فاطمه عباسی

فاطمه عباسی

@fatemehbeing
عضویت

تیر 1404

93 دنبال شده

51 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        فوق‌العاده بود. این اولین اثری بود که از عباس معروفی خوندم و الان هیجان خوندن باقی آثارش رو دارم.
از لحاظ تاریخی هم دوره رمان سووشون هست. سووشون اشغال شیراز توسط انگلیس‌ها در جنگ جهانی دوم و سال بلوا اشغال شمال ایران در همون دوره توسط روس‌ها ولی خب به اندازه سووشون همه‌ش حول محور اشغال نمی‌گذره.
سال بلوا صاف و ساده و خطی روایت نمی‌شه و همین عامل جذابیتش هست. البته باید سردرگمی شروع داستان رو تاب بیاری. روایت، خطی نیست و خواننده باید در حال کشف باشه دائم و ممکنه خسته بشه ولی ارزششو داره.
فک می‌کردم زری سووشون منفعله ولی نوشافرین می‌زنه رو دستش. البته که نوشا خیلی سرتره و به نظرم این هنر نویسنده‌س.
اون دوره‌ی جنگ جهانی، دوره سیاه تاریخ ایرانه و داخل سنگسر(شهری در سمنان) این زمان بدتره؛ چون همراه با بلایای طبیعی و جنگ یاغی‌ها و.. می‌شه.
چطوری بعضیا با وجود همیچین داستان معروفی که اتفاقاتش در سمنان می‌گذره؛ معتقدند سمنان وجود ندارد؟😁 شوخی‌شم زشته. 
      

62

        داستان زندگی یک مادر و دختر اما بیشتر از این‌ و خواسته روایت تاریخی از دهه 60 تا  90 باشه.
کتاب شامل 35 قسمته که شماره‌های فرد از زبون مادر و یادآوری خاطرات گذشته‌ش و احساساتش پیرامون اتفاقات شخصی زندگی خودش که بیشتر شامل ناراحتی‌‌ش از فراموش کردن زنانگی‌شه؛ هست.
شماره‌های زوج مثل دفتر خاطرات هست ولی نوشته دختر نه مادر. بیشتر از اینکه شامل احساساتش باشه اومده یه جوری خاطرات رو روایت کرده که در واقع انگار راویت اتفاقات مهم حین بزرگ شدن دختر بوده مثل بازی ایران استرالیا، مجوز اکران فیلم درباره الی، صحبتای خاتمی در سازمان ملل، اتفاقات 88 و... تا سال 93.
به نظرم شخصیت دختر اصلا خوب در نیمده چون قطعا یک کاراکتر و زندگیش چیزی بیشتر از وقایع سیاسی و اجتماعی اطرافش هست.
در مورد مادر هم کنار گذاشتن زنانگی‌ش یا تواناییش در نه گفتن رو پای اختلاف نسل گذاشته که این اشتباهه. همه نسل‌ها زن پیشرو، شجاع و جسور داشتن و من کلا موافق یک نگاه تیپیک و الگو‌واره نسبت به نسل‌ها نیستم.
آخر کتاب با انتخابات تموم می‌شه و امید به دولت بنفش و برگشت به وطن و الان نویسنده که اون موقع ایران بوده؛ مهاجرت کرده.😊
همین باعث می‌شه کتاب تاریخ انقضا داشته باشه و جنبه طنز بگیره خوندنش حدود 10 سال بعد از انتشارش. 
      

7

        خوشه‌های خشم رو من از نشر نگاه گرفتم. صفحه‌ای نبود که مشکل ویراستاری نداشته باشه؛ به خاطر همین سر خوندنش آرامش اعصاب نداشتم و دیگه کتابی از نشر نگاه نمی‌گیرم مگر خلافشو ثابت کنه.
اما خوشه‌های خشم داستان آواره شدن خانواده‌های زیادی در دهه 30 آمریکا‌س و مهاجرت اجباری‌شون به سمت کالفرنیاس. 
خب قاعدتا باید دل بسوزونیم و کالیفرنیایی‌ها رو هیولا بدونیم ولی چون خودمون تجربه مهاجرت افغانستانی‌ها به کشورمون رو داشتیم، می‌تونیم نگاه عادلانه‌‌تری داشته باشیم.
مهاجرت اونا تقصیر بلایای طبیعی بوده و جمع شدن زیادشون در کالیفرنیا باعث پایین اومدن دستمزد و مشکلاتی برای آدمای بومی اون‌جا می‌شه.
فارغ از هر دیدگاهی، انسانیت حرف اول رو می‌زنه. مهاجرا می‌دونن وقتی یه جایی اعلامیه کار بزنه هرچی آدم کمتر باشه بهتره و کار حتما گیر خودشون میاد ولی دریغ نمی‌کنند و به باقی اطرافیانشونم خبر می‌دن. به هم کمک می‌کنن با اینکه هر کدومشون خودشون آواره‌ن. روی ارزش خانواده تاکید داره؛ روی مادر و ذات پاک انسان.
پایان داستان اینقد شوکه کننده بود که فعلا نظری روش ندارم واقعا و اگر کتاب رو خوندین حتما اقتباس سینمایی‌اش که کار جان فورد هم هست ببینید. از یه رمان که واضحا ستایش تفکرات مارکسیسته از همون عنصر خانواده و فردیت استفاده کرده و معجزه کرده؛ دقیقا از همون عناصر استفاده کرده و یه فیلم ضد مارکسیست ساخته.🥲
      

