معرفی کتاب سنگ صبور اثر صادق چوبک

سنگ صبور

سنگ صبور

3.7
42 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

84

خواهم خواند

65

ناشر
شابک
0000000978011
تعداد صفحات
400
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        سنگ صبور رمانی از صادق چوبک است که در سال ۱۳۴۵ خورشیدی منتشر شده‌است.
      

لیست‌های مرتبط به سنگ صبور

نمایش همه
سامان

سامان

3 روز پیش

روزگار دوزخی آقای ایازسنگ صبورعقرب کشی

داستان‌های ایرانی خوب کمتر خوانده شده!

16 کتاب

سلام سلام...به خاطر علاقه‌ام به ادبیات ایران تصمیم گرفتم یه لیستی درست کنم از داستان‌های ایرانی که اونطور که باید و شاید خونده نشدند ولی به زعم من ارزش خوندن دارند.حالا این خونده نشدن میتونه علل مختلفی داشته باشه که من قصد ندارم اینجا در موردش صحبت کنم.از طرفی داستان‌های معروف ایرانی رو که اکثرا می‌دونند و اگر هم ندونند با یه سرچ ساده می‌تونند کتاب‌های خوب رو پیدا کنند.ولی لیستی که شامل کتاب‌هایی باشه که به نظر من ارزش مطالعه دارند ولی به اندازه ارزششون مطالعه نشدند،احتمالا جذابیت بیشتری داره. لااقل واسه خودم همچین چیزی خیلی باحال و ارزشمنده. پیدا کردن آثاری که زیر تبلیغات گسترده شبکه های مجازی و کاربران،گم شدند مساله ای بوده که همیشه دنبالش بودم و تو این راه هم به چیزای خوبی رسیدم.از اونجایی که معتقدم تو داستان خوندن، سلیقه فردی سهم زیادی داره، توصیه‌ای به مطالعه ندارم و صرفا دلم خواست این لیست رو اشتراک بذارم. لیست به مرور زمان بیشتر خواهد شد.اینها کتاب‌هایی است که فعلا تو ذهنم اومد و از اونجایی که حافظه جالبی ندارم، کتابخونه رو که یه بررسی دقیق بکنم، آثار دیگه‌ای پیدا خواهم کردم و اینجا اضافه می‌کنم. این نکته رو بگم که مهم‌ترین مساله ای که این لیست رو تشکیل دادم سلیقه شخصی خودم تو مطالعه بوده و گرنه مثلا میشد شب هول هرمز شهدادی رو اضافه کنم ولی اضافه کردن کتابی که خودم چهل صفحه‌اش رو بیشتر نتونستم بخونم،ولو اینکه نقدهای مثبت زیادی رو گرفته رو صلاح ندونستم.تمام این آثار رو خودم خوندم و هر کدوم رو به اندازه‌ای دوست داشتم.بعضی بیشتر بعضی کمتر. مخلص کلام اینکه لیست بسیار شخصی تهیه شده و بر مبنای علاقه خودم نه چیز دیگه... مخلص همه، در پناه حق باشید.

