معرفی کتاب آب هرگز نمی میرد اثر حمید حسام

آب هرگز نمی میرد

آب هرگز نمی میرد

حمید حسام و 1 نفر دیگر
4.5
95 نفر |
34 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

29

خوانده‌ام

210

خواهم خواند

93

شابک
9786003310193
تعداد صفحات
742
تاریخ انتشار
1396/12/28

توضیحات

        
باید به کمک لشگر عاشورا در منطقه عملیاتی بدر می رفتیم. گردان را جمع کردم و گفتم:
«هیچ وقت خودم را لایق فرماندهی گردانی که مزین به نام عباس علمدار است، ندیده ام اما شما را به دستان بریده اباالفضل قسم می دهم که اگر آماده شهادت هستید با ما بیایید و اگر نه، بروید قرآن بخوانید و خودتان را از لحاظ روحی آماده کنید چرا که هیچ کس نیست که با کربلا آزموده نشود»
اینجا که رسیدم به گریه افتادم، 
همه گریه می کردند 
حتی آنان که داوطلب شهادت نبودند...

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

10 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به آب هرگز نمی میرد

نمایش همه

پست‌های مرتبط به آب هرگز نمی میرد

یادداشت‌ها

          [شانزده از صد]

آب هرگز نمی‌میرد خاطرات میرزامحمد سلگی است.
از چالش‌برانگیزترین‌های امسال بود. از راوی بدم می‌آمد، با او قهر می‌کردم. غضب می‌کردم. نمی‌پذیرفتمش و بعضی جاها، کتاب را به کناری پرت می‌کردم.
به قول احسان عبدی‌پور، او در انکار ما بود و ما در انکار او.
سلگی زندگی‌اش با یکی مثل من خیلی فرق می‌کرد. نگاهش به خانواده، همسر، زندگی، جنگ، جهاد، حج و...
رفتارهایش با خانواده کفرم را بالا می‌آورد، نگاه شعاری و صورتی‌اش به جنگ و جانبازی خشمگینم می‌کرد و شورِ غیرهوشمندانه‌اش در تحلیل‌ها و رفتارهایش حالم را می‌گرفت.
به‌زور تمامش کردم، کمترجایی از کتاب متأثر شدم و صحنه‌های کمی از کتاب احتمالاً با من بماند.
اما باید می‌خواندمش.
این کتاب قطور، با همه‌ی سخت‌بودنش، این را برای من داشت که به فارسی سخت! بفهمم مرد لر کشاورززادهٔ روستایی بسیجی شبیه من فکر نمی‌کند و قرار هم نیست بکند.
خواندنش کمکم کرد، اگرچه کلافه و دورم، تلاش کنم بفهمم که کسی مثل او، با آن سبک زندگی، چه‌طور به مسائل نگاه می‌کند. به عبارت بهتر، یادم آورد مرکز عالم نیستم!
در کنار این قضاوت‌های شخصی من، حضور راوی در همه‌ی جنگ تحمیلی، نکته‌ی مثبتی بود. روایتی که از تفاوت‌های روحیه‌ی ارتشی و سپاهی دارد هم بانمک و خواندنی است.

آخر آخر هم دیدم این تیزر را از کتاب ساخته‌اند که واقعاً دیدنی است.

https://www.aparat.com/v/a86q43a


#کتاب_های_1403
        

1

alef

alef

1403/8/2

          کتاب همان طور که از جلدش مشخص است در ژانر ادبیات پایداری، تاریخ شفاهی معاصر است. 
کتاب در کل خاطرات میرزا محمد سُلگی رزمنده نهاوندی است. کتاب ابتدا با خاطرات دوران کودکی راوی آغاز می شود و در ادامه با خاطرات دوران دفاع مقدس  و نحوه جانبازی و فرماندهی او در عملیات های مختلف ادامه پیدا می کند. 

برای خوانندگانی که به دنبال اطلاعاتی درباره گردان حضرت ابوالفضل و لشکر انصارالحسین استان همدان و عملیات های خیبر،کربلای ۴ ، والفجر ۸ و عمليات مرصاد هستند کتاب اطلاعات خوبی دارد حتی بخشی کتاب به خاطرات راوی درباره روند درمان شیمیایی در کشور آلمان و فعالیت منافقین در آنجا می پردازد که برای خوانندگان ادبیات پایداری اطلاعاتی را در بر دارد.

کتاب از جمله کتاب هایی است که دارای متن تقریز رهبری است و شمارگان چاپ بالایی دارد. 

طراحی جلد: در ابتدا شاید نام کتاب و طراحی جلد کمی گنگ باشد ولی پس از خواندن کتاب طراحی جلد و نام کتاب تازه برای خواننده مفهوم و جذاب  میشه.


        

16

          قبل از خواندن کتاب فقط می‌دانستم که نویسنده‌‌ای خوب پشت این کتاب است. شخصیت اصلی و راوی کتاب چه طور؟ هیچ. هیچ اطلاعاتی از او نداشتم. و چقدر مایه‌ی تأسف است که چنین شخصیت بزرگی را نمی‌شناختم. 

