بسمالله.
تشیّع علوی، تشیّع "نه" است، تشیّع صفوی، تشیّع "آری".
🔷️کتاب حاضر با عنوان "تشیّع علوی و تشیّع صفوی" دربرگیرندهی سخنرانی سهساعته دکتر شریعتی در سال ۱۳۵۰ است.
🔶️️نمیدانم اصطلاح "شیعه صفوی" ابداع خود شریعتی بوده یا از قبل گفته میشده، امّا چیزی که او "شیعه صفوی" میخواند، کاملا در مقابل "شیعه علوی" و مذهب اعتراض و انقلاب و حرکت است.
در ابتدا او از اصل "نهضت و نظام" آغاز میکند، بدینمعنی که در جامعه نهضتی بر اساس اهداف و ایدهآلهایی ایجاد میشود و کمکم نهضت به هدف میرسد یا بیآنکه به هدف برسد به اوج قدرتش میرسد، که ناگهان میایستد و متوقّف میشود، حالت انقلابیاش را از دست میدهد و محافظهکار میشود؛ این اتّفاقیست که برای تشیّع افتاد، دوره اول شیعه تا اوائل صفویه دوره نهضت و حرکت شیعه است، در آن زمان شیعه اقلیتی محکوم و بیقدرت بود امّا از زمان صفویه تاکنون، شیعهی حرکت تبدیل شده به شیعهی نظام.
🔷️شریعتی صفویه را در مقابل دولت عثمانی قرارمیدهد و معتقد است اگرچه دولت عثمانی هم نمونهای از تسنّن اموی (در مقابل تسنّن محمّدی) بود امّا بههرصورت قدرتی بود که مقابل استعمار غرب ایستاده بود. امّا صفویه میآید و بهجای اتّحاد با جهان اسلام، به دامنزدن به اختلافات شیعه و سنّی روی میآورد و باعث تضعیف عثمانی میشود.
🔶️دکتر با همان عادت رُکگویی همیشگیاش، افرادی مثل علامه عسکری و علامه مجلسی را سخت مورد عتاب قرارداده و آنان را "روحانیت صفوی" میخواند، در مقابلِ افرادی نظیر کاشفالغطاء، سیدشرفالدین، آیتالله بروجردی و شیخ شلتوت رئیس الازهر که در زمینه تقریب مذاهب و وحدت فعالیّت می کردند.
روایاتی از بحارِ علامه مجلسی میآورد و آنها را نقد میکند بهخصوص نقل ازدواج امامحسین با دختر یزدگرد که حاصل آن ازدواج، امام سجّاد بوده است. او این داستان را زائیدهی ذهن روحانیون حکومتی میداند که دنبال پیوندی بین "سلطنت" و "امامت" هستند و در اینصورت همه فضایل اهلبیت بین بنیهاشم و تبار یزدگرد و "سلطنت" تقسیم میشود.
مقدّمه "زادالمعاد" علامه مجلسی را نقد میکند که در آن، علامه چندین خط به مدح و منقبت شاه سلطان حسین پرداخته است.
🔷️او می گوید دستگاه تبلیغی صفوی ناچار بود تشیّع را حفظ کند تا تکیهگاهی برای رژیم خود در میان توده بسازد، امّا آنرا طوری مسخ کند که علی باشد امّا آگاهی و آزادی و عدالت را الهام نکند، کربلا باشد امّا بهخواب کند و سرگرمی آورد و اشکالی برای کسی ایجاد نکند!
تشیّع علوی نمیتواند برای رژیم وارث خسرو و قیصر و زاده تضاد طبقاتی تکیهگاه باشد، پس باید آنرا از متن جامعه کنار زد و مردم را به درونگراییهای زاهدانه و عرفانگونه کشانید.
