ارمیا
در حال خواندن
18
خواندهام
1,176
خواهم خواند
205
نسخههای دیگر
توضیحات
کتاب ارمیا، نویسنده رضا امیرخانی.
بریدۀ کتابهای مرتبط به ارمیا
نمایش همهپستهای مرتبط به ارمیا
یادداشتها
1400/12/28
53
1401/6/16
20
1401/2/26
17
1400/7/12
5
1400/10/28
به عنواپ اولین کتاب نویسنده بسیار جذاب و قوی هست. البته من این کتاب رو بعد از کشف امیرخانی در کتاب من او ، خواندم و قلمش برام راحتتر بود و خبری از خط الرسم مخصوص نویسنده نبود، یا کمرنگ بود. کتابی هست که بعد از سالها هنوز بعضی صحنههاش مثل ماهی شدن ارمیا در سیل جمعیت، برایم تازه است و به آنها فکر میکنم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
9
1401/3/18
6
1401/1/12
13
1401/4/12
2
1402/6/21
این یادداشت حاوی یه اسپویل کوچیکه. ماجرای آشنایی من با ارمیا، اینقدر برا خودم جذابه که از تعریف کردنش خسته نمیشم. اواخر تیرماه، تو اردوگاه با ریحانهی عزیزم آشنا شدم و وقتی داشتیم در مورد کتابها صحبت میکردیم، او کتاب در دستش رو نشونم داد: ارمیا. با پیشنهاد او، شروع کردم به خوندن. طوری جذب کتاب شدم که تا ساعت سه شب داشتم میخوندمش؛ تو حس و حالی خاطرهانگیز و کنار ریحانهجان، و درست موقعی که بقیهی بچهها داشتن برا مسابقهی فردا آماده میشدن! خلاصه، اینجوری شد که با قلم زیبای آقای امیرخانی در این کتاب آشنا شدم. باید بگم که هم ارمیا رو خیلی دوست داشتم و هم نحوهی روایت داستان رو. شیوا و روان؛ طوری که با سرعت میخوندم و جلو میرفتم و متوجه گذر زمان نمیشدم. تشبیههایی تو داستان به کار رفته بود که نظیرش رو کمتر دیدهایم. تصویرسازیش هم عالی و دلنشین بود. خیلی خوب میتونستی ارمیا رو درک کنی و با خودت زمزمه کنی: اینجا انگار نه انگار که جنگ شده! اما، ساختار داستان منسجم نبود. دلم میخواست در تمام طول داستان یاد مصطفا رو به همون زیبایی ابتدا، در دل ارمیا و خاطراتش ببینم اما اینطور نشد. جزء معدود داستانهایی بود که نیمهی اولش رو بیشتر از نیمهی دومش دوست دارم! بماند که پایانش برام اسپویل شده بود، اما باز هم یهجورایی غافلگیرم کرد. دوستش داشتم. آغوش مصطفا اون آخرش>>>>>>😭 و در پایان صحبتهام باید بگم ریحانه جانم، ممنونم که این کتاب رو بهم معرفی کردی! :)❤
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
15
1401/8/12
15
1403/8/19
18