معرفی کتاب دره رنگین کمان اثر لوسی مود مونتگمری مترجم سارا قدیانی

دره رنگین کمان

دره رنگین کمان

4.6
104 نفر |
23 یادداشت
جلد 7

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

239

خواهم خواند

77

شابک
9789645361943
تعداد صفحات
400
تاریخ انتشار
1399/10/23

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        :آن شرلی دخترکی کک مکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوه ی تخیل بی حدومرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانی های ساده اش ، سعی می کند زندگی جدیدی را آغاز کند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختی های بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آن قدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن ، با هر مشکلی کنار می آید و با هر شرایطی سازگار می شود.مجموعه ی آنی شرلی شامل 8کتاب با نام های آنی شرلی در گرین گیبلز، آنی شرلی در اونلی، آنی شرلی در جزیره، آنی شرلی در ویندی پاپلرز، آنی شرلی در خانه ی رویاها، آنی شرلی در اینگل ساید ، دره ی رنگین کمان و ریلا در اینگل ساید می باشد.
      

لیست‌های مرتبط به دره رنگین کمان

نمایش همه

پست‌های مرتبط به دره رنگین کمان

یادداشت‌ها

          متاسفانه اول از هرچیزی باید ابراز ناراحتیم رو برای نزدیک شدن به پایان این شاهکار بکنم..
جلد بعد جلد اخره و داستان این خانواده‌ی زیبا و صمیمی به پایان میرسه..
ولی خب نمیتونم از نظرم برای این جلد بگذرم!
این کتاب ۶ تا شخصیت جدید ، دوستداشتنی و عجیب داشت که من از همراهی باهاشون لذت بردم!
"خانواده عجیب کشیش"
اقای مردیت که در خیال خودش سپری میکنه همراه با خدمتکارشون (که هیچ تعریفی نداره!) و ۴ تا بچه‌ی بازیگوش و مهربون و سرزنده زندگی عجیبی رو به عنوان کشیش جدید در خانه کشیش ها شروع کردن.
فیت مردیت "محبوب قلب من"
شجاع ، باهوش، با اراده ، بیش از اندازه مهربون و دل پاک.
جری و کارل و اونا که هر کدوم جایگاه خاصیو تو قلبم دارن!
 و مری ؛ دختر کله شق این داستان که با ورود عجیبی وارد این قصه میشه؛ که هر لحظه دخترهای خانه کشیش به این فکر میکردن که چرا باهاش رفاقت کردن(امان از دل پاک!)
ولی از حق نگذریم که قلب مهربونی داشت!
۵ تا رفیق و همبازی جدید برای بچه های اینگل ساید که عجب دورهمی ها و و داستان های عجیب و شگفت انگیزی رو غروب ها در دره رنگین کمان باهم میسازن! 
حضور آنی و گیلبرت تو این کتاب کم بود که وقتی داشتم نقدها و نظرهارو تو گودریدز میخوندم متوجه این شدم که خیلی ها از این بابت ناراضی بودن ولی فکر میکنم باید قبول کرد که ما داریم در این دوکتاب (اینگیل ساید و دره رنگین کمان) آنی ها و گیلبرت هایی با شخصیت های بیشتر و در ابعاد کوچکتر میبینم.
و نکته بعد اینکه به خوبی این کتاب رشد و بالغ شدن آنی رو حتی با حضورهای کم نشون داد!
و فصل اخر این کتاب(دارم به پایان های بی نظیر خانم موتنمگری ایمان میارم!)
به خوبی دغدغه‌ی خود نویسنده رو نشون داد که در سخت ترین دوره یعنی جنگ جهانی در حال زیستن و نوشتن کتاب بوده.
و خیلی قشنگ و دلیرانه این دغدغه رو به بچه های دره رنگین کمان پیوند داد و جزو قشنگترین فصل های این مجموعه بود...
ولی حیف و صد حیف که خیلی زود از راه رسید..
_بگذارید نی زن بیاید.من با کمال میل حاضرم همراه او دور دنیا بچرخم.
        

2

          دنیای بچه‌ها همیشه دنیایی سرشار از سادگی، مهربانی و دردسر بوده است. زیباترین و گاهی شرم‌آورترین اتفاق‌ها می‌توانند در همین دوره بیفتند. شاید در حال حاضر شیطنت بچه‌ها یا دسته‌گل‌هایی که سهوا به آب می‌دهند نه تنها عجیب و بد نباشد، که چه‌بسا بامزه و خوب هم باشد! اما در گذشته چنین خبرهایی نبود. با هر دسته‌گل، تربیت خانواده و چهره‌ی بچه ها در کل جامعه(!) زیر سوال می‌رفت. ولی می‌دانید؛ سوزان، خدمتکار خانواده بلایت هیچوقت نمی‌گذاشت این اتفاق برای بچه‌های آنه بیفتد. هرچند که متاسفانه برای همه بچه‌ها شرایط اینطور نبود.

داستان کتاب هفتم مجموعه، از جایی شروع می‌شود که کشیش جدیدی به همراه خانواده‌اش به گلن می‌آید. آقای کشیش همسرش را از دست داده است. او چهار فرزند دارد که نتوانسته زیاد مراقبشان باشد. آن‌ها هنوز آداب اجتماعی زندگی کردن را کامل بلد نیستند. گاهی هم دردسرهایی درست می‌کنند که نام آنها را در گلن خراب کرده است. اما همه‌چیز طوری پیش می‌رود که دوستی قشنگی بین آن‌ها و بچه‌های بلایت شکل می‌گیرد و...

از جلد ششم، رفته‌رفته نقش آنه شرلی در کتابش کمرنگ‌تر می‌شود. کم‌کم قرار است داستان و ماجرایش را فقط فرزندان آنه بگردانند. این کتاب هشت‌گانه‌ی آنه، بر پایه‌ی یک سیر مشخص داستانی پیش می‌رود. شاید جزو کتاب‌هایی شود که در سفرتان به این مجموعه، آن‌ را بعدها باز هم خواهید خواند. مفاهیم زیادی در این کتاب یافت می‌شود: غم، حمایت، شادی کودکانه، عشق، نیاز، استقلال و...

خانم مونتگمری گویا به دوران بچگی آنه برگشته. زمانی که آنه با دایانا و دوستان دیگرش، شیرهایشان را توی رودخانه می‌گذاشتند تا به مدرسه بروند، انجمن شعر و داستان می‌ساختند و... فقط این دفعه بچه های کشیش و بچه.های بلایت به جای آنها آمده‌اند، منتها نه در اونلی، بلکه در گلن. البته تفاوت دیگری هم وجود دارد. دنیا از ده‌ها سال پیش که آنه نوجوان بود، متمدن‌تر و روشن‌فکرتر شده است. دو نسل متفاوت.

امیدوارم در سفر هشت‌گانه‌ای‌تان، خیلی زود به این کتاب هم برسید؛ از آن لذت ببرید و در دره‌ی رنگین‌کمان رویایی‌اش قدم بزنید.

نویسنده‌ی مرور: زهرا اله‌وردی
        

32