هیچ کس هرگز گم نمی شود

هیچ کس هرگز گم نمی شود

هیچ کس هرگز گم نمی شود

کاترین لیسی و 1 نفر دیگر
4.0
3 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

3

الیریا بدون اینکه به خانواده‌اش بگوید، یک پرواز یک طرفه به نیوزلند می‌گیرد و ناگهان زندگی پایدار اما ناکام خود را در منهتن ترک می‌کند. در حالی که شوهرش تلاش می‌کند تا بفهمد چه اتفاقی برای او افتاده است، الیریا به سوی ناشناخته‌ها می‌رود. برخوردهای مخاطره آمیز و اغلب سورئال او با مردم و حیات وحش نیوزلند، الیریا را به عمق ذهن در حال زوال او سوق می دهد. خشم فزاینده‌اش که با مرگ خواهرش تسخیر شده و تحت تأثیر خشونت درونی قرار گرفته، چنان ماهرانه پنهان می‌ماند که کسانی که او را ملاقات می‌کنند هیچ احساس ناخوشایندی نمی‌کنند. این اختلاف بین واقعیت درونی و بیرونی او را به وسواس دیگری سوق می دهد: اگر واقعی ترین خود او برای دیگران نامرئی و ناشناخته باشد، آیا او حتی زنده است؟

یادداشت‌های مرتبط به هیچ کس هرگز گم نمی شود

            چیزی که معلوم هست اینه که نویسنده بسیار تحت تأثیر موراکامی که معمولاً داستان شخصیتهایی افسرده و منزوی رو می‌نویسه،  این کتاب رو نوشته. البته کاترین لیسی می‌تونه ادعا کنه که اصلا موراکامی رو نمی‌شناسه و حرف من رو رد کنه ولی حس من و برداشت من این هست که نوشتم. 
موراکامی  در پردازش شخصیت‌ها و مکان‌ها و حالات بسیار ماهرانه تر می‌نویسه و تو حتی اگر از رفتار عجیب شخصیت داستانی، خوشت نیاد اون رو می‌پذیری، به عبارتی موراکامی تو رو متقاعد می‌کنه که این رفتار از چنین شخصی کاملا بدیهی و طبیعی‌ست؛ اما کاترین لیسی نتونسته اینکار رو انجام بده. گرچه توصیفات مکان و حالات رو بسیار هنرمندانه انجام می‌ده و گاهی تو رو مبهوت می‌کنه از بیان دقیق اما متاسفانه نتونسته باعث بشه تو « الیریا» رو بفهمی، دوست بداری و بهش احساس نزدیکی کنی. به نظرم شخصیت «جی» اون فرد ترنس که مدت کوتاهی همدم الیریا بود بیشتر قابلیت دوست داشتن و پذیرفته شدن رو داره تا خود الیریا. 
کاش کاترین لیسی این کتاب رو بار دیگری بازنویسی می‌کرد چون به گمانم با توجه به مهارت او در نوشتن جزئیات ‌و ریزه‌کاری‌ها، این کتاب می‌تونه بسیار زیباتر و غنی‌تر و عمیق‌تر ارائه بشه.