معرفی کتاب دوست اعجوبه من: نخستین کتاب از چهارگانه ناپلی اثر النا فرانته مترجم فریده گوینده

دوست اعجوبه من: نخستین کتاب از چهارگانه ناپلی

دوست اعجوبه من: نخستین کتاب از چهارگانه ناپلی

النا فرانته و 2 نفر دیگر
4.1
28 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

54

خواهم خواند

48

ناشر
لگا
شابک
9786008987109
تعداد صفحات
302
تاریخ انتشار
1399/2/13

توضیحات

        النا فرانته زاده 1943 میلادی در ناپل،نام مستعار یکی از نویسندگان زن اهل ایتالیاست.او در جواب این سوال که چرا از نام مستعار استفاده می کند و می خواهد ناشناخته باشد،می گوید:«...من معتقدم کتاب ها بعد از نوشته شدن دیگر به نویسنده شان نیازی ندارند.اگر آن ها حرفی برای گفتن داشته باشند دیر یا زود خوانندگان شان زا پیدا خواهند کرد. برای آنان که عاشق ادبیات اند کتاب ها کافی هستند.مهم ترین رمان های فرانته،«چهارگانه ناپلی»است به نام های؛دوست اعجوبه من(2012)،داستان یک نام جدید (2013)،آنان که می روند و آنان که می مانند (2014)،و داستان کودک گمشده (2015).حوادث تعیین کننده در زندگی هر کس چند تایی بیشتر نیستند .حوادثی که ما را تبدیل به ما کرده اند،مثل داغی بر روح مان حک شده اند.رهایی از این داغ ها ممکن نیست.حداکثر می توانیم آن ها را توصیف کنیم.این است ماجرای رمان ها ی چهارگانه ناپلی النا فرانته.دوست اعجوبه من،نخستین کتاب از چهار گانه ناپلی،سرشار از جزئیات و دوگانه های دردو لذت ،سر در گمی و وضوح،و محدودیت و آزادی است.در این کتاب،فرانته تمایلاتی متناقض را آشکار می کند که در عین ناهمخوانی همراه با یکدیگر به سر می برند.هرجلد از عناوین چهارگانه این نویسنده، درباره زندگی یک شخصیت در کودکی، بلوغ، جوانی و پیری است. هرکدام از مجلدات این مجموعه هم وقتی تمام می شود که پیوند دوستی دو شخصیت اصلی اثر، گویا از درون از بین رفته و از بیرون تجدید می شود.
      

لیست‌های مرتبط به دوست اعجوبه من: نخستین کتاب از چهارگانه ناپلی

یادداشت‌ها

          پسر لی لا چرولو با دوست مادرش یعنی النا گرکو تماس می گیرد و اعلام می کند لی لا ناپدید شده با شنیدن این خبر النا شروع میکند به تعریف کردن و نوشتن از خاطراتش با لی لا و آنچه بر آنها گذشته است.
فرانته در اولین جلد از چهارگانه ناپلی اش ابتدا تصویری کلی از محله ای که سیر اتفاقات در آن رخ می دهد ارائه می دهد؛ محله ای خشن ،کوچک و فقیر . 
دوران کودکی و نوجوانی از نحوه شروع دوستی لی لا و النا از ابتدا ، تفاوت شخصیت های این دو و تناقضاتی که در احساسات النا و لی لا نسبت به هم وجود دارد با ذکر جزئیات تعریف می شود. 
النا فرانته در این کتاب دست به خلق شخصیت های زیادی زده ولی اینگونه نیست که صرفا در داستان حضور داشته باشند بلکه تمام شخصیت ها جزء به جزء احساساتشان و خصوصیاتشان توصیف می شود و کنش و واکنش هر کدام از آنها مناسب خود او طراحی شده است.
در واقع آنچه بیشتر از همه در کتاب دوست اعجوبه من خودنمایی می کند همین است که چگونه نویسنده انقدر با ریزبینی احساسات لی لا ، النا و تمام شخصیت ها را در مورد بی اهمیت ترین تا مهمترین اتفاقات بیان می کند. 
النا فرانته از هیچ موقعیتی به سادگی نمی گذرد و سیر تحولات را در احولات یک دختر از کودکی تا نوجوانی، تحولات محله ای که در آن زندگی میکنند با نکته سنجی برای ما بازگو می کند .
نکته دیگر اینکه با تعریف مراحل مختلفی که لی لا و النا در زندگی می گذرانند ما میبینیم که جبر خانوادگی چگونه دو دختر را که مانند هم درسخوان، باهوش و عاشق کتاب خواندن بودند و آرزویشان این بود که با هم یک کتاب بنویسند را در مسیر های متفاوتی از زندگی قرار می دهد و شاهد این هستیم که النا چگونه این دو موقعیت متفاوت را روایت می کند ، گاهی به دوستش حسادت می کند و گاهی به خود افتخار می کند.
        

