنند. در کنار هم هستند ولی فرسنگ‌ها از هم فاصله دارند. دارل و وردمن سکوت می‌کنند، دیویی در تنهایی مشکلش را چاره می‌کند، کش خود را در کار غرق کرده و پدر با تصمیمی نابجا به او آسیب می‌زند و در نهایت جوئل که سالهاست از پدر فراری است و تنها رشته محبت به مادر را حفظ کرده است.
ادی می‌پوسد و در این مسیر از هم می‌پاشد. انتهای داستان تکان دهنده است و این فرزندان طعم ترد و تحقیر را می‌چشند و چشم انداز روشنی برای هیچ کدام از آنها متصور نیست.
توصیه می‌کنم این کتاب را مخاطب بزرگسال پر‌حوصله بخواند.  خوانش و فهم کتاب راحت نیست اما بعد از رسیدن به انتهای کتاب، نویسنده را تحسین خواهید کرد. امتیاز کتاب ۴ از ۵

#معرفی_کتاب
#گور_به_گور
#عسل_گلچین
#ویلیام_فاکنر
#نشر_چشمه

https://eitaa.com/vazhband
        

9

           بار اول که آتش بدون دود را خواندم چنان به جانم نشست که مزه‌ی حال خوبش از یادم نمی‌رود. شوخی شوخی اولین صفحات کتاب را ورق زدم تا ببینم این کتاب سه جلدی ارزش خواندن دارد یا نه. نمک‌گیر گالان اوجا و سولماز اوچی شدم. ..نوروز ۱۴۰۱ بود به گمانم. سه کتاب اول را در همان تعطیلات خواندم. کتاب از دستم نمی‌افتاد. چه لذتی داشت خواندن از ترکمن‌های صحرانشین و دست به تفنگ  و چه پایان دلچسبی.

پس از آن دنبال فرصت بودم که دو کتاب بعدی را بخوانم اما نشد تا امسال که به مدد یک گروه همخوانی قصد کردم بخوانم. دوباره و با سرعت بیشتر  جلد اول از مجموعه سه جلدی را مرور کردم تا اسامی آدم‌ها و روابط‌شان یادم بیاید. چون از قصه خبر داشتم هیجان بار اول را تجربه نکردم و با دیدی واقعی‌تر با آتش بدون دود مواجه شدم. دیالوگ‌ها و شخصیت پردازی ها همچنان درخشان بود اما زیاده گویی و صحبت‌های طولانی افراد خسته‌ام کرد. خیلی وقایع را می‌شد سریع رد کرد و چیزی از داستان از دست نداد.   گفتگوها  می‌شد کوتاه‌تر باشد. به هرحال مثل دفعه اول غرق لذت نشدم.
باید اعتراف کنم ابراهیمی دیالوگ نویس قهاری است. خلق این آدم‌ها و این حرف‌ها با این دقت و زیبایی ساده نیست و جز ویژگی‌های قلم اوست. باید خود را برای جلد دوم آماده کنم امیدوارم به زیبایی داستان جلد اول  باشد.

کتاب را به همه کتاب‌خوان‌ها توصیه می‌کنم با خیال راحت از این قصه لذت ببرید.
        

47

          *دیدار سه زن در تقاطع آزادی*

❌خطر افشای داستان

بافته داستان سه زن است در سه قاره جهان. آسیا، اروپا و آمریکا.  زنانی که فرهنگ متفاوتی بر زندگی آنها حاکم است. سبک زندگی‌ و آرزوهای مختلفی دارند.
اما در یک چیز مشترک هستند و آن تلاش برای دست یافتن به حقوق مسلم خود در زندگی است. دلشان می‌خواهد شاد باشند و قله‌های موفقیت را فتح کنند. زنانی که برای آرزوهایشان آنقدر اصالت قائلند که دنیا را برای آن جا‌به جا می‌کند.
زنی هندی 
زنی ایتالیایی 
و
زنی کانادایی
خلاقیت نویسنده این سه داستان را به هم پیوند داده است. به کمک نمادی از زیبایی زنانه که به هر سه نفر کمک می‌کند پیروز شوند. در تمام داستان مبارزه با خواست اجتماع و سنت ‌ها به چشم می‌خورد. هرسه زن جسور و بی‌پروا مبارزه می‌کنند . محور مبارزه‌ی آنها، وجود خودشان است.

