یادداشت سمیه علی اکبر پور

قاتلان بدون چهره
        واقعا و انصافا و حقیقتا توانایی خوندن کتاب الکترونیک یه هنره. با تمام وجودم با الکترونیک خوندن کتاب شکنجه میشم و میخوام در و دیوارو گاز بگیرم . و این در حالیه که من اصلا آدم سخت گیری نیستم . تا این کتاب رو تموم کنم  شش هفت تا کتاب کاغذی خوندم ولی نمیتونستم این یه دونه رو تموم کنم. 
داستان هم که ماشالله خیلی بد بود این همه سر نخ چید کنار هم تهش از هیچ کدوم استفاده نکرد و اتفاقی قاتل رو پیدا کرد یا للعجب.
ساعت رو چرا انقدر اعلام میکرد؟
توضیح در مورد خونواده والاندر هم که بیخود و بی جهت بود .
احتمالا داستان کتاب تو عهد درشکه میگذشت که انقدر برای والاندر سوال بود لوگرن با چه وسیله ای از روستاشون رفته شهر که بعد بخواد از همچین چیزی به عنوان سرنخ استفاده کنه؟ نصف کتاب دنبال این قضیه بود.
اون دوستش که پرورش اسب داشت چرا تو قصه بود؟
چی بود واقعا این کتاب؟😒
      
26

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.