یادداشت ملیکا🌱
7 روز پیش
بسمالله. "علی از زبان علی" حاصل زحمت و تلاش بسیارِ افرادیست که دغدغهی معرفی علی، این یگانهجوانمَرد روزگار را داشتهاند. این کتاب خلاصهای از یک کتاب طولانی و عربی از زندگانی امیرالمومنین است که محمد محمدیان بهجهت استفاده عموم، نسخه فارسی و خلاصهشدهاش را نیز تهیه کرده. نثر کتاب بسیار خوب و روان است، از عبارتهای ادبی خاصی بهره نمیبَرد و مناسب خوانش توسط افراد مختلف جامعه است. من معمولاً کتبی که به زبانی بسیار ساده نگاشته شده باشند و خالی از هرگونه واژهپردازی و بازی با کلمات باشند را نمیپسندم امّا در این کتاب، چون نویسنده مصرّ بوده است که به تاریخ و کلمات خود حضرت امیر پایبند باشد -و چه خوب پایبندیای- آنچنان دخل و تصرفی در متن نکرده. هرچند، درست است که کتاب از دخل و تصرف نویسنده و خیالپردازی و قلمفرسایی و چینش کلمات ادبی بیبهره است امّا فراموش نکنیم که راوی آن، مردی بینظیر یا کمنظیر در فصاحت و بلاغت است که شنیدن/خواندن سخنانش دل را به تلاطم واداشته و اشک، مهمان ناخوانده چشم میگردد. آری، کلام سرشاز از حکمت و دانش علی خود بالاتر از هر متن و صنعت ادبیست؛ البته در ترجمه به فارسی بهناچار از این زیبایی کاسته شده و چه خوب بود اگر عربی بلد بودم و نسخه اصلی کتاب را مطالعه میکردم و آنگاه سخنان علی بدون هیچ واسطهای به گوش/چشمم هدیه میشد. "علی از زبان علی" به نَقل و روایتهایی که جَستهگُریخته از جاهای مختلف شنیدهایم و بلدیم، نظم میدهد. آنها را در یک سِیرِ تاریخی منظم، با فصلبندیها و دستهبندیهای خوب جای میدهد تا نگاهی کلّی از زندگانی آن حضرت بهدست آوریم. در روزگار ما که خواندن متون تاریخی سخت و خشک، چندان طرفداری ندارد و عموم به کتب رمان و داستان روی آوردهاند، در این بین بعضی نویسندگان دغدغهمند، داستانهای تاریخی و بعضاً مذهبی را در قالب داستانی گنجانده و با عنصر خیال و وهم خود آنرا سَر و شکلی تازه میدهند. این، حرکتِ خوبی است اگر وهم و خیال بر متن اصلی غلبه نکند و راست با ناراست، مخلوط نگردد؛ امّا من که همزمان هم طرفدار خواندن متون تاریخی مستند و معتبر هستم و مخالف سرسخت تحریف، هم حوصله و سواد کتب تاریخی مرجع را ندارم، تلاش محمد محمدیان برای پایبندی به تاریخ و استفاده از مطالب متقن و نقل منابع، و در عین حال حفظ روند روان داستانی را بسیار میستایم. امّا محتوای بینظیر کتاب... روزگاران علی حقاً که روزگاران سختی بوده است. علی میفرمود از زمانی که محمّد مبعوث گشت روی آسایش و راحتی را ندیدم! پس همراهان او نیز در هرکجای تاریخ باید با آسایش و راحتی وداع کنند، امّا طبعاً این وداع برای هرکسی ممکن نیست. اگر ما در اوج راحتی و تنپَروری، فقط به نکوهش کوفیان پرداخته و آنان را مذمّت کنیم شاید فقط خود را به تمسخر گرفتهایم! از زمان قبول علی به خلافت، او درگیر سه جنگ سخت و فتنههایی کمرشکن شد. در هر سه جنگ، طرف مقابل کافر و بتپرست نبود که تشخیص حق و باطل آشکار و روشن باشد. در جمل، صحابیان نامدار و همسر پیامبر پیمان