SeyedehZahra

SeyedehZahra

@TheMartian

20 دنبال شده

15 دنبال کننده

یادداشت‌ها

SeyedehZahra

SeyedehZahra

1403/12/24

        بالاخره این کتاب تموم شد!
نه این که دوسش نداشته باشم، کلا وقتی کتابی بیشتر از زمانی که فکر میکردم طول میکشه و مدام متوقف میشه به دلایل مختلف(از جمله بازخوانی هری پاتر) از یه جایی به بعد فقط میخوام تموم بشه.
باید بگم کتاب رو دوست داشتم واقعا. مجموعه ای از داستانهای گوگول هست و غیر از نمایشنامه ها و دو داستان بلند (تاراس بولبا، و نفوس مرده) بقیه داستانهای نویسنده رو داره. تا اینجا گوگول برام حس یک نویسنده سبک سورئال داشت تا هر سبک دیگه. اول از مشکلی که با کتاب داشتم بگم و اون اینکه توصیفا گاهی به نظرم زیادی بود. با وجود کوتاهی داستان ها گاهی قسمت زیادی از داستان صرف توصیفهایی میشه که میتونه حوصله خواننده رو سر ببره.اما در آخر باز هم برای من جذاب بودن و خوندنش رو توصیه میکنم. کتاب اول و دوم بیشتر از آداب و رسوم مردم اوکراین و خرافاتی هست که مردم بهش معتقد بودند. یه جورایی برام حس داستانهای مادر بزرگ ها رو داشت. من اینجور داستانها و دونستن درباره مردم جاهای مختلف رو به شدت دوست دارم. کتاب سوم اما داستانها در فضای پتربورگ بود و به نظرم قوی تر از داستانهای دو کتاب دیگه بود. اگر بخوام بگم کدوم داستان رو بیشتر از بقیه دوست داشتم یکیش پالتو بود که چقدر احساسات آدم رو درگیر میکرد. داستان دیگه ای که یه شب خواب رو از سرم پروند و مدام دنبال این بودم که پیدا کنم کسی حسی مشابه من داشته یا نه و چیزی نتونستم پیدا کنم تک چهره بود. چقدر این داستان عجیب بود واقعا. ممکنه این قسمت یکم رو دید شما از داستان تاثیر بذاره پس نخوند از اینجا به بعد رو اگر داستان رو قبلا نخوندید. اول داستان رو بخونید لطفا. من دقیقا قبل از این داستان هری پاتر خونده بودم. اوایل داستان یه جا اسم برد از هیولای واسیلیسک که همون باسیلیسک هری پاتر بود یعنی مار بزرگی که با یک نگاه میکشه. اولش برام جالب بود. بعد کم کم احساسات عجیبی بهم داد. حس کردم اون تابلو انگار مثل هورکراکس بود! توضیحات کسی که سفارشش داد و بعد اتفاقاتی که افتاد حس کردم این هورکراکسه. از اون روز به بعد مدام تو این فکرم که رولینگ اینو خونده بوده؟ بعد این داستان از پرتره گوگول پشت کتاب هم حس بد میگرفتم حتی😅 واقعا که جذابترین داستانها داستانهای کتاب سوم بود. از لحاظ امتیاز من باید یه امتیاز به کل کتاب میدادم اما در کل کتاب سوم امتیازش برای من از بقیه بیشتر بود. 
      