نقلِ مدح و ثنا و شعر و تجلیل و تقدیس و نقل مناقب و خصوصیات غیبی جسم و لحظه تولد و دم مرگ از امامان فراوان است امّا هیچکس نباید بفهمد که امام چهکرد؟ رسالت "امامت" خویش را چگونه انجام داد؟ هرسال همه در شهادت امامجواد میگریند امّا کسی نپرسیده است که چرا امامجواد را شهید کردهاند؟
🔶️برای نفی تشیّع بهوسیله تشیّع، دو فرمول لازم است: امام در آسمان، شریکِ خدا و در زمین، اجیرِ خلیفه.
سپس برای بخش اوّل روایاتی از بحار و جواهرالولایه میآورد که غلوآمیز است و گاهی تحقیر انبیاء برای بالابردن ائمه؛
و برای بخش دوّم روایاتی از مواجهه منفعلانه امامان در برابر حکّام زمان خود و حتّی گاهی تسلیم و سازش با آنها.
🔷️او در ادامه خیلی از مناسک شیعی که امروز در روضهها و مراسمات اجرا میشود را تقلیدی از مراسم مسیحیت میداند که "وزیر امور روضهخوانی" صفویه آن سنّتها را از مراسمات مذهبی مسیحیت وارد ایران کرد: تعزیهگردانی، شبیهسازی نعش و علم و زنجیرزنی و تیغزنی و موزیک و سنج و سینهزنی و نوحههای دستهجمعی که یادآور "کر"های کلیساست و جریدهای که از نظر شکل همان صلیب است و...
🔶️دکتر در پایان، مفاهیم اساسی شیعه را در هر دو نوع تفکّر، شیعه صفوی و شیعه علوی بیان میکند، مفاهیمی مثل عترت، عصمت، وصایت، ولایت، تقیه، غیبت، انتظار و...
📍این کتاب را حین جنگِ ایران و اسرائیل مطالعه کردم و نکتهای که برایم جالب بود، اینکه ۵۴ سال پیش دکتر خطر تفرقهافکنی را گوشزد کرده در مقابل صهیونیسم که دارد جهان اسلام را تهدید میکند، او هرگونه تفرقهای بین شیعه و سنّی را موفقیّتی برای اسرائیل میداند که ما را به جان یکدیگر انداخته و با خیال راحت پیشروی میکند. فارغ از اینکه قضیّه از ۵۴ سال پیش تاکنون هنوز همان است و هنوز اسرائیل دنبال تفرقهافکنی است، این است که حکّام بیغیرت عرب که تا ایران به پایگاه آمریکایی در قطر حمله کرد درنگ نکرده و ایران را محکوم کردند، اگر لااقل به همین اندازه در برابر خطر اسرائیل در طی همهی این سالها ایستاده بودند و از مسلمانان ایران و غزه و لبنان و... حمایت کرده بودند، شاید آن سفّاکِ کودککش امروز اینگونه جرئت نمیکرد در مملکت ما زن و بچّه بزند و دستهدسته فرماندهانمان را ترور کند.
📍نکته بعدی اینکه من دربارهی حکومت صفویه و علامه مجلسی و... مطالعهای نداشتهام که صحبتهای دکتر را تایید یا رد کنم، امّا متاسفم که ردّپای تشیّع صفویه را، در تشیعِ جمهوریاسلامی نیز میبینم.
میتوان تشیّع علوی را همان "انقلاب اسلامی" و تشیّع صفوی را "جمهوری اسلامی" نامید. آن شور و انقلاب و اعتراضِ انقلاب اسلامی اکنون تبدیل شده به محافظهکاریِ جمهوریاسلامی، یا نهایت این است که تمام توجّهات و مفاهیم مبارزه با ظلم و عدالتخواهی در باب مقابله با استکبار خارجی و آمریکا و اسرائیل مصرف میشود و کسی از داخل آن را به خود نمیگیرد!
اکنون محرّم نزدیک است. الآن باید در دلِ مفسدان داخلی و دزدانِ بیتالمال، هول و هراس بیفتد که این ماه، ماهِ مبارزه با ظلم است. این جمعیت عظیم که در مجالس شرکت میکنند حتماً از روضهها درسی خواهندگرفت و آن مسئول را بابت عملکردش مواخذه خواهندکرد. حتماً نخواهندگذاشت که اینبار سفرهای لاکچری به شمال و جنوب برود و حقوقهای نجومی بگیرد و فرزندانش را به آمریکا و اروپا بفرستد.