از نظر نویسنده زنانی که تبعیض‌های جنسیتی بر علیه خود را پس می‌زنند و به جامعه ثابت می‌کنند می‌توانند مستقل بدون حمایت مردان زندگی‌کنند، قهرمان هستند. آنها حتی اگر یکدیگر را ندیده باشند در کنار هم هستند. موی بافته علاوه بر نشان زیبایی زنانه، نماد اتحاد و انسجام آنهاست.
این نماد در یک خط داستانی جذاب  آنها را به هم وصل می‌کند. زنی که برای رهایی از سنت‌ها مو می‌فروشد، زنی که برای ماندگاری هویت خود آن مو را می‌خرد تا تجارتش پابرجا بماند و در آخر زنی که برای رهایی از ظلم جامعه‌‌ی بی‌رحم اطرافش برای مقابله با درد، آن کلاه‌گیس را بر سر می‌گذارد.

هر سه داستان پرکشش و جذاب هستند و تعلیق قدرتمندی دارند. می‌شود یک روزه کتاب را تمام کرد و از داستان لذت برد. داستانی که زنان از چالش‌ها سربلند بیرون می‌آیند.

دیدگاه اعتقادی نویسنده که بر اثر سایه انداخته است فمینیسم است. برید‌ه‌های بسیاری از کتاب شاهد این مدعاست. تعریف آزادی و خوش‌بختی و پیشرفت زنانه مبتنی بر گمان این افراد است.
این نقطه اختلاف ما با نویسنده است.

چند سوال مطرح می‌کنم:
شوهر زن هندی مستحق رفتار همسرش بود؟
بچه‌های زن کانادایی چه جایگاهی در زندگی مادر داشتند؟
مردی که زن ایتالیایی برای عشق‌ورزی برگزید،انتخابی عاقلانه بود یا احساسی؟

 رنج این زنان را درک می‌کنم و با نویسنده هم‌نظرم که باید برای دست یافتن به حق جنگید اما برای چه؟  این زنان برای به دست آوردن پیروزی طبق نظر شخصی‌شان (که ممکن است درست نباشد!)افراد و ارتباطاتی را در زندگی فدا کردند.
ساده بگویم چرایی حرکت این زنان با اعتقاد به جنبش فمینیسم قابل فهم است اما چگونگی آن را درست نمی‌بینم. تلاش‌هایی که در کتاب می‌بینم همه بر محور خودخواهی است و اصولا وقتی انسان( زن و مرد) بر این محور حرکت کند، ناگزیر حقوق دیگرانی که در ارتباط با او هستند را پایمال می‌کند. به عبارت دیگر تلاش آنها در راستای رسیدن به هدفی والا و گران‌قدر نیست و در نهایت ممکن است به زیان ذات زنانه آنان شود.

این کتاب از جمله آثاری است که مدتها می‌شود در مورد آن بحث کرد. خواندن آن را به نوجوانان ۱۵ سال به بالای کتابخوان  و بزرگسالان توصیه می‌کنم.
به جهت ادبی‌هنری کتاب قدرتمندی است اما از نظر مضمون و محتوا باید در مورد آن بسیار گفتگو کرد.
امتیاز کتاب ۴ از ۵

#معرفی_کتاب
#بافته
#عسل_گلچین
#لائتیسیا_کلمبانی
#نشر_گویا

https://eitaa.com/vazhband
        

7

          حرکت در مه بی‌شک کتابی نیست که با یک بار خواندن حق‌اش ادا شود. هر هنرآموز نویسندگی می‌فهمد این کتاب ریسمان دِینی به گردنش انداخته که چندین بار دیگر لازم است صفحات کتاب را ورق بزند. باز همان هنر آموز امیدوار است کوله‌ی تجربه‌اش را از رهگذر کتاب حرکت در مه پر کند.
تمام مباحثی که برای شروع رمان نویسی یا به قول محمدحسن شهسواری" ایستادن جلوی دروازه‌های قلعه رمان" لازم است در کتاب آمده است.
آن هم با نظمی بی‌نظیر که یادگیری و دسته‌بندی مطالب را ساده می‌کند. زیر نویس‌ها کتاب‌های مرجع را معرفی می‌کنند،جدول‌ها نکات علمی را دسته‌بندی می‌کنند، نمودارها به داد مطالب مبهم می‌رسند  و ضمیمه‌ها کولاک می‌کنند.
یک کتاب خودبسنده که اگر کسی به آن مسلط شود بی‌نیاز از منابع دیگر است.
زبان نویسنده روان و شیواست. صمیمیت و طنز کمرنگ آن خواننده را به ادامه دادن تشویق می‌کند. مباحث نظری که در کتاب‌های ترجمه با زبان علمی و خشک  ‌ گزارشی نوشته شده است در حرکت در مه ساده و کاربردی آموزش داده می‌شود.

