دختری در قطار

دختری در قطار

دختری در قطار

پائولا هاوکینز و 1 نفر دیگر
3.5
96 نفر |
35 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

11

خوانده‌ام

222

خواهم خواند

87

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

دختری در قطار نه تنها یک رمان مهیج و پلیسی، بلکه تریلری روان شناختانه است، که موفق شد خیلی زود رکورد پرفروش ترین هایی چون هری پاتر را بشکند و همچنان در صدر باقی بماند. برخی این رمان را جلد دوم دختر گمشده میدانند. ماجرای همیشگی عشق و شکست، این بار با همراهی افکاری سرگردان، به داستانی معمایی منجر شده." دختری در قطار "با روایتی مدرن ، سراغ موضوعی کلاسیک می رود تا این بار، وحشت و خون را از میان درد و ترمای زنانه بیرون بکشد. ریچل که زنی دائم الخمر است برای خودش ارزشی قائل نیست، از نظر او زنان فقط از دو وجه قابل توجه اند، وضعیت ظاهری و نقش مادری اشان. پس با این حساب، او که ظاهری معمولی دارد و نازاست، نمیتواند مورد توجه مردی واقع شود، موهبتی که احتمالا از نظر او، زنهای دیگه قصه - آنا و مگان - از آن بهره مندند. ریچل بیش از آن که در واقعیت زندگی کند، در خیال و بین آدم های خیالی یی که فقط خودش آنها را می بیند سیر میکند، آن قدر که درگیر حوادث بین شان می شود، حوادثی که هیج وقت رخ نداده اند. اما چه اتفاقی می افتد که زندگی زن های این داستان، در هم تنیده می شود ؟ پائولا هاوکینز برای بیان این داستان کار مهمی کرده، او دقیق و موشکافانه به اطرافش و آدم ها - آدم های معمولی - چشم دوخته. داستان او روایتی مدرن و چند صدایی از ماجرای زن است، که هر کس از زاویه ی دید خودش آن را برای مان تعریف میکند.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دختری در قطار

یادداشت‌های مرتبط به دختری در قطار

        فیلمش رو خیلی خیلی خیلی دوست داشتم اما کتابش رو نه. شاید اگر اول کتاب رو می خوندم می گفتم کلا به درد نمی خورن! برعکس فیلم املی که دیروز دیدم و انگار دنیای آدم های تنها رو به تصویر می کشه و بهمون یاد می ده در عین تنها بودن چطور می تونیم سرگرم و خوشحال باشیم، این کتاب، دنیای جفت ها رو نشون می ده. جفت هایی که خوشبخت به نظر میان اما در واقع هیچ کدومشون خوشبخت نیستن!

داستان، داستان زن های ضعیفه. زن های ضعیفی که یک مرد براشون تصمیم می گیره چطور آدم هایی باشن! دائم الخمر، عاشق، مادر، خائن، و در نهایت هم مرده!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

soul...

1403/5/28

        من واقا خوشم نیومد؛نمیدونم چرا ولی انگار کل داستان از همون اول اسپویل شده بود.
*دلم برای ریچل میسوخت و از مگان واقا بدم میومد...
و تام هم رومخ بودد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