24

SeyedehZahra

SeyedehZahra

1403/10/26

1

SeyedehZahra

SeyedehZahra

1403/10/23

        باید بگم برای امتیاز دادن به کتاب‌ها همیشه دچار مشکل میشم! جدا چجوری باید امتیاز داد. بر اساس لذتی که از خوندن و سادگی بردیم یا براساس میزان خفن بودن نویسنده؟ واقعیت هر بار بر اساس یه چیزی امتیاز میدم.
در مورد کتاب باید بگم که در کل تاراس بولبا داستان قزاق ها بود بیشتر از هر چیز. داستانی که با راه و رسم زندگی و احساسات و تفکرات قزاق ها آدم رو آشنا می‌کرد. برام جالب بود بیشتر دونستن ازشون. یه جای دیگه ام گفتم که روس ها به نظرم بیشتر از بقیه ی آدم ها تو کتاب‌هایی که تا به حال ازشون خوندم جنگهاشون رو نشانی از دلاوری و قهرمانی ميدونند. براشون خیلی مهمه. خیلی افتخاره.
واقعیت اینه که خیلی از دست تاراس بولبا حرص خوردم. کم عقلی و بی فکری و وحشی گری هاش واقعا آزار دهنده بود. اما برعکس خیلی نظرات دوستان فکر نمی‌کنم لزوما گوگول میخواست بگه دلاور و قهرمان بود. در تمام طول داستان کم عقلی هاش رو بهمون نشون داد. بارها فهموند که چقدر داره بی فکری میکنه. میتونست اتفاقا جوری قهرمان سازی کنه ازش که کسی به ذهنش هم نرسه که چقدر این آدم بی فکر و وحشی بود و چقدر خریت کرد. اتفاقا خواست همه چیز رو نشون بده ولی بهمون بفهمونه همه ی اینها از دید یک قزاق دلاوری و قهرمانی حساب میشه. توصیفات گوگول رو دوست دارم در عین اینکه متعجب میشم که توی داستان‌های کوتاه چطور انقدر همه چیز رو کامل توصیف میکنه و گاهی تو دلم میگم بسه دیگه بریم سر اصل داستان.
در کل داستان برام جذاب بود و نسبتا سریع خوندمش. دلم می‌خواست بدونم آخرش چی میشه و کلا رها کردنش برام سخت بود در عین اینکه بیکار نبودم و گرنه قطعا زودتر میخوندم.
ترجمه رو هم باهاش راحت‌تر بودم. جزو معدود کتابایی بودکه براساس قیمت کمتر خریدمش البته هر سه تا مترجمی که ازش دیدم خوب بودن. مشکلی نداشتم و خیلی روان و خواندنی بود. 
حالا جدا بر چه اساسی امتیاز بدیم؟ 
      

2

        من این کتاب رو برای خواندن دلاور خردسال داستایفسکی گرفتم و فعلا دو داستان دیگر رو نمی خوام که بخونم. این داستان به نظر من کمتر شبیه بقیه ی کتاب‌های داستایفسکی بود. بیشتر من رو یاد نوشته های پوشکین می انداخت.  نوشته شبیه خاطره ای بود که در کودکی نویسنده اتفاق افتاده باشه(برام سواله که واقعا خاطره ی خود نویسنده بود یا به این صورت نوشته شده بود!) شاید به خاطر اینکه توی دوران حبس نوشته شده با بقیه ی نوشته های داستایفسکی متفاوته. داستان درمورد برداشت نوجوانی بود از اطرافش در یک مهمانی و همچنین اولین عشق اون. چیز دیگه ای که به نظرم باز شبیه پوشکین می‌کرد این بود که داستان خیلی یکدفعه با یک جمله تموم میشه در حالی که احساس میکنی باید ادامه می داشت. اگر بخوام امتیاز بدم یه چیزی بین دو و نیم، و سه به نظرم مناسبه ولی چون دو داستان دیگر رو نخوندم نمیتونم ثبت کنم امتیاز رو.یه چیزیم که دوست نداشتم چاپ شدن این سه تا نوشته باهم بود. ترجیح میدم نوشته های یک نویسنده جدا از دیگری چاپ بشه. 
      

1

        درباره این کتاب باید بگم که به شدت توصیف هارو دوست داشتم. توصیف های اطراف، ساختمان ها، اشیا و آسمان... و توصیف رابطه ی نقش اول با اشیا و ساختمان ها. همچنین صحبت های این دو نفر من رو یاد نامه های مردمان فرودست انداخت. در مورد انتظارها از کتاب و اینکه یکسری بعد از خوندن انتظارهاشون برآورده نشده به نظرم باید قبل خوندن اینو بدونیم که این کتاب همچنان جزو اولین کارهای نویسنده هست. یه نکته دیگه که خیلی میگن که بهتره داستایفسکی رو با شبهای روشن شروع کنید اما راستش بعد از اینکه شروع کردم کتاب‌های داستایفسکی رو به ترتیب انتشار خوندن هرچه جلوتر میرم به این نتیجه میرسم که نمیشه یک نسخه ی واحد تعیین کرد. من چند سال پیش با برادران کارامازوف شروع کردم و الان هم دارم فکر میکنم برای من حداقل برای شروع بهتر بود که کتاب طولانی بخونم و مدت طولانی درگیر کتاب باشم و باهاش بیشتر ارتباط بگیرم تا داستان کوتاه که زود تموم میشه. قبل از پاییز و شروع روند به ترتیب خوندن کارها فکر میکردم شاید درسته که میگن با کارهای سخت شروع نکنید اما حالا فکرم اینه که شایدم برای بعضی ها این بیشتر جواب بده حتی. 
      

