شخصیت اصلی این کتاب رادیون رومانویج را سکلنیکف جوانی ۲۳ ساله  است که فکری باز و کنجکاو دارد جوانی خوش چهره که فقر و بی پولی  او را در هم کوبیده و باعث شده با مردم و زندگی اطرافش بیگانه باشد. او  هنگام راه رفتن همیشه زیر لب چیزی زمزمه میکند را سکلنیکف از این  دنیا و ناعدالتی آن به تنگ آمده است.  
از مادرش دریافت میکند که یک فرد ثروتمند به نام لوژین به آنها و  مخصوصاً خواهرش نظر لطف دارد خشمگین می شود.  
راسكلنيكف حتی اجاره اتاق زیر شیروانی کوچکی که در آن زندگی میکند  ندارد و با وجود اینکه خواهر و مادرش مدام به او کمک میکنند به خاطر  همین بی پولی دانشگاه را نیز رها میکند. در همین حال برای ساکت  کردن طلبکاران و پیش بردن زندگی مجبور است نزد آلینا ایوانونا، پیرزن  نزول خور برود و با گرو گذاشتن اشیای قیمتی که دارد، مقداری پول به  دست بیاورد. را سکلنیکف تصمیم میگیرد نقشه ای که مدت ها به آن  فکر کرده است عملی کند و با تبر آلینا ایوانونا این عنصر فاسد جامعه  
را به قتل برساند.  
در رمان جنایت و مکافات ما شاهد جدال ذهنی این جوان و زجری که  می کشد هستیم و گاهی به این نتیجه میرسیم که مکافات ذهنی  چندین برابر از مجازات جسمی و قانونی دردناک تر است. داستان کتاب  اما از لحظه ای دگرگون میشود که شخصیت سونیا وارد می شود. دختری  معصوم که میتوان در برابر رنجهای و تعظیم کرد و......