عین راء

1402/1/31

          قطعا اگر کتاب را به اسم کتابِ پرفروش به دستم نمیدادند، در دو جا کتاب را رها میکردم. یکی همان ابتدای کتاب که شروع به شدت مزخرفی دارد و برای من هیچ گیرایی نداشت. آمیزه ای از تباهی و پوچی و سردرگمی و سردرد و ...! همه را یکجا جلوی مخاطب میریخت. و دیگر بعد از قتل! که با خودم فکر میکردم که تقریبا داستان معلوم ست و دیگر خیلی دلیلی ندارد کتاب را این همه کش بدهد! شاید بگویند که نویسنده میخواست مخاطب را غافلگیر کند، اما نویسنده باید فکر این را هم میکرد که بعد ازقتل، شاید خیلی جذابیتی برای مخاطب وجود نداشته باشد! 
موضوع داستان به شدت مبتذل است، و گاه حس میشود که نویسنده مجبور است شخصیت های داستان را بی دلیل، به گناه آلوده کند که نشان بدهد همه این کاره هستند و موضوع را دست نزند. روایت داستان به جز آن دو جایی که اشاره شد خوب است. بنظر میرسید که اگر آن دو جا درست بشود، به علاوه خرده کاری هایی نظیرِ عوض نکردن های بی دلیلِ راوی، خصوصا در اواخر رمان، روایت گری داستانِ بدون اشاره به محتوا، عالی میشد. بنظر میرسد این سبک تعلیق در روایت گری، برای فیلم سازی عالی ست و اصلا گویا رمان، یک فیلم نامه ست که راوی نوشته است.
خواندن کتاب به دلیل موضوعِ مبتذلی که دارد به هیچ کس توصیه نمیشود. حتی نوعِ روایت گری هم با این که خوب است اما باز تم و موضوع داستان آنقدر جریان دارد که بنظر میرسد این کتاب نباید به کسی توصیه شود و برای یادگیری این نوع روایت، چند فیلم نگاه کنند بس است! 
چرا این کتاب پرفروش شده است؟! (البته در رابطه با پرفروشی اش باید تحقیق کرد، ولی فرض میکنیم که پرفروش شد) یا به دلیل روایتِ آن است، یا داستان و یا آمیزه ای از این دو. جواب به این سوال یک بینشی را به انسان میدهد از جامعه ی مخاطب
        

3

          رمان دختری در قطار چند ماه پس از انتشار رکورد فروش افسانه‌ای کتاب هری پاتر را شکست. دختری در قطار نه تنها یک رمان مهیج و پلیسی، بلکه تریلری روان‌شناسانه است که موفق شد خیلی زود رکورد پرفروش‌ترین‌هایی چون هری پاتر را بشکند و همچنان در صدر باقی بماند. این رمان با روایتی مدرن سراغ موضوعی کلاسیک می‌رود تا این بار وحشت و خون را از میان درد و ترومای زنانه بیرون بکشد.
ریچل که زنی دائم‌الخمر است، برای خودش ارزشی قائل نیست؛ از نظر او زنان فقط از دو وجه قابل توجه‌اند: وضعیت ظاهری و نقش مادری‌شان. پس با این حساب او که ظاهری معمولی دارد و نازاست، نمی‌تواند مورد توجه مردی واقع شود؛ موهبتی که احتمالا از نظر او زن‌های دیگر قصه -آنا و مگان- از آن بهره‌مندند. ریچل بیش از آنکه در واقعیت زندگی کند، در خیال و بین آدم‌هایی خیالی که فقط خودش آن‌ها را می‌بیند سیر می‌کند، آن‌قدر که درگیر حوادث بینشان می‌شود. حوادثی که هیچ وقت رخ نداده‌اند. اما چه اتفاقی می‌افتد که زندگی زن‌های این داستان در هم تنیده می‌شود؟ 
پائولا هاوکینز برای بیان این داستان کار مهمی کرده؛ او دقیق و موشکافانه به اطرافش و آدم‌ها، آدم‌های معمولی چشم دوخته. داستان او روایتی مدرن و چند صدایی از ماجرای سه زن است که هر کس از زاویه دید خودش آن را برایمان تعریف می‌کند. این داستان از طریق مقایسه مستدل شخصیت‌ها وارد فضای داستان‌های زناشویی درباره خیانت و ازدواج می‌شود و به اثرات مخرب زن ستیزی می‌پردازد. ضمن اینکه از ویژگی راویان که بسیار غیرقابل‌اعتماد هم هستند بهره می‌برد. 
موفقیت رمان دختری در قطار دست چند سال بعد از داستان دختر گمشده نشان می‌دهد که خوانندگان به آن دسته از داستان‌های جنایی ازدواج محوری که درون مایه داستانی‌شان هنجارهای فرهنگی را نقد می‌کند و زنان وزن بیشتری در این نقد فرهنگی دارند، علاقه‌مند هستند. تا قبل از این داستان‌ها، داستان‌های جنایی در ژانر جاسوسی مطرح بودند و نویسندگان مرد برتری نوشتن چنین داستان‌هایی را از آن خود می‌دانستند. اکنون با تمرکز روی زنان برای خلق موقعیت درام از لابه‌لای زندگی آنان و با نوید یافتن ریشه‌های درد و رنج زنانه، جای تریلرهای جاسوسی در داستان های مهیج عقب رفته است.
        

