یادداشت ملیکا🌱
1404/2/16
بسمالله. کتاب را در یک کلمه خلاصه میکنم: سوگ. زخمِ داوود، روایتی داستانی و بسیار روان و با زبانی ساده از سالیان ابتدایی اشغال فلسطین تا حدود بیست سال پیش است. روایتی از مردمی که زندگی میکردند، عاشق میشدند، ازدواج میکردند و بچه بهدنیا میآوردند، درس میخواندند، صدای جیغ و خنده بچهها در کوچهپسکوچهها میپیچید و منتظر فصل برداشت زیتون بودند اما گرفتار قومی ظالم میشوند که به ناگاه، همهی زندگیشان، همه یادگاریشان، همه اصالتشان و دسترنج اجدادشان را به تاراج میبرد. قومی ظالم که تاریخ کمتر همانند آنان را به خود دیده است. زخمِ داوود داستان افرادی از نسلهای مختلفِ خانوادهی ابوالحجا است، جدّا یحیی، پسرش حسن و بعد فرزندان حسن، یوسف، امل و اسماعیل. خانوادهای که قربانی بیرحمی جنگ میشوند و بارها و بارها از هم میپاشند و عزیزانشان را از دست میدهند یا زنده میمانند و آرزوی مرگ میکنند. روایت نویسنده از سوگ و ازدستدادن، اردوگاههای جِنین و صبرا و شتیلا و عشقهای جاری زیر آوارهای رویِهمرفته بسیار زیبا و البتّه دردناک است. یکستاره کم شد بهدلیل سادگیِ بیشازحد متن و تقریبا ادبینبودن آن، که شاید بستگی به مترجم داشته باشد؛ و نکتهای که در دیگر نظرات هم بدان اشاره شده: این کتاب، تحتِتاثیر افکار و زندگی آمریکایی خانم سوزان ابوالهوا است. بهآنشدتی که انتظار میرود، جنگ و اشغال و اسرائیل و مهمتر، آمریکا را محکوم نمیکند و بیشتر از زاویه احساسات به قضیه مینگرد. بهنظرم اگر کسی حقیقتاً دلش برای فلسطین بتپد، با اینهمه پشتیبانی آمریکا از اسرائیل هرگز نمیتواند گرینکارت آمریکا را گرفته و خدماتش را به این کشور ارائه دهد. همانطور که اگر کسی واقعاً ایرانی باشد و این کشور را دوست بدارد، نمیتواند قبلهی آمالش را کشوری قراردهد که خود و خانواده و عزیزانش سالها زیر فشار تحریمهای مستبدانه آن مملکت، روزگار گذرانیدهاند. تلخ این است که داستانِ کتاب حدود سال ۲۰۰۳ به پایان میرسد اما داستانِ فلسطین و اسرائیل هنوز به پایان نرسیده و اینروزها که خبرهای بسیار تلخ از کمبود شدید موادغذایی و امکانات بهداشتی و کشتارهای افسارگسیخته سگِ هار به گوش میرسد، هنوز جهان (اعم از سازمان ملل و حقوقِ بیبشر! و رهبران عرب و حتی بعضی از گروههای محور مقاومت...) اقدام بهواقع موثر و کارآمدی را نکرده است...
(0/1000)
ملیکا🌱
6 روز پیش
1