چکیده‌های آخر فصل را می‌شود بارها مرور کرد.همه‌چیز درست همانطور چیده شده که یک هنرجو نیاز دارد.
نمی دانم محمدحسن شهسواری برای نوشتن این کتاب چه زمانی صرف کرده است ولی بازار کتاب‌های آموزش نویسندگی، تا سالها کتابی با این کیفیت در فرم و محتوا به خود نخواهد دید.

ویراستاری کتاب در کل مطلوب است. اما اصرار روی تغییر املای بعضی کلمات عجیب است. سال‌هاست که به صورت املایی بعضی واژگان عادت کردیم.
اینکه ویراستاری حتی را حتا بنویسد یا افلاطون را افلاتون چاپ کند، هنر نیست.
بهتر است متخصصان امر زبان کلماتی که در زبان فارسی جا‌باز کرده‌اند ، رها کنند و امروز را دریابند که دسته دسته کلمات تازه‌وارد بیگانه خودشان را در زبان گفتار و بعد نوشتار می‌چپانند.
مثلا کلمه پلات معادل فارسی ندارد؟(این کتاب پر از اسامی لاتین و اصطلاحات تخصصی است که تا‌ حدی معادل برای آنها معرفی شده است. کلمه‌ی پلات را به عنوان نمونه آورده‌ام.)
به قول دکتر صالحی که سالها در خط مقدم دفاع از زبان و ادبیات فارسی بوده است" تهدید امروز ما دیگر زبان عربی نیست. بده بستان فارسی و عربی مدت‌هاست تمام شده است. ما و اعراب درهای تبادل زبانی‌مان را بسته‌ایم. امروز زبان‌ها کشورهای غرب و شرق عالم‌اند که کلمات‌شان را به ایران صادر می‌کنند و ما فارسی را بی‌پناه و سپر جلوی آنها رها کرده‌ایم"

و در آخر، کتاب آموزشیِ حرکت در مه در قله‌ی کتابهای نظری ایستاده و شایسته‌ی امتیاز ۵ از ۵ است.خواندن آن را به علاقه‌مندان ادبیات و نگارش رمان توصیه می‌کنم.
        

20

          ملت رنج‌دیده به‌پا می‌خیزد.

❌️خطر افشای خط داستان
❌️نسخه‌ی دیگری را خوانده‌ام.

رستاخیز آخرین اثر لئو تولستوی است. قبل از این کتاب آناکارنینا، جنگ و صلح و مرگ ایوان ایلیچ را خوانده بودم.دو رمان و یک داستان بلند.
رستاخیز در زمره رمان‌ها به شمار می‌آید ولی خوب بود تولستوی قالب داستان بلند را برایش انتخاب می‌کرد. در این کتاب او بی‌پرده‌تر از آثار قبلی از جهان‌بینی و اعتقادات سیاسی_اجتماعی‌اش می‌گوید. به نحوی که داستان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و رمان را به گزارشی هنرمندانه در مورد زندگی و رنج توده مردم و زندانیان در زمان تزار تبدیل می‌کند.
این نقطه ضعف بعد از یک‌سوم ابتدایی کتاب مخاطب را آزار می‌دهد. خواننده به دنبال شروع جذاب و سوژه‌ی گیرای اثر است و می‌خواهد داستان‌پردازی بیشتری از ماسلوا و دیمیتری،شخصیت‌های اصلی داستان بخواند. اما پس از آن شروع جذاب، تولستوی سوژه را رها می‌کند و نیاز نمی‌بیند به ماسلوا بپردازد در عوض نگاه قضاوت‌تر تولستوی به گردش در جامعه می‌پردازد و اشراف،دهقانان،زندانیان،کارمندان و اعضای خانواده خود را رصد می‌کند. افراد گوناگونی وارد داستان شده و قصه‌ی درد آنها نقل می‌گردد ولی ربطی به خط اصلی داستان ندارند. در این میان بارها نظرات نویسنده را در مورد اجتماع مورد ستم روسیه در شهر و روستا می‌خوانیم به قدری که مفاهیم تکراری می‌شوند.
در پایان کتاب نیز تولستوی برای یافتن راهی که روح آزرده‌‌اش را آرام کند، نظرات مذهب و مسیح را با خوانش انجیل وارد اثر می‌کند تا روش کشورداری حکومت تزاری و رفتارش با مردم را به چالش بکشد.
داستان خطی و ساده‌ی کتاب نیز با پایانی قابل حدس به انتها می‌رسد.
ترجمه کتاب روان و ساده‌فهم است و خوانش کتاب برای یک بار خالی از لطف نیست.
امتیاز کتاب ۳ از ۵