61

یادداشت‌ها

          رد پای عنکبوتِ آقای چوبک در زمان حال

بین همه‌ی داستان‌ها و رمان‌های غیر ایرانی که خوانده‌ام، مثل سنگ صبورِ چوبک، این‌قدر‌ در استفاده‌ از صحنه‌های آروتیک افراط نکرده‌اند. شما فکر کن نویسنده داستانی نوشته حول محور فحشا، بعد هیچ محدودیتی هم برای استفاده از کلمات و نشان دادن صحنه‌های داستانش هم ندارد. و آن هم چه نویسنده‌ای؟ چوبک. که بی‌اندازه ریزبین است و موشکافانه جزئیات داستانش را روی کاغذ می‌آورد. 
این را بگذاریم کنار(که نشدنی است)، علامت سؤالی کنار شخصیت‌های داستانی این رمان هم گذاشته خواهد شد. اصلا این داستان در منحط‌ترین جامعه روز شیراز اتفاق می‌افتد. آیا واقعاً همه به نوعی فاحشه و معتاد هستند؟ چرا هیچ ذره‌ای از نور و امید در این جامعه دیده نمی‌شود؟ همین است که واقعا سخت بشود این داستان را در سبک رئال جا داد. چون چوبک در انحطاط جامعه غلو کرده. البته این را می‌توان شگرد نویسنده هم به حساب آورد برای باورپذیر کردن داستان. اما برای منِ خواننده قابل اعتماد نبود.
سوگیری عامدانه‌ی مذهبی چوبک هم نمی‌شود نادیده گرفت. یعنی منفورترین شخصیت‌های داستان، وجهه‌ی مذهبی داشتند. و آن‌ها که نیمچه زمینه‌ی مذهبی هم داشتند، فقط پوسته‌اش را چسبیده بودند.
و اما فرم داستانی؛
چوبک از روایت اول شخص و سیال ذهن استفاده کرده بود که بتواند بی‌پرده صحنه‌ها خصوصا جنسی‌ها را بهتر روایت کند. در کنار برخی شخصیت‌های اصلی، همزاد یا شیطانی قرار داده بود که به نوعی با او گپ‌وگفت کند. شخصیت احمدآقا، شخصیت اول داستان چوبک، ‌نویسنده بود. او همزاد داشت. چوبک با ترفند «گفت‌وگو با همزاد» و «نویسنده بودن شخصیت اصلی» به برخی نقدهایش در آثار قبلی هم پاسخ داده بود. چه نقدهایی؟ «چرا در این اثر از زبان محاوره استفاده کرده؟»، «چرا سوژه‌های داستانی‌اش مردمان بدبخت و بیچاره هستند؟» و سؤال‌هایی از این دست.
و در پایان خط اساسی داستان؛
سیف‌القلم، شخصیت منفور داستان که ظاهراً درس دین خوانده، فاحشه‌ها را می‌کشد و در خانه چال می‌کمد. او به نیت خودش کمک‌حال خداست و مرض و کوفت را به این شیوه از مردم دور می‌کند.
سال ۷۹ تا ۸۱، قاتلی زنجیره‌ای با نام سعید حنایی، دقیقا ۱۶ زن فاحشه را در مشهد کشت. و سال ۹۸، فیلمش نیز ساخته شد. نمی‌دانم در سال‌های ۴۵ که چوبک این داستان‌ را نوشته، واقعاً این سوژه را در جامعه دیده؟ 
البته سال ۱۴۰۱ نیز با عوامل تمام ایرانی در اردن عنکبوت مقدس ساخته شد. که از قضا جایزه هم گرفت و کلی جنجال به‌پا کرد.
تازه یادم آمد، شخصیت اول داستان در خانه عنکبوتی داشت که شده بود یار غارش. می‌خواهم بگویم رد پای عنکبوت در داستان چوبک هم بود. جانوری که وقتی حنایی آدم می‌کشت، در روزنامه‌ها شده بود لقب حنایی.
        

16

فاطمه عباسی

فاطمه عباسی

1404/4/16 - 06:45

          مثل این‌که در ادوار مختلف، جامعه ایرانی، آبستن سعید حنایی‌ بوده  یا بهتره بگیم تاریخ همیشه تکرار شده و دست بر قضا عنکبوتی هم که در داستان چوبک هست تبدیل به نمادی از سعید حنایی می‌شه؛ انگار واقعه از دل داستان زاییده شده.
اما نوع روایت جریان سیال ذهن که هر قسمت کتاب در واقع روایتی از ذهن شخصیتاس که قسمتی که توسط کاکل زری روایت می‌شه از این نظر بهترینه چون افکار، انسجام ندارند و به خوبی این پرش افکار که لازمه نوع روایت جریان سیال ذهنه نشون داده شده و این برعکس قسمت روایت شده توسط احمده که افکارش  پاشنه آشیل داستان از نظر فرم و محتواس.
چوبک می‌خواد از طریق احمد خرافات رو بکوبه ولی میاد دین رو می‌کوبه که به نظرش منشا خرافاته غافل از اینکه دین از بین می‌ره ولی خرافات همچنان می‌مونه چون زاییده دین نیست فقط ممکنه در بازه‌هایی لباس دینی بپوشه یه موقع دیگه لباس انرژی و متا فیزیک.
رمان پر از نشونه‌های مارکسیستیه. در ظاهر، اسلام رو نشون رفته ولی در واقع در جایی که همه به مذهب اعتقاد دارن؛ شخصیت‌های ضعیف‌تر محکوم به نیستی‌ان و شخصیت‌های ثروتمندتر یا متجاوزن یا ظالمن یا قاتل. در واقع مرز مذهبی بین شخصیت‌ها نذاشته بلکه اختلاف طبقاتیه که خوب و بد رو از هم جدا می‌کنه.
سوای از محتوا و جریان فکری نویسنده، قلم روونش باعث می‌شه لذت ببرین و اصلا مشق درسیه برای علاقمندان به نویسندگی. 
        

4