معرفی کتاب شکار کبک اثر رضا زنگی آبادی کتابعمومیداستانایران شکار کبک رضا زنگی آبادی و 1 نفر دیگر 4.2 26 نفر | 9 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 3 خواندهام 44 خواهم خواند 9 خرید از کتابفروشیها ناشر نشرچشمه شابک 9789643629182 تعداد صفحات 148 تاریخ انتشار 1399/7/27 توضیحات کتاب شکار کبک، نویسنده رضا زنگی آبادی. ادبیات ایران ادبیات داستانی ادبیات معاصر داستان اجتماعی داستان روانشناسانه دهه 2010 میلادی لیستهای مرتبط به شکار کبک maedeh rahmdel 1403/12/17 کتاب های مورد علاقه ام💕 43 کتاب این لیست ،لیست کتاب هایی هست که از خوندنشون بسیار زیاد لذت بردم و به بقیه هم شدیداً پیشنهاد میدم بخونن... 5 27 آیدا صادقی 1403/9/20 بهترین کتاب های ایرانی که خوندم 14 کتاب اعتقادم بر این که هیچوقت نباید از ادبیات کشور خودمون غافل بشیم چون واقعا لذت بخش و غنی هست 0 15 مهتاب تیموری 1401/4/22 خوانده شده های 1400 74 کتاب لیست کتابهایی که در سال 1400 خوانده ام را در اینجا آوردم. 0 34 یادداشتها محبوبترین جدیدترین مسیح ریحانی 1403/12/23 بعد از مدتها دوری از کتاب و کتابخوانی؛ این اولین کتابی بود که خواندم و چه انتخابی! یک قصهی کامل، با شخصیتپردازیهای بینظیر، توصیفهای خارقالعاده؛ بدون جملهای و یا حتی کلمهای اضافی. همهچیز در سادهترین و شیواترین حالت ممکن توصیف میشود. قهرمان یا بهعبارت بهتر ضدقهرمان قصه، «قدرت» است. پسری روستایی که خواننده در طول داستان از کودکی تا جوانیاش با او همراه میشود. قصه روایت خطی ندارد و مدام از زمان حال به گذشته میرود؛ همین امر کمک شایانی به خواننده میکند تا به ریشهی افکار و اعمالِ «قدرت» پی ببرد. نوشتن قصهی جنایی دشوار است. نوشتن قصهی جناییِ پرکشش و پرتعلیق دشوارتر! که نویسنده به زیبایی از عهدهی این کار برآمده است. - این کتاب در میان آثار ادبیات معاصر فارسی، برای من در دستهای قرار میگیرد که در موردش چنین خواهم گفت: «اگر این اثر را نخوانید، چیزی از دست خواهید داد.» 0 0 امیررضا 1403/1/5 قدرت(شخصیت اول داستان) جزو آدم هاییه که نه میتونی دوستشون داشته باشی نه متنفر باشی. گفتنش هم سخته که بگم ازش متنفر نیستم، ولی آره دیگه بگذریم. داستان با قتل زنی توسط قدرت شروع میشه. خیلی تلخ و این تلخی همینطور قراره ادامه داشته باشه. قراره تو برف و سرمای کرمان لحظات سختی و بگذرونین. آدم های داستان ما دقیقا مثل هوای اونجا سرد و بی روحن. اما به عنوان خواننده صبور باشین. قضاوت نکنین قدرت رو و ادامه بدین.حداقلش اینه که داستان کودکی اون رو متوجه بشین. بعدش میتونین فحش هاتون و نثارش کنین. آقای زنگی آبادی بسیار زیبا داستان کودکی قدرت رو تا بزرگسالی برامون تصویر میکنه و در کنارش از روز های اکنون قدرت هم خبر داریم. شکار کبک خیلی جذاب و روان. خیلی خوب حرفشو میزنه و منظورشو به راحتی میرسونه ممنون آقا رضا لذت بردیم. 