33

        این کتاب شامل سه داستان کوتاه از نوشته های اولیه و قبل از تبعید داستایفسکی هست. داستان‌ها نسبتا ساده و راحت هستند. برای من جالب بودند. برای شروع خواندن داستایفسکی به نظر من انتخاب مناسبی نیستند. در کل به نظر من باید زمانی که نوشته های اولیه ی هر نویسنده ای از جمله داستایفسکی رو می‌خونیم بدونیم که جزو کارهای اولیه است و نباید خیلی انتظار عجیبی از نوشته داشته باشیم. قرار نیست همه مثل برادران کارامازوف و جنایت مکافات و بقیه کتاب‌های فوق العاده ی نویسنده باشن. باید با این دید بخونیم که نویسنده با این کارها شروع کرده کم کم پخته تر شده و رسیده به اون کتاب‌های فوق العاده. در مورد همچین نویسنده های بزرگی به نظرم خوندن تمام کتاب‌ها نیازه تا با سیر تکاملی نویسنده آشنا بشیم. در مورد مترجم خیلی مطمئن نیستم بعد از خرید کتاب پشیمان شدم و فکر کردم بهتر بود شوهر حسود و رمانی در نه نامه رو از نشر ثالث و قلب ضعیف رو از نشر چشمه میگرفتم. البته فرصت نکردم مقایسه کنم اما با دیدی که از نشر ثالث دارم فکر میکنم اون می تونست بهتر باشه. 
      

1

SeyedehZahra

SeyedehZahra

1403/8/28

        بعد از خوندن این کتاب باید بگم که از خوندنش بسیار لذت بردم و با لحظات بسیاری خندیدم. برای خوندن کتاب بهتره که با ادبیات کلاسیک آشنایی داشته باشید و اینکه کمی طول میکشه تا به لحن نوشتار ترجمه عادت کنید. قطعا ترجمه محمد قاضی بهترینه. من چاپی از دن کیشوت رو خوندم که صحافی سیاه رنگی داره و زیرنویس های کتاب باید بگم جزو کاملترین و بهترین زیرنویس هاییه که دیدم. حتی انتشارات بعد از فوت جناب آقای قاضی زیرنویس ها رو ویرایش کرده و نکاتی که باید اضافه کرده. از زیرنویس های کتاب مشخصه که به جز کتاب فرانسه زبانکه مرحوم قاضی از اون نسخه ترجمه کرده چندین نسخه ی انگلیسی زبان و نسخه ی اصلی اسپانیایی هم بررسی شده و حتی اصلاح شده ترجمه. واقعا یکی از بهترین مترجمانی هستن که من ازشون ترجمه ای خوندم. فقط نسخه ای که من داشتم کتاب صحافیش به شدت بد بود و زود جدا شد از کتاب. این یکی نسخه یه سبز رنگ با روکش کاغذی رو دیدم تو کتابفروشی ها و صحافی خیلی بهتر به نظر میومد. تنها چیزی که از جلد دوم کتاب دوست نداشتم درگیر شدن ذهن نویسنده به چاپ جلد دوم توسط نویسنده ی دیگر بود که باعث میشد اینطور به نظر بیاد که جلد دوم رو فقط برای رو کم کنی نوشته. البته که جلد دوم هم بسیار خوبه اما من جلد اول رو برای خاطر آزادی ذهن سروانتس بیشتر دوست داشتم. اینو نمی پسندیدم که بارها و بارها از نویسنده ی متقلب حرف میزنه و بد ازش میگه. قطعا کار بسیار زشتی کرده بوده اون نویسنده اما مدام بهش اشاره کردن تو متن اصلی کتاب به نظر من دلچسب نبود و از سرعت خوندن کتاب برای من کم کرد. در کل قطعا کتاب رو با همین ترجمه و نشر ثالث به خاطر زیرنویس های فوق العاده توصیه میکنم.
      

