یادداشت همشهری جوان

دختری در قطار
        رمان دختری در قطار چند ماه پس از انتشار رکورد فروش افسانه‌ای کتاب هری پاتر را شکست. دختری در قطار نه تنها یک رمان مهیج و پلیسی، بلکه تریلری روان‌شناسانه است که موفق شد خیلی زود رکورد پرفروش‌ترین‌هایی چون هری پاتر را بشکند و همچنان در صدر باقی بماند. این رمان با روایتی مدرن سراغ موضوعی کلاسیک می‌رود تا این بار وحشت و خون را از میان درد و ترومای زنانه بیرون بکشد.
ریچل که زنی دائم‌الخمر است، برای خودش ارزشی قائل نیست؛ از نظر او زنان فقط از دو وجه قابل توجه‌اند: وضعیت ظاهری و نقش مادری‌شان. پس با این حساب او که ظاهری معمولی دارد و نازاست، نمی‌تواند مورد توجه مردی واقع شود؛ موهبتی که احتمالا از نظر او زن‌های دیگر قصه -آنا و مگان- از آن بهره‌مندند. ریچل بیش از آنکه در واقعیت زندگی کند، در خیال و بین آدم‌هایی خیالی که فقط خودش آن‌ها را می‌بیند سیر می‌کند، آن‌قدر که درگیر حوادث بینشان می‌شود. حوادثی که هیچ وقت رخ نداده‌اند. اما چه اتفاقی می‌افتد که زندگی زن‌های این داستان در هم تنیده می‌شود؟ 
پائولا هاوکینز برای بیان این داستان کار مهمی کرده؛ او دقیق و موشکافانه به اطرافش و آدم‌ها، آدم‌های معمولی چشم دوخته. داستان او روایتی مدرن و چند صدایی از ماجرای سه زن است که هر کس از زاویه دید خودش آن را برایمان تعریف می‌کند. این داستان از طریق مقایسه مستدل شخصیت‌ها وارد فضای داستان‌های زناشویی درباره خیانت و ازدواج می‌شود و به اثرات مخرب زن ستیزی می‌پردازد. ضمن اینکه از ویژگی راویان که بسیار غیرقابل‌اعتماد هم هستند بهره می‌برد. 
موفقیت رمان دختری در قطار دست چند سال بعد از داستان دختر گمشده نشان می‌دهد که خوانندگان به آن دسته از داستان‌های جنایی ازدواج محوری که درون مایه داستانی‌شان هنجارهای فرهنگی را نقد می‌کند و زنان وزن بیشتری در این نقد فرهنگی دارند، علاقه‌مند هستند. تا قبل از این داستان‌ها، داستان‌های جنایی در ژانر جاسوسی مطرح بودند و نویسندگان مرد برتری نوشتن چنین داستان‌هایی را از آن خود می‌دانستند. اکنون با تمرکز روی زنان برای خلق موقعیت درام از لابه‌لای زندگی آنان و با نوید یافتن ریشه‌های درد و رنج زنانه، جای تریلرهای جاسوسی در داستان های مهیج عقب رفته است.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.