0 2 فاطمه مظهریصفات 1402/12/2 سیاهی مطلق به لحاظ محتوا روشنایی به لحاظ فرم و تکنیک! 0 4 maedeh rahmdel 1403/11/30 شما در این کتاب با انواع آسیب های اجتماعی و روانی که در یک خانواده به ویژه برای پسرک داستان رخ میده مواجه میشید. داستان در مورد روند تبدیل شدن پسرک معصوم به یک قاتل ترسناک با توجه به تاثیر عوامل بیرونی از طرف خانواده و افراد غریبه که ناخواسته میتونه تاثیرات عمیقی رو روی فرد بذاره هست . 1 10 سمیه علی اکبر پور 1403/5/8 نویسنده داستان تبدیل شدن قدرت به یک عنصر ناهنجار در جامعه را بدون طول و تفسیر اضافی و یک داستان اندازه برای ما تعریف میکند .اینکه چه اتفاقی می افتد که قدرت دنیا را خصمانه میبیند. ویک نکته مهم دیگر اینکه نویسنده همه شخصیت های کتاب را به صورت انسان های منفی و منفور خلق نکرده انسان های دلسوز و بامحبت هم در این کتاب هستند. بر خلاف بعضی دیگر از نویسنده های ایرانی که فکر میکنند سرتاسر کثیف نشان دادن آدم ها به جذابیت داستانشان اضافه میکند. 0 13 مهتاب تیموری 1400/10/23 یکی از قشنگترین رمانهای ایرانیه که از نظر نقد روانکاوانه و بررسی سرخوردگی ها و علل جرم میتونه به سادگی مورد بررسی قرار بگیره. نویسنده خیلی زیبا تونسته مشکلات اجتماعی و روانی شخصیت داستان رو بیان کنه.پسری که با مرگ مادرش و تجاوز بهش،مسیر زندگیش به کلی تغییر میکنه. داستان تلخ و غم انگیزه ولی به شدت روان و زیبا.امیدوارم از خوندنش لذت ببرین. 0 3 سامان 1403/9/30 چیزی که ما از قاتلان زنجیره ای میبینیم و میشنویم،شرح جنایاتشون تو روزنامه ها یا سکانس آخر زندگیشونه که به دار آویخته میشن.اینکه چه اتفاقاتی ممکنه بر سر اون فرد اومده باشه که او رو تبدیل به چنین دیو درنده ای کرده،معمولا مغفول باقی میمونه.در این داستان به شدت تلخ ما سرنوشت فردی به نام قدرت رو میخونیم که انواع و اقسام بلاهایی که نباید سرش میومد در بچگی بهش دچار شد.از فقدان عزیزترین و پرمهرترین فرد زندگیش گرفته تا اتفاقات مدرسه وزخمی عمیق که مراد بر روح و روان او باقی میذاره.این اتفاقات باعث تغییر زندگی قدرت میشه که از این تغییر میتونم با عنوان معصومیت از دست رفته نام ببرم.اگر تحمل خوندن داستانی تلخ رو دارید،سمت این کتاب برید در غیر اینصورت کتاب برای شما مفید نیست.یه چیزی بعد خوندن این داستان مثل ترس همراهم بود.اونم دور باطل قربانی شدن و قربانی کردنه.داستان زندگی قدرت شباهت هایی به داستان محمد بیجه از قاتلان زنجیره ای معروف هم داشت.از نویسنده اثر به زودی کتابی با عنوان خون خرگوش منتشر خواهد شد. 0 2 آزاده اشرفی 1403/12/1 شکار کبک نخستین داستان بلند رضا زنگیآبادی است. نویسندهای که گویا قرار بر واکاوی هنجارهای زیر پوست شهر دارد. داستان با یک تجاوز و یک قتل شروع میشود. دو پدیده که گویا میدان مانور زنگیآبادی است. مرگ با شیوههای فجیع مثل سوختن، دریده شدن یا خفگی در داستانهایش تکرار میشود. اما مثل همیشه شخصیتپردازی بیعیب نویسنده باعث میشود که