میرزا محمّد را می‌گویم. نازنین‌مردی که می‌خواست گمنام بماند و حتی سال‌ها مهر سکوت به لب زد و دوست نداشت از خودش بگوید. اینجاست که تشنه‌ی فهمیدن زندگی حاج میرزا محمّد می‌شوید و تا از او بیشتر ندانید آرام نمی‌شوید که نمی‌شوید. 

از جوان ارتشی‌ای می‌خوانید که عاشق مرام بچه‌های سپاه در جنگ می‌شود و روزی به خودش می‌آید که می‌بیند خودش هم سپاهی شده.  جوانی که از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ یعنی تقریباً  کل دفاع مقدس در جبهه‌های مختلف جنگ بوده و در عملیات‌های مختلف شرکت کرده و  بخش‌های مهمی از تاریخ جنگ تحمیلی را با او درک می‌کنید.  راوی ما حتی وقتی پاهایش را در راه خدا از دست می‌دهد، باز هوای شهادت دارد و این عجیب نیست وقتی بدانید جبهه برای این مرد صحرای کربلا است و خودش و گردانش فدایی حضرت ابوالفضل (ع)  هستند. از اول کتاب یک کلمه بارها در ذهنم تکرار می‌شد آن هم عقلانیت بود. شهید میرزا محمّد سُلگی(سال ۱۳۹۹ به دلیل عوارض ناشی از جنگ به شهادت می‌رسند) عقلانیت و معنویت را به معنای واقعی کلمه باهم داشت. نباید از نقش مهم و تأثیرگذار همسر شهید بگذریم. شاید لازم باشد  کتاب 《عشق هرگز نمی‌میرد》 را هم ورق بزنیم تا این بار از نگاه همسر، میرزامحمّد را ببینیم.

نقاط ضعف:
ممکن است تعدد اسم‌ها و عملیات‌ها و اطلاعات نظامی شما را خسته کند و حتی حس کنید کند کتاب را پیش می‌برید. 

نقاط قوت کتاب:
۱.عنوان و جلد روی کتاب زیباتر از این نمی‌توانست انتخاب شود. این را آخر متوجه خواهید شد، نه اول.
۲.آوردن تصاویر در آخر هر فصل خیلی ایده‌ی قشنگی بود.
۳.اینکه گفته‌های راوی کتاب یعنی آقای سُلگی را با گفته‌های دیگران و همرزمانش تطبیق داده‌اند به ارزش و اعتبار کتاب افزوده‌ است.
۴.قلم نویسنده بسیار عالی است‌. 
۵.کتاب پر از اطلاعات و جزئیات عجیب و غریبی است که به اندازه‌ی چند کتاب به سؤالات شما جواب می‌دهد. مثلاً بخش منافقین. شهید در دوران نقاهتش در آلمان هم برای مردم درباره‌ی دفاع مقدس تبیین می‌کند و این عجیب نیست وقتی بدانید آنجا هم منافقین در بیمارستان محل بستری او نفوذ کرده بودند و بین جانبازان و مجروحان ایرانی تبلیغات دروغین راه می‌انداختند و حتی به ضرب و شتم جانبازان می‌پرداختند. توصیف عملیات‌ها آنقدر خوب و زنده است که به عنوان خواننده خودت را وسط جبهه‌ها می‌بینی.  فصل آخر که درباره‌ی عملیات مرصاد است واقعاً  نفس آدم را مثل رمان‌های جنایی در سینه‌ حبس می‌کند. اصلاً مگر می‌شود با خواندن این فصل پر از حس غرور نشوی و افتخار نکنی به فرمانده‌ی اصلی و گمنام عملیات مرصاد و  مردان شجاع سرزمینت؟ باور کنید که نمی‌شود. همان طور که آخر کتاب تمام می‌شود، امّا حماسه؟ نه... تمام نمی‌شود...






        

1

          کتاب خوبی بود و مهم تر از خوب بودنش اینکه چقدر خوبه که آدمی مثل میرزا محمد سلگی به واسطه‌ی این کتاب به مردم شناسانده شد و خاطراتش توی تاریخ شفاهی ثبت شد.
به نظرم اگر این کتاب نبود، ما و مردم هم دوره‌ی ما قطعا به حاج آقای سلگی بدهکار می‌شدیم. زحمات عجیبی که ایشون کشیدن واقعا جا داره آدم بشینه بهش فکر کنه و یه نگاهی هم به زندگی خودش بندازه!
این که بابت حرف هایی که راوی گفته بود با اشخاص دیگه زده هم ، نویسنده یعنی آقای حسام رفته با اون طرف هم گفتگو کرده و اون گفتگو رو به عنوان پاورقی آورده حرکت بسیار به جایی بود.
از قسمت مرصاد یعنی بخش پایانی کتاب هم من خیلی لذت بردم و به نظرم دست اول ترین روایتی بود که تا حالا از این عملیات خوانده بودم.
نهایتا خیلی تلخ بود که توی کتاب نویسنده ارجاعاتی داشت از آدم هایی که روزهای نگارش کتاب زنده بودند و متاسفانه الآن دیگه بین ما نیستند. روح علی آقای خوش لفظ، حاج حسین آقای همدانی و شهید بزرگوار شاطری شاد.
اگر خاطرات های دفاع مقدس رو دوست دارید انتخاب خیلی خوبیه.
        

8

3