بریده‌ای از کتاب هیچ کس هرگز گم نمی شود اثر کاترین لیسی
1403/2/4
صفحۀ 137
چرا آدم‌ها چیزهایی را احساس می‌کنند که نمی‌خواهند احساس کنند و چرا چیزهایی را احساس نمی‌کنند که می‌خواهند احساس کنند؟ چرا آدم‌ها از عاشق‌بودن دست می‌کشند وقتی عاشق‌بودن آن‌قدر خوب است؟ و چرا یک نفر باید نیمه‌های شب این‌همه خام‌دستانه و پُرهیاهو بکوشد زندگی‌ای را نابود کند که از نظر منطقی انتظار می‌رود بخواهد حفظش کند.
چرا آدم‌ها چیزهایی را احساس می‌کنند که نمی‌خواهند احساس کنند و چرا چیزهایی را احساس نمی‌کنند که می‌خواهند احساس کنند؟ چرا آدم‌ها از عاشق‌بودن دست می‌کشند وقتی عاشق‌بودن آن‌قدر خوب است؟ و چرا یک نفر باید نیمه‌های شب این‌همه خام‌دستانه و پُرهیاهو بکوشد زندگی‌ای را نابود کند که از نظر منطقی انتظار می‌رود بخواهد حفظش کند.
(0/1000)
Sátántangó
1403/2/4
1