امّا اینگونه نیست.
بدون تعارف، بخش زیادی از شرکتکنندگان در مراسمات صرفاً برای وقتگذرانی، گرفتن نذری، دیدن دَر و همسایه و عوضکردن حال و هوایی شرکت میکنند!
بخشی در مراسمات شرکت میکنند و اشکی جاری میشود امّا به قول دکتر برای دستبُردن در ترازوی عدل خدا و اینکه همهی کمکاریهای یکسالشان را با یک قطره اشک جبران کنند و از زیر بار مسئولیت دَربروند به بهانه اینکه محبّ امامحسین هستند پس خیالشان از قبر و قیامت و حساب و کتاب راحت است...
بخشی دیگر بهدنبال شور و هیجان و خالیکردن خود هستند، رونق مداحیهای شور و دستگاههای عریض و طویل و زیرصداهای هیجانآور و شورآفرین و متاسفانه رونق اشعار غلوآمیز و بعضاً مشرکانه و کفرآمیز معمولا به همین هدف است.
بخشی دیگر واقعاً هدف مخلصانه دارند، واقعاً دلشان برای امامحسین میتپد و اشک میریزند.
همهی اینها هست. میدانم همانیکه حتّی برای وقتگذرانی به روضه میآید، چه خوب که لااقل وقتش را در روضه و هیئت بگذراند. چه هیئتها که افراد را عوض کرد و چه محرّمها که انسان ساخت. حتّی همانیکه برای گرفتن نذری میآید چه خوب است که لااقل یک وعده غذایی خود را به نام امامحسین متبرّک کرده است.
امّا این، نگاهِ حداقلی است.
روضهها و نه فقط در محرّم، که در کلّ سال مراسماتی که برگزار میشود، ظرفیتی خیلی بالاتر از این میتوانند داشته باشند. این جمع کثیر که بدون دردسر و بدون فراخوان و اطلاعرسانی خاصی خودشان با پای خودشان به مجلس میآیند را میتوان خیلی بهتر هدایت کرد و از آنها بهراستی "انسان" ساخت.
محرّم و صفرها میآیند و میروند بدون اینکه تغییر خاصی چه در شخص ما و چه در جامعهی ما اتّفاق بیفتد. امسال بهدلیل شرایط پیشآمده، حتماً شعارهای علیه آمریکا و اسرائیل در هیئتها بیشتر خواهدشد، خیلی هم خوب است. امّا با اینکه مبارزه با ظلم را فقط در دشمن خارجی دیدیم، در همین هم چندان موفّق نبودهایم.
در کانالهای بچّههای حزباللهی هم حتّی توئیتهای ترامپ بیش از سخنان رهبر انقلاب دستبهدست میشد.
این چندروز هرجا که بحثی بود و درنهایت میشنیدم که هموطنانم اسرائیل را مقصّر میدانند و او را محکوم میکنند، خوشحال میشدم که چهخوب که اگرچه بهای سنگینی دادیم امّا لااقل متوجه شدیم که اسرائیل دوست ما نبود، بعد با خودم فکر میکردم خوشِ چه حالی؟:) مگر فهمیدن این بدیهیات انقدر سخت است که بابتش خوشحال باشم؟
سالها ندای مزخرف نه غزه نه لبنان سر داده شد و ما در هیئتها نتوانستیم این را تبیین کنیم که اگر آنجا را از دست بدهیم، صدای پهپاد و موشک را با گوش خودت خواهیشنید، که شنید...
نمیدانم.
خیر است انشاءالله.
پن: عکس مربوط به مقبره شاه عباس اول صفوی است. همین چند روز پیش تشییع یکی از شهدای جنگ با اسرائیل در زیارت حبیبموسی بود و این مقبره را دیدم. عکسش را گرفتم چون همزمانی خوانش این کتاب و دیدن مقبره یکی از شاهان صفوی برایم جالب بود...