هیچ چرا و اما و تعجبی برای این اتفاق پیش نیاید. که گویا حتی زیستن برای نویسنده شوخی تلقی میشود، چرا که در جایی از کتاب عنوان میکند: مردم هر جور مرگی را باور میکنند. بسیاری از مرگها به شکل احمقانهای اتفاق میافتند: یکی در خواب راه میرفته و از پشتبام افتاده و درجا مرده، چوپانی از کوه پرت شده، یکی را میله کاردون موتور آب تکهپاره کرده، یکی از روی الاغ افتاده، یکی از روی شتر، یکی از بالای درخت، زنی خم شده نان از تنور دربیاورد و با کله رفته توی تنور، یکی با تراکتور دندهعقب رفته روی بچهاش... در واقع او از باور غلط مردم و اتفاقهای ساده روزگار، به نفع خودش بهرهبرداری میکند و این نشان از دقت او در داستانهای مردمی و حادثههای اجتماعی دارد. بیگمان بین سطور کتاب اعتراف میکنی چقدر این آدم ذهن جستجوگری دارد و اهل کنکاش است. زنگیآبادی برای هر جمله استدلالی دارد. در میان شخصیتپردازیهای داستان انگار آدمهای سیاه بر سفید پیروزند. پلیسها هیچ وقت به دل نمینشینند و یک پای معماری شخصیتشان لنگ میزند. جای چرا در روایت باقی میگذارند. اما آدمهای منفی مثل مراد، که یک خباثت زیرپوستی داشت، به نظرم آنقدر روشن و شفاف بودند که فکر کنم بارها دیدمشان. یا قدرت با آن خشمی که اغلب موجب بیدست و پا بودنش، میشد و لجت را درمیآورد اما کمی آنطرفتر ثابت میکرد این خشم و واکنشها بیهوده نبوده. شخصیتهای فرعی داستان مثل طلعت و مادرش، خاور و فالی، یا حتی قنبر و عمو، ضعفهایی داشتند که جاهایی از پذیرش داستان کم میکرد، اما همان استدلالی که گفتم، در خطی آنورتر باعث میشد علت این ضعف را پیدا کرده و پاسخش را بیابی. زنجیره اتفاقات و شرایطی که یک کودک را تا جوانی به سمت خشونت سوق دهد و ترسیم و توجیهش برای مخاطب سخت نباشد. قسمتی از بیدست و پایی کودک را نگه دارد و رنگی از بیهودگی و وحشیگری بهش بپاشد و قدرتی شود که در نهایت دیدیم. فصل پایانی کتاب اما برای جمعبندی بسیار عجولانه و بیمهابا عمل کرد. میشد نباشد یا طور دیگری باشد. جوری که بعد از بستن کتاب فکر نکنی چرا اینطور تمام شد! شکار کبک نسبت به خون خرگوش نقاط ضعفی دارد که کمتجربگی نویسنده را توجیه میکند و این گام بلندی ک به سوی خون خرگوش برمیدارد، نشان از پیشرفت او در ده سال فاصله انتشار دو کتابش است. تلخی روایت شاید لذت خوانش داستانی اجتماعی را بر من حرام کند، اما مسائل غیرقابل چشمپوشی جامعه را با این نگاه تیز و بیملاحظه روایت کردن و از تله سانسور گریختن، خود مهارتی است که زنگیآبادی به آن دست پیدا کرده. شکار کبک/ رضا زنگیآبادی 0 0 zahra 1402/10/8 از گویش کرمانی در این کتاب استفاده شده برای من شیرین هست. نویسنده بسیار رئال به توصیف محیط و آدمها میپردازه،دقیقا همون سبکی که من دوست دارم و کتاب تو رو میکشونه به ادامه دادن ... شیوایی و نثر عامیانه و شخصیت هایی که همه ما شاید به نوعی از آنها را درکنار خودمان داشته ایم ؛از خصوصیات بارز این کتاب هست👏🌿 0 12