23

          [بیست‌وپنج از صد]

النا فرانته را کسی نمی‌شناسد. یک‌جا درباره‌ی همین ناشناس‌بودن گفته: کتاب‌ اگر خوب باشد، برای شناخته‌شدن به نویسنده‌اش نیاز ندارد و راست هم گفته. این کتابی که من خواندم مُشک بود و عطار لازم نداشت.
دوست اعجوبهٔ من، اولین رمان از چهارگانهٔ ناپلی است. چهار رمان که در محله‌ای در ناپل ایتالیا می‌گذرند و نویسنده معتقد است همگی یک رمانند. [می‌شود حرفش را جدی نگرفت. این‌یکی که من خواندم شخصیتی مستقل و پایان‌بندی قابل‌قبولی داشت].

 هر چهار رمان داستان کودکی تا بزرگسالی دو دوست را از زبان یکی‌شان تعریف می‌کند و روایت آنقدر قوی و ظریف است که می‌توانی خیلی جاها کتاب را ببندی و به نویسنده بگویی:  «چطور انقدر چیره‌دستانه احوالات بی‌اسم آدمیزاد را روایت می‌کنی؟»

هنوز نمی‌دانم چرا ولی کتاب برای من خیلی حال‌وهوای رمان‌های کلاسیک را داشت. شاید به‌خاطر زیاد پرداختنش به جزئیات که البته دلپذیر هم بود.
نکتهٔ دوست‌داشتنی دیگر اینکه فرهنگ سنتی مردم ایتالیا به فرهنگ ما بی‌شباهت نیست و حس می‌کنی محله‌ای که نویسنده ازش حرف می‌زند، خیلی به خانه‌ات دور نیست. 

هنوز مرددم که جلدهای بعدی را حالا بخوانم یا نه. کتاب از اینطور کتاب‌هایی است که جان می‌دهد برای گذراندن عصر‌های پاییز و زمستان.


#کتاب_های_1403
        

29

          بالاخره میخوام برای دوست باهوش من یادداشت بنویسم.
خب از اول شروع میکنم، اولای کتاب خیلی برام جذاب نبود و نتونستم سریع باهاش ارتباط بگیرم که میشه گفت تا حدودی به خاطر نوع نگارشش بود که حالت خاطره‌ای داشت و با یه حجم زیادی از اطلاعات و شخصیت ها رو به رو بودیم توی همون صفحات اول.
ولی هرچی پیش می‌رفت بهتر می‌شد واقعا از یه جایی به بعد یه ارتباط قوی‌ای بین خودم و شخصیت‌ها حس می‌کردم انگار که می‌شناختمشون و کم کم که به قلم النا فرانته عادت کردم خیلی خیلی ازش لذت بردم.
خیلی ماجراهای زیادی توی کتاب اتفاق میفته چون همون‌طور که گفتم در واقع این کتاب و این مجموعه، از زبان النا روایت میشن و کل زندگیش رو در بر دارن.
یکی از چیزهایی که خیلی کتاب رو بهتر و زیباتر کرده، شخصیت‌هایی هستن که النا فرانته خلق کرده. النا، لی‌لا(واقعا شخصیت فوق‌العاده جالبی داره و بعد از ۴۰۰ صفحه‌ی جلد اول هنوز هم نتونستم کاملا درکش کنم و بشناسمش)، رینو، نینو، آنتونیو و شخصیت‌های مسن‌تر مثل دوناتو و پدر و مادر لی‌لا و النا و ...
هر کدوم از شخصیت‌های کتاب ویژگی‌های منحصر به فرد خودشون رو داشتن و کاملا از هم متمایز بودن که خودش خیلی مهمه به نظرم مخصوصا توی همچین کتابی که پر از شخصیته که النا توی طول زندگیش باهاشون ارتباط داره.
النا فرانته یه کار جالبی که کرده توی کتاب اینکه اومده نشون داده که چقدر بعضی شرایط محل زندگی و کلا خانواده و اینجور مسائل میتونن تو آینده یه بچه‌‌ی باهوش و خلاق اثر بگذارن و اینکه چه تصمیمات مخربی ممکنه گرفته بشه بر اثر همون چیزها.
واقعا وای. جوریکه اول داستان یه شخصیت(النا) انگار متکی به شخصیت دیگست و اون شخصیت دوم رسما یه الهه‌ای شده واسه خودش و موردعلاقه و تحسین همه‌ست اما رفته رفته همه چیز تغییر میکنه و اون شخصیت هم توی چارچوب‌های محله قرار میگیره و النا تنها کسی میمونه که میتونه از قید و بند محله رها بشه.
این تغییری که ایجاد شد توی طول کتاب واقعا واقعا قشنگ بود.
خیلی حرف‌های بیشتری برای‌ گفتن دارم چون این کتاب پر از نکات و مفاهیم عمیق بود و پر از جملات قشنگ، انگار که واقعا یه زندگی دیگه رو تجربه کردم.
و در آخر در مورد توصیفات النا فرانته می‌خوام بگم، توصیف حالت شخصیت‌ها توی شرایط و موقعیت‌های مختلف انگار که همه‌شون مثل یه خاطره از جلوی چشمت میگذرن، در واقع همونطور که روایت داستان هست(به شکل خاطره‌ای که النا داره روایتش میکنه از اول زندگیش)
پایانش هم به نظرم خیلی جای درست و حساسی بود که واقعا نیاز دارم برم ادامه‌ش رو بخونم.
        

14