کتاب داستان تقابل افرادیه که نماینده دو گروه در اجتماعِ شهرِ خیالی به نام عشق آباد هستند؛
خانواده اشرافی نه چندان خوشبخت ادریسی که فقط سه عضو از اون باقی موندن به همراه خدمتکارشون.
و طبقه ی کارگر ملقب به آتشکارها که به تازگی انقلاب کردن (در واقع چیزی شبیه به انقلاب کمونیستی هست) . و با واژه قهرمان مورد خطاب قرار میگیرن.
خونه ادریسیها تبدیل به خونه اشتراکی میشه و حالا باید با عده ای از این قهرمان ها زندگی کنن.
همه ی اعضا خانواده ادریسی رویا بین هستن هر کدوم از این ها حسرتی دارن و با یاد و خاطره اون حسرت ها زندگی میکنن. و تمام قهرمان ها سرگذشتشون به طور جداگانه در بخش دوم کتاب تعریف میشه.
تمام آدمها شخصیت پردازی شدن و دارای ویژگی رفتاری خاصی هستن که در نهایت دچار تحول میشن ولی این تحول صرفا در تفکراتشون هست و این ویژگی های رفتاری دست نخورده باقی میمونه.
جزئیات در کتاب زیاده خیلی خیلی زیاده وقتی صحنه ای توصیف میشه جز به جز اون تصویر میشه با جملات کوتاه و شاعرانه.
لحن کتاب کاملا شاعرانه ست .
بیشتر از خود بن مایه داستان شکل نگارش اون برام خیلی تحسین برانگیز بود . کلمه به کلمه کتاب با دقت کنار هم قرار گرفته جمله بندی ها همونطور که گفتم کوتاهن و هدف دارن. دیالوگ هایی که غزاله علیزاده تو دهن شخصیت ها میگذاره و موقعیت هایی که خلق میکنه به نظر من جادویی میومدن.