#معرفی_کتاب
#بره_موم
#لئو_تولستوی
#پرویز_شهدی
#نشر_به‌سخن

https://eitaa.com/vazhband
        

13

          روحِ اساطیر ایران،حماسه‌ی ملی نوروز

بسیار خوشحالم. احساسی که اکنون تجربه می‌کنم شادی و لذت پیروزی است. افسانه‌ای کهن از سرزمینم ایران در قامت یک داستان فانتزی درونم را سرشار از غرور کرده است.
غرور و افتخار ایرانی بودن و فهم دوباره‌ای از آیین باستانی‌مان به واسطه‌ی این کتاب حاصل شده است.
یک اثر تمام و کمال که باید بخوانیم و در جملات آن تامل کنیم.
جلد سوم هفت جا‌ویدان را تمام کرده‌ و دلیلی نو برای عشق به ایران، سرزمین آزادگان، یافته‌ام.

ممکن است این کتاب نقایصی داشته باشد که در یادداشت دو جلد قبل ذکر شد(زبان رسمی و فاخر و طولانی بودن داستان و...) اما ارزش‌های محتوایی آن در حدی است که به خاطر آخرین فصل و پایان بندی اثر، لایق امتیاز ۵ است.

بزرگ‌ترین نقطه قوت کتاب نیز فانتزی‌های درخشان و وقایع خارق‌العاده اثر است که تا به حال بهتر از آن ندید‌ه‌ام.

خانم فولادوند در پس‌گفتار انتهای کتاب از چگونگی تولد داستان نوروز و جمشید سخن گفته که نشان می‌دهد اگر نویسندگان ایرانی بخواهند، می‌توانند اثری در کلاس جهانی تولید کنند.

خواندن این کتاب را به نوجوانان بالای ۱۵ سال و بزرگسالان توصیه می‌کنم.
امتیاز کتاب ۵ از ۵

#معرفی_کتاب
#شاه_انگبین
#نشر_هوپا 
#هفت_جاویدان(همزاد آفتاب)