10

        خب این کتاب از اون دسته‌ کتابایی بود که هیچ برنامه‌ای برای خوندنش نداشتم و داخل یه کتابخونه قدیمی پیداش کردم و کنجکاو شدم بخونمش. اسم نویسنده رو تا به حال نشنیده بودم. اون نسخه‌ای که من خوندم 283 بود با اینکه نشر امیر کبیر جدیدترین نسخه‌شو حدود 400 صفحه منتشر کرده و معلومه نسخه قدیمی این نشر که من خوندم ترجمه خلاصه‌‌‌تری داشته؛ اما هیچ‌کدوم باعث نشد که من شیفته قلم نویسنده نشم و سفر به ایتالیای قرن نوزده یکی از جذاب‌ترین تجربه‌هام نشه. 
داخل دنیایی که همه می‌خوان شیر و عقاب تک‌پر باشن ما بیشتر از همه به خرمگس نیاز داریم چون خرمگس وضع موجود رو قبول نمی‌کنه و دائم اذیت می‌کنه و نمی‌ذاره بشینی و به وضع موجود غلط، عادت کنی.
رفتم ببینم داستان به این جذابی چه اقتباس‌های سینمایی ازش ساخته شده و دیدم چنتایی فیلم ساخته شده  نه چندان معروف  و اونم همه‌ش ساخته کشورای کمونیستی. به نظرم کمونیست و همه جریان‌های ادامه‌ش، داستان‌ها رو هم می‌خواسته تصاحب کنه که به نفع خودش تفسیرشون کنه مثل رابین هود وگرنه چنین داستان آزادی خواهانه‌ای چیکارش به تفکر چپی. حیف این داستان که اقتباس سینمایی درستی نداره.
حتما نسخه کاملترشو از یه نشر درست و حسابی یه مدت دیگه می‌خونم ولی فعلا دلم می‌خواد کارای بیشتری از خانم اتل لیلیان بخونم. فارغ از مضمون، قلم گیرایی داره واقعا. 
      

10

        مثل این‌که در ادوار مختلف، جامعه ایرانی، آبستن سعید حنایی‌ بوده  یا بهتره بگیم تاریخ همیشه تکرار شده و دست بر قضا عنکبوتی هم که در داستان چوبک هست تبدیل به نمادی از سعید حنایی می‌شه؛ انگار واقعه از دل داستان زاییده شده.
اما نوع روایت جریان سیال ذهن که هر قسمت کتاب در واقع روایتی از ذهن شخصیتاس که قسمتی که توسط کاکل زری روایت می‌شه از این نظر بهترینه چون افکار، انسجام ندارند و به خوبی این پرش افکار که لازمه نوع روایت جریان سیال ذهنه نشون داده شده و این برعکس قسمت روایت شده توسط احمده که افکارش  پاشنه آشیل داستان از نظر فرم و محتواس.
چوبک می‌خواد از طریق احمد خرافات رو بکوبه ولی میاد دین رو می‌کوبه که به نظرش منشا خرافاته غافل از اینکه دین از بین می‌ره ولی خرافات همچنان می‌مونه چون زاییده دین نیست فقط ممکنه در بازه‌هایی لباس دینی بپوشه یه موقع دیگه لباس انرژی و متا فیزیک.
رمان پر از نشونه‌های مارکسیستیه. در ظاهر، اسلام رو نشون رفته ولی در واقع در جایی که همه به مذهب اعتقاد دارن؛ شخصیت‌های ضعیف‌تر محکوم به نیستی‌ان و شخصیت‌های ثروتمندتر یا متجاوزن یا ظالمن یا قاتل. در واقع مرز مذهبی بین شخصیت‌ها نذاشته بلکه اختلاف طبقاتیه که خوب و بد رو از هم جدا می‌کنه.
سوای از محتوا و جریان فکری نویسنده، قلم روونش باعث می‌شه لذت ببرین و اصلا مشق درسیه برای علاقمندان به نویسندگی. 
      

3

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.