0

SeyedehZahra

SeyedehZahra

1403/8/27

        اولین کتابی که از داستایفسکی خوندم برادران کارامازوف بود و بعدتر قمار باز و جنایت و مکافات. امسال تصمیم گرفتم کتابها رو به ترتیب سال انتشار شروع به خواندن کنم و الان که کتاب بیچارگان رو تموم کردم فکر میکنم حداقل بین کتابهایی که من از این نویسنده خوندم چه کتابی بهتر از بیچارگان برای شروع خواندن از این نویسنده؟ گرچه برادران کارامازوف همچنان جایگاهش در قلب من بالاترینه اما شاید برای شروع این کتاب بهتره. گرچه که من با خواندن برادران کارامازوف بیشتر به سمت ادبیات روسیه و داستایفسکی متمایل شدم و بعد از اون مقایسه ی کارهای دیگش با اون خیلی برام جذابه و اینکه چه نوشتارهایی باعث شدن درآخر نویسنده همچون شاهکاری بنویسه. خواندن کتاب به مراتب از بقیه کتابهای نویسنده ساده تر هست. داستان نامه های بین دو انسان فقیر هست و چقدر آدم رو به نوشتن نامه علاقه مند میکنه. ترسیم صحنه هایی از کتاب از عشق پدری فقیر و بی چیز به فرزندش واقعا قلب انسان رو به درد میاره. وقتی شروع کار نویسنده ای به این شدت خوب باشه باید هم در ادامه همچون شاهکارهایی رو به دنیای ادبیات هدیه بده.
      

19

SeyedehZahra

SeyedehZahra

1403/8/27

        من این کتاب رو اولین بار سال 89 خوندم. از یه کتابفروشی تو خیابون ادوارد براون خریدمش همراه کتاب از دو که حرف میزنم. همون موقع این کتاب رو خوندم. انقدر ازش بدم اومد که باعث شد هیچوقت از دو که حرف میزنم رو نخونم و هیچ وقت سمت موراکامی نرم. هفته پیش از دو که حرف میزنم رو با یه سری از دوستانم همخوانی کردم و ازش بدم نیومد و احساس کردم قلم نویسنده رو میتونم دوست داشته باشم. واسه همین تصمیم گرفتم این کتاب رو هم بازخوانی کنم ولی این بار صوتی گوش کردمش. واقعیت اینه که تعجب می‌کنم قبلا بهش امتیاز دو دادم چون تو ذهنم صفر بود. این بار که گوش کردم دیگه بدم نیومد ازش. ولی خوشمم نیومد. واقعیت اینه که کتاب دوست داشتنی ای نیست. اما بازم بعد ها دلم میخواد از موراکامی بخونم تا بفهمم اونقدری که میگن نویسنده ی خوبی هست یانه. فعلا که خیلی معمولی رو به پایینه برام. امیدوارم در آینده تغییر کنه. اینم باید بگم که من سورئال قبلا خوندم و دوست داشتم ولی این داستانا اونجوری که باید نبودن. البته چندتایی رو نسبتا دوست داشتم. 
      

1

SeyedehZahra

SeyedehZahra

1403/8/27

        این کتاب شامل اکثر نثر های پوشکین هست. داستانهای کوتاه و رمانهای اکثرا نیمه کاره رها شده. با وجود نیمه کاره بودن بسیار جذاب، ساده و خواندنی هستند. به این دلیل که اضافه گویی و توصیفات خیلی توی داستانها نیستند بسیار خواندنشون راحت هست و سریع پیش میره. واقعا از خواندن داستانها لذت بردم. فقط کاش داستانها انقدر ناتمام نبودند. به جز آخرین  بخش که ناداستان بود و سفرنامه ارزروم و در واقع بخشی از جنگ رو به تصویر کشیده بود که به جذابیت بقیه ی بخش ها نبود ولی باز هم جالب بود. این نوشته ها این فکر رو به وجود میارن در ذهن که اگر پوشکین عمرش به اون کوتاهی نبود و سالهای بیشتری داشت تا بنویسه چه شاهکارهایی رو می تونست خلق کنه. این کتاب رو از این انتشارات به شکل مجموعه به دلیل قیمت منطقی تر نسبت به ترجمه های دیگر که تک تک داستانها رو به صورت جداگانه چاپ کردند و هر کدام از داستانها تقریبا به قیمت کل این کتاب در میاد و ترجمه ی نسبتا خوبی داره انتخاب کردم و راضی بودم.
      

4

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.