https://eitaa.com/vazhband
        

13

          جمشید و رویارویی با آتش تاریک

❌احتمال افشای داستان

جلد دوم هفت جاویدان راحت‌تر از جلد اول پیش رفت. مردم و جمشید جم هرکدام سه خوان از هفت خوان را در جلد اول پشت سر گذاشته بودند و در ادامه مخاطب ارتباط بیشتری با داستان برقرار می‌کند و آسان‌تر اعمال شخصیتها را متوجه می‌شود.خبری از اسامی جدید نیست و افراد در نقش خود تثبیت شده‌اند.
 پریچهر راز زندگی گذشته خود را می‌گوید و مردم ساکن قلعه جمکرد با همکاری  هم مشکلات دیگری را از سر راه بر‌می‌دارند.
محتوای اثر در جلد دوم معلوم می‌گردد. جنگ و صلح، قدرت و شجاعت و استفاده از ابزار و سلاح در نبرد از چالش‌های اصلی   اشخاص است.
 فانتزی اثر فوق العاده است. در جلد اول هزار تن بی‌سر و در این جلد اژدهای فلزخوار عالی هستند. این نشان می دهد متون کهن ما در خلق وقایع شگفت و خارق العاده از فانتزی‌های غربی افسانه‌ای موفق‌ترند. به شرطی که نویسندگان توانمندی که اهل پژوهش و شناخت  ادبیات ایران هستند، دست به قلم ببرند.
زبان داستان و تصاویر و توصیفات عالی هستند. ممکن است بعضی تصاویر به راحتی قابل تجسم نباشد( مثل ابزار شکار مار) اما در کل منطق داستان و روابط آدمها و مهندسی متن خوب است.
با اینکه در جهان افسانه‌ای هر چیزی ممکن است، ناخودآگاه آنچه در ایرانشهر رخ می‌‌دهد را با جهان امروزی و ‌چالش‌های ما در عرصه‌رویارویی با دشمن سنجیدم.
در بخش‌هایی از کتاب مردم ایرانشهر باید سلاح خود را در برابر غذا و امنیت زمین بگذارند.این اتفاق در جهان افسانه فرخنده است اما امان از دنیای واقعی که هیچ ملتی نباید به ملت دیگری اعتماد کند و در ازای داشتن امکانات زندگی، توان دفاعی خود را دو دستی تقدیم کند.
همچنین در بخش دیگری مردم ایرانشهر در برابر بیگانگانی که به روی آنها سلاح کشیده‌اند،آغوش باز می‌کنند. شخصیت‌های مثبت کتاب به این افتخار می‌کنند که در برابر شمشیر دشمن، روش صلح و آشتی و پذیرش را انتخاب کرده‌اند و علت اینکه جمشید باعث نفرین شده است فراموشی این عمل است و افتخار کردن او به قدرت نیزه و شمشیر در میدان نبرد.
دوستانی که این جلد را خوانده‌اند ممکن است این پرسش برایشان پیش بیاید که شیوه‌ی تسلیم سلاح، درون کشوری و درون ملتی است و مردم ایرانشهر در برابر حاکم خود مطیع بودند. اما در مورد استفاده از این روش در برابر دشمن تا بن دندان مسلح چه می‌گویند؟

ایراد دیگر جلد هم دیالوگ محور بودن کار است به جای کنش‌گری اشخاص. این ابزار نوشتن ریتم را کند می‌کند و مخاطب نوجوان کسل می‌شود.
در انتهای کتاب نیز رقص و پایکوبی همگانی مردم را داریم که می‌شد نویسنده تا این حد کلمه‌ی رقص را تکرار نکند و  روی حضور زنان و مردان داستان در کنار هم تاکید نداشته باشد.
ذکر این نکته سخت‌گیری نیست. توقع ندارم یک جامعه اسطوره‌ای_افسانه‌ای،  اسلامی عمل کنند. مسئله بر سر قضاوت خواننده است  و تصویری که از شادی کردن اجدادمان در ذهن مخاطب ایجاد می‌کنیم.

خواندن هفت جاویدان (آتش تاریک) را به بزرگسالان و نوجوانان فانتزی‌خوان توصیه می‌کنم که از خواندن یک فانتزی درجه‌ یک ایرانی لذت ببرند. 
امتیاز کتاب را ۴ از ۵ داده‌ام.


#معرفی_کتاب
#عسل_گلچین
#نشر_هوپا
#هفت_جاویدان(آتش تاریک)

https://eitaa.com/vazhband
        

9

          جمشید جم،آخرین بازمانده‌ی پیشدادیان

باران خاکستر جلد اول از سه‌گانه‌ای با نام هفت جاویدان است. اثری فانتزی_اسطوره‌ای که به خاطر اشراف و پژوهش نویسنده در متون کهن ایرانی  از نظر داستان ‌و وقایع، حرفه‌ای ظاهر شده و فضای اسطوره‌‌ای و افسانه‌ای ایران را خیلی خوب ترسیم کرده است.

ساختمان قلعه‌ها، لباس اشخاص و تزیین مو و ریش آنها، حتی ظرف‌هایی که در آن نوشیدنی می‌ریزند،  همه خواننده را یاد سنگ‌نگاره‌های تخت‌جمشید یا اشیای موزه ایران باستان می‌اندازد.
در کنار اینها فضای وهم آلود و نیمه‌تاریک داستان با خرق عادت‌های جالب و هیجان انگیز ،چشمان خواننده را به کتاب می‌دوزد.
 تصور کنید به جای باران در شهری باستانی، سالیان سال خاکستر ببارد یا سرهایی بی بدن را در نظر بیاورید که زنده‌اند و حرف می‌زنند.روزگاری که زمان معنا نداشت و مبدایی برای اندازه‌گیری آن اختراع نشده بود.
 