شکستند، در صفین قرآنها بر سر نیزه رفت و در نهروان، با چهرههایی غرق در آثار عبادت روبهرو شدند. فقط کسی میتوانست -و میتواند- از فتنهها سربلند بیرون بیاید که در هر زمان و هر حال، با علی بماند و سفارشات اکید و انبوه قرآن و پیامبر دربارهی او را فراموش نکند. در هر صورت، همین کوفیان مذّمتشده، این سه جنگ را گذراندند و در دوتای آن پیروز شدند. بعد از صفّین که حَکَم تعیین شد، قرار بر این بود اگر آنان بر اساس حکم قرآن داوری کردند داوریشان پذیرفته باشد در غیر اینصورت به جنگ بازخواهندگشت. خوارج پذیرش حکمیت را دستاویزی کردند تا روبهروی مولا بایستند. امّا زمانیکه دو حَکَم خیانت ورزیدند و قرار بر جنگ دوباره با معاویه شد، از جنگ با معاویه سَرباز زدند و اینبار روبهروی خود علی ایستادند! لشکری که آماده مقابلهی دوباره با معاویه شد، مجبور شد ابتدا خطر خوارج را از پیش رو بردارد و بعد به سراغ معاویه رود، امّا بعد از جنگ نهروان لشکریان با بهانههایی، رویارویی با معاویه را عقب انداختند تا دوران غارات آغاز شود. دوران غارات حقیقتا تلخ و کمرشکن است و خطبههای بهجامانده از علی نشان از سنگینی این غم بر قلب مولا دارد. پیش از آنکه لشکریان علی به جنگ با معاویه بروند، او پیشدستی کرد و به مناطق تحت تصرف حکومت اسلامی یورشها بُرد و غارات فراوان کرد و حیثیت اسلام و مسلمین را زیر سوال برد. علی بارها از این خفت و ننگ نالید تا کوفیان به خود آیند و در مقابل معاویه حاضر به صفآرایی شوند. کوفیان در این دوران بسیار از طرف علی نفرین و مذمت شدند اما با این حال گاهی پس از خطبههای فراوان امیرالمومنین، لشکریانی چندهزارنفره از آنان تجهیز و آماده میشد و به مقابله با معاویه میپرداخت. پس هنگام لَمدادن زیر باد کولر زیاد کوفیان را لعن و نفرین نکنیم که آنان سه جنگ را از سر گذرانده و باز هم امیرالمومنین از آنان ایستادگی و جنگ را طلب میکرد (که حق بود، که خاصیت مَرد همین است)، اما بهنظرم خیلی از ما اگر در آن زمان حاضر بودیم حتی در همان سه جنگ هم با بهانههای سرما و گرما و زن و بچه و ترس و راحتطلبی، علی را تنها میگذاشتیم. "دیدم که میگم:)" لعن و نفرین کوفیان، داستان لعنهای زیارت عاشورا نشود که میگویند مراقب رفتارتان باشید تا خودتان را آنبین لعن نکنید... در نهایت نیز، لشکری سیهزارنفره آماده شده بود تا به جنگ با معاویه رود که آن ملعون دنیا و آخرت دست خود را به جنایتی بزرگ آلود و علی را از همهی ما، گرفت... در جایجای کتاب، رفتار پدرانه و سرشار از حکمت، عشق، اخلاص و جوانمردی علی، هویداست... بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی، یا امیرالمومنین...
(0/1000)
نظرات
6 روز پیش
درود و خداقوت یادداشت خوبی بود و همانطور که گفتید، کتاب جالبی برای خواندن است و تمام نکات لازم را هم از نگاه خود بیان کردید. تغییر زاویهٔ دید بعضی اوقات و در برخی ماجراها لطافت خاصی به روایت آن ماجراها بخشیده و آن را شیرینتر و خواندنیتر کرده است. مانا باشید. 💐🙏
1
1
ملیکا🌱
7 روز پیش
1