0

          نوشتن داستان در هر ژانری سختی های خودش داره که تعلیق داشته باش ..موضوع لو نره و اوج و ....
اما در ژانر جنایی فوق العاده سخته 
چون مخاطب منتظر یک حادثه ترسناک و غیر قابل پیش بینی 
و اینکه نویسنده نمی تونه با جادوی سینما و صدا و نور مخاطب و در ترس نگه داره
پس باید طوری بنویس که مخاطب فکر نکن که اینقدر هم جالب نبود که همه ازش تعریف کردند
پس اگه کمی منصف باشیم نویسنده با ایجاد یک گره کور که قاتل چه کسی ؟؟ و مضمون اصلی دائم الخمر و حرفهاش سندیت نداره داستان و جلو می بره
کلی مدرک جلوی مخاطب میذاره که هر بار به اشتباه بیفته
کار سختی  خدایی🤔
چون نه شرلوک هلمزی هست نه پوارو  و نه خانم مارپل 
 که بتونند دنبال قاتل باشند
پس خود ریچل باید این کار و انجام بده
اگر نقاط ضعف داستان ( نبودن یک کارگاه درست و حسابی ، غیر باور بودن اینکه ریچل این همه مدت از کار بیکار بوده و نزدیک ترین دوستش متوجه نشده و ....)
میشه یک رمان خوبی در نظر گرفت
 که در کل جالب و خواندنی
        

12

          «دختری در قطار»
ممنون از خانم ها‌کینز برای خلق چنین شخصیت اولی که تا آخر روی مخ خواننده راه می رود!
جالب اینجاست که راوی اصلی داستان نیز خود اوست.
کتاب از لحاظ داستان خیلی حرف جدیدی ندارد، ماجرای دختری است که شاهد قتلی به صورت نیمه هوشیار بوده و رابطه ی او با مظنون های اصلی قتل تا پایان ماجرا برای پیچیده کردن داستان و ذهن مخاطب استخدام شده اند.
نقش کم رنگ پلیس از نقاط اصلی ضعف داستان است که رسما بجز در ابتدای کار هیچ جایگاهی در داستان ندارند و کلا شخصیت اول داستان با کنجکاوی فراتر از انتظار تا پای جان برای حل این معما به پیش می رود.
ناخوش بودن حال شخصیت اول(نوشیدن مشروبات و...) و فراموشی صحنه های حساس ماجرای قتل بسیار شبیه داستان های جنایی دیگر و فیلم های جنایی است،که برای خواننده ی مجرب موجب ملال است. 
سوال اصلی من علت بالا بودن استقبال از این کتاب در سطح جهان است که البته با مضامینی همچون«خشونت علیه زنان» و... حدس هایی می زنم...
 انتقال احساسات شخصیت های داستان تحسین برانگیز است که به موجب این مهم خانم ها اختمالا ارتباط بهتری با داستان برقرار کنند، هر چند که از اول جلوی خودم را می گرفتم که این را نگویم ولی خب من بارقه های تفکر فمنیستی را در این اثر مشاهده می کنم!
Thanks ms.Hawkins for creating such a annoying character!
It’s not a surprise when you find her as a main narrator!
About the story I’m not going to revealed any thing, but it has some major problems: Police doesn’t take part as much as it should in any crime in this story and that’s not realistic!
Author tried to show a misty situation by making the first character drunk and got concussion,but thats a lame trick for a professional reader.
The strong part of a story is the female discretions which is so delicate and true.
        

0