با وجود این نکات عالی، جلد اول این مجموعه چندان خوب شروع نشده است. با اینکه زبان داستان یکدست است و سعی شده از واژگان فارسی استفاده شود ، اما این زبان فاخر با تنوع لغات به ذهن خواننده فشار می‌آورد و داستان در ابتدا کند جلو می‌رود.

حتی شاید لازم باشد دوباره یک بخش را خواند تا متوجه شد چه روی داده است.

نمی‌دانم چرا مخاطب کتاب نوجوان منظور شده است. تکنیک های مهندسی متن پیچیده‌ای دارد. در نیمه ابتدایی کتاب چند مورد شکست زمان داریم و جلو عقب شدن وقایع. نظام پیرنگ مشکلی ندارد ولی علت و معلول‌ها پس و پیش گفته‌ شده‌اند. به همین خاطر اوایل کتاب ابهام دارد و این حالت تعلیق برای مخاطب نوجوان زیاد است. در کنار این جا‌به‌جایی علت و معلول، تنوع و تعداد زیاد شخصیت هاست.اسامی زیادی در داستان وجود دارند که مثل اسم‌های رمان‌های روسی، به خاطر سپردنشان سخت است. در نیمه‌دوم کتاب به تدریج اسم‌ها جا می‌افتند.هر چند برای تسلط به کتاب و داستان دیر  است ولی بالاخره همه‌چیز واضح می‌شود.

این خصوصیات سبب می‌شود خوانش این کتاب به خوانندگان صبور توصیه شود چون باید تحمل کنند و کتاب را برای ابهامات و جزییات زیاد رها نکنند.
بهتر است نوجوانان معمولی کم‌خوان به سراغ هفت جاویدان نر‌وند.

کتاب از نظر نکات اخلاقی پاکیزه است. مفاهیم وطن ‌دوستی، وفاداری، همدلی و..به خوبی در آن جای گرفته‌اند.
در این مجموعه هر جلد داستان جدا ندارد. گره‌ها و مشکلات مطرح شده در داستان در این جلد حل نشده‌اند و باید برای فهم چگونگی پیشرفت اتفاقات به سراغ جلد دوم برویم.

خواندن هفت جاویدان (باران خاکستر) را به بزرگسالان توصیه می‌کنم که از خواندن یک فانتزی درجه‌ یک ایرانی لذت ببرند. در مورد نوجوانان هم که عرض شد، اگر فانتزی خوان حرفه‌ای هستند،بسم‌الله...

ارزش‌های کتاب آنقدر بالاست که نکات منفی ذکر شده سبب نمی‌شود امتیاز پایین به آن بدهم و لایق ۴.۵ از ۵ است.


#معرفی_کتاب
#عسل_گلچین
#نشر_هوپا
#جلد_اول_هفت_جاویدان‌(باران‌خاکستر)


https://eitaa.com/vazhband
        

6

          *دردسرهای غول یک چشم*

جنس آدمیزاد همیشه یک لیست بلندبالا از آرزو دارد. ریز و درشت، ممکن و غیر ممکن. 
سردمدارِ آرزوهایش، یافتن غول چراغی است که هرچه ‌می‌خواهد برایش فراهم کند. به یک آرزو و دو آرزو هم قانع نیست. هرچه بیشتر بهتر.

کتاب غول خمره نوشته‌ی حمید بابایی در مورد پسری(امید) امروزی‌است که ارباب یک غول وروجک شده و یک ماه فرصت دارد که سه آرزو کند.حالا نمی‌داند ایکس‌باکس سفارش دهد یا لامبورگینی و یا....

زبان داستان روان و طنز است. کتابی ۲۷۰ صفحه‌ای که قلم درشتی دارد و خواندن را برای مخاطب نوجوان آسان می‌کند.
محتوای داستان و پایان اثر درست و دقیق است و علاوه بر سرگرم‌کنندگی، جنبه یادگیری نیز دارد.
اثر از خط قرمزهای محتوایی عبور نکرده اما به بازی‌ها و سریال‌هایی در آن اشاره شده است که بین مخاطب نوجوان فراگیر است.(ممکن است خانواده‌هایی مطلوب‌شان نباشد. من هم این ارجاع به محصولات فرهنگی غربی را نمی‌پسندم)

همچنین امید و پسر عمویش کیارش کلاس نهم هستند. داستان و دیالوگها و اتفاقات برای این سن کودکانه است. سن امید و کیارش می‌خورد ۱۱،۱۲ ساله باشد، نه بیشتر.
در صفحات ابتدایی کتاب هم تناقضی در توصیف ظاهر غول با طرح جلد می بینیم.
امید در ص ۱۰ غول را اینطور توصیف می‌کند:
"یک غول یک چشم کوتوله طاس"
ولی در تصاویر داخلی و روی جلد غول دو چشم عادی دارد. کاش یا نویسنده متن را تغییر می‌داد یا طراح جلد که تصورشان از غول هماهنگ باشد.

داستان عمیق و چند لایه نیست. بعضی شخصیت‌ها در حد تیپ مانده‌اند. ارزش اصلی کار در وجه سرگرم‌کننده بودن آن است و ارزش ادبی بالایی ندارد.

کتاب مناسب برای گروه سنی ۱۰ تا ۱۲ سال است. هدیه‌ی خوبی برای نوجوان‌های کمتر کتابخوان.
امتیاز ۴ از ۵

#عسل_گلچین
#معرفی_کتاب
#به_نشر

https://eitaa.com/vazhband
        

31

          *مردی که باران به خاطر او می‌بارید*

 حال و هوای عشق به حضرت زینب، قهرمان کربلا، در پرتگاه پشت پاشنه موج می‌زند. حال توبه و بازگشت به آغوش خدا.

رمان پرتگاه پشت پاشنه در مورد زندگی شهید عبدالبصیر (علی) جعفری است که سالهای زیادی از عمرش را در اشتباه و گناه به سر برده ولی آن را با شهادت به پایان رسانده است.
سوژه داستان جذاب و متفاوت است. چگونگی رسیدن شهید جعفری از اعماق تاریکی و سیاهی به نور و بازگشت او به زندگی خواننده را تا انتهای کتاب همراه می‌کند.
این رمان در گونه‌ی زندگی‌نامه‌ی داستانی می‌گنجد. از بین عناصر مختلف داستان، دیالوگهای اثر را خیلی دوست داشتم.

فرم اجرای کار هم پیش برد داستان در دو زمان حال و گذشته بود .
نویسنده خلاقیت به خرج داده و داستان را با دو تولدِ شخصیت، شروع کرده بود. تولد جسمی و تولد مجدد او در بزرگسالی.

 نگران افشای داستان نباشید. از همان ابتدای کتاب معلوم است پایان کتاب کجاست.آنچه مهم است مسیر حرکت علی جعفری است، مردی که باران به خاطر او می‌بارد!
زبان داستان روان است و صحنه‌های جان‌داری توسط نویسنده خلق شده است. ابتدای بعضی بخش‌ها از زبان ادبیات و ارایه‌های ادبی برای ورود به موضوع استفاده شده است که قضاوت و نقطه نظر نویسنده در آن مشخص است اما چندان آزار دهنده نیست.

ما تا چندین سال در ادبیات فقط تصویر قدسی از شهید ارائه دادیم و آنها را عاری از خطا و اشتباه تصور کردیم بعد از آن بود که افتان و خیزان نویسندگان وارد مرحله‌ای شدند که شهدا را همانطور که بودند، به عنوان یک فرد عادی در جامعه معرفی کردند. کارهای ضعیفی تولید شد که فقط تخریب چهره شهید را به دنبال داشت. اما پرتگاه پشت پاشنه از این مرحله با موفقیت عبور کرده است زیرا با وجود نشان دادن اشتباهات  شخصیتی شهید، پرداخت خوبی از تحول و بازگشت او را انجام داده که برای مخاطب قابل درک، باور و احترام است.

در بخش‌هایی تکرار یک مفهوم کمی آزاردهنده می‌شود(توصیفات در مورد خوابِ دویدن و پرواز دنبال پرنده آبی و..)و اینکه بعضی عبارات و اصطلاحات نیاز به پاورقی دارند که انجام نشده است.
راوی کتاب سوم شخص است و در انتهای کتاب به دوم شخص تغییر می‌کند که بهتر بود نویسنده با همان سوم شخص ادامه می‌داد و زاویه دید را تغییر نمی‌داد.

کتاب به دلیل محتوای ارزشمند آن لایق امتیاز ۴.۵ از ۵ است و  مناسب بزرگسالان است .

#عسل_گلچین
#معرفی_کتاب
#انتشارات_خط_مقدم
#پرتگاه_پشت_پاشنه
#مجید_اسطیری

https://eitaa.com/vazhband
        

4