امیرمحمد جعفرزاده

امیرمحمد جعفرزاده

@amirmohammad_jafarzadeh
عضویت

فروردین 1403

66 دنبال شده

48 دنبال کننده

                فارغ‌التحصیل روانشناسی دانشگاه گیلان
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
        وقتی اولین بار می‌خواستم کتاب را بخرم، می‌دانستم داستان زندگی‌تان خواندنی است، ولی نه تا این حد ایران خانم! استان همدان قهرمان زیاد دارد: از شهید علی خوش لفظ بگیرید تا شهید میرزامحمد سلگی و شهید حسین همدانی. اما جای قهرمانی مثل شما خالی بود. چه خوب به وسعت نام‌تان که ایران باشد جهاد کردید. خدا اجرتان بدهد ان شاء الله. ای کاش ما هم بتوانیم... 

⚪️کتاب درباره‌ی ایران خانم است. دختر اهل تویسرکان و عاشق درس خواندن که با مشاهده‌ی رفتار بد یکی از پرستارها در بیمارستان تصمیم می‌گیرد که پرستار شود. با دیدن اطلاعیه‌ای، در آموزشگاه ماما روستایی ثبت نام می‌کند و از اینجا به بعد تازه داستان آغاز می‌شود. اطلاعات ناب و دست اولی از حوادث انقلاب و دفاع مقدس در کتاب می‌خوانید که بخشی از آن جزئیات پرشمار را مرور می‌کنیم: 
❗️از اینجا به بعد خلاصه‌ای از اتفاقات کلیدی زندگی راوی کتاب را آورده‌ام و ممکن است فکر کنید بخش‌هایی از کتاب برایتان دارد فاش می‌شود. در این صورت می‌توانید ادامه‌ی متن را بعد خواندن کتاب بخوانید.

🔻قبل از انقلاب: 
🔰وقتی ایران خانم برای کار به همدان می‌آید، با زن‌هایی مواجهه می‌شود که حجاب ندارند و تعجب می‌کند که چگونه آنها با چنین وضعی از خانه بیرون می‌آیند. او خبر ندارد در مسیر رسیدن به آرزویش خدمت به مردم، قرار است با چالش‌های بیشتری مواجهه شود. 

🔰یکی از مهم‌ترین چالش‌های او لباس یونیفرم بیمارستان است، لباسی که آستین های کوتاهی دارد و موهایش از زیر کلاه کاملاً معلوم می‌شود. او تصمیم می گیرد موقع رفتن به بیمارستان در آخر مینی‌بوس طوری بنشیند که راننده‌ی آقای نامحرم او را نبیند و به بیمارستان هم که می‌رسد از جلوی در تا بخش زنان را سریع طی کند که نگاه مردان کمتری به او بیفتد. 

🔰خدا ما را بعضی اوقات سخت‌تر امتحان می‌کند تا ببیند هنوز هم به یاد او هستیم، مگر نه؟ زمان گذشت تا ۴ آبان رسید که تولد محمدرضا شاه بود و همه‌ی ادارات دولتی موظف به برگزاری جشن بودند. به آنها خبر می‌دهند که در این روز باید لباس مخصوصی بپوشید و در میدان شهر رژه بروید. حیای او قبول نمی‌کند با این لباس که مناسب نیست در مراسم رژه شرکت کند، پس تصمیم می‌گیرد تا صبح نخوابد تا مریض شود و در مراسم شرکت نکند. از آنجایی که هرکس غیبت می‌کرد، با او شدیداً برخورد می‌شد، به اصرار یکی از استاد‌هایش به مراسم می‌آید. حالا اینجا جالب است که استاد هم از آمدن به مراسم کراهت دارد، طوری که به خانم ایران می‌گوید:《 ترابی فکر نکنی من دوست دارم بیایم، من هم دوست ندارم.》خدا همیشه حواسش به ما هست. در این بین یکی از ارتشی‌ها با دیدن گریه‌ی او متوجه می‌شود که حالش خوب نیست و به همین خاطر به او توصیه می‌کند در آمبولانس بنشیند و در مراسم شرکت نکند و این‌گونه مسئله ختم به خیر می‌شود. 

🔰در جشن فارغ التحصیلی به آنها گفته می‌شود که شما زیر نظر پایگاه شاهرخی(پایگاه نوژه فعلی) هستید و  دیگر فرد نظامی محسوب می‌شوید و کوچک‌ترین تخلف باعث می‌شود حقوق‌تان قطع شود یا حتی زندانی شوید. حالا نوبت به انتخاب روستا برای خدمت کردن در آن می‌رسد‌. او به روستای کارخانه می‌رود. اتفاقاً در آنجا به شدت نیازمند خانم متخصصی بودند که در بخش زایمان کمک کند چون خیلی از خانم‌ها و نوزادهایشان به علت امکانات کم از دست می‌رفتند. در خوابگاه درمانگاه به جز خانم ایران همکاران آقا هم ساکن بودند و به خاطر همین ماندن در خوابگاهی با این شرایط برای او سخت بود، اما کدخدای روستا و همسرش با کمال مهمان‌نوازی به او می‌گویند تا هروقت بخواهی می‌توانی در اتاق پذیرایی مهمان ما باشی. کار او در درمانگاه روستا، تنظیم خانواده، مامایی زایمان‌های طبیعی و آموزش بهداشت در خانه بود. بیست و یک روستا تابع درمانگاه روستای کارخانه بود. حالا او دیگر عملاً به آرزویش رسیده بود. 

🔰در همین بین کدخدای روستا او را با سیاست و امام خمینی آشنا می‌کند و از ظلم‌های رژیم پهلوی برای او می‌گوید آن هم در یکی دورافتاده‌ترین روستاهای تویسرکان! جالب‌تر اینکه حاج آقای ما از سلطه‌گری آمریکا و اسرائیل هم می‌گوید آن هم زمانی که هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود. هنر  امام بود دیگر. که در دورافتاده‌ترین روستاها هم ندای مبارزه با ظلم  شنیده شود.  پسران حاج آقا که فارغ‌التحصیلان دانشگاه تهران هستند در زندان‌های ساواک به سر می‌برند. ایران خانم ما تازه می‌فهمد آن کسانی که پدرش در تویسرکان گاهی اوقات در خانه مهمان‌شان می‌کرد، تبعیدی‌های سیاسی بودند که به قول پدر آنها را به جرم دفاع از حق و حقیقت فرستاده‌ بودند آنجا. 

🔰تا اینکه نامه‌ای از پایگاه شاهرخی(نوژه فعلی) می‌آید که فردا ساعت ۸ صبح باید در پایگاه حاضر باشید. سمیناری در آنجا برگزار می‌شود و بعد دو ماه او دوباره هم‌دوره‌هایی‌هایش را می‌بیند و دیداری با آنها تازه می‌کند. اینجا به آنها می‌گویند که باید از این به بعد آمار دقیق زایمان‌ها و تنظیم خانواده را به ما بدهید. حالا چرا به‌ نظرتان؟ چون از ماماهای روستایی می‌خواهند که با دادن قرص و وسایل دیگر نگذارند خانم‌ها باردار شوند، حتی اگر خودشان بخواهند! فقط همین؟ نه! از آنها می‌خواهند که به عنوان نظامی نماینده‌ اعلی حضرت، اگر صحبتی بر ضد شاه یا دولت شنیدند یا مورد مشکوکی دیدند باید اطلاع دهند!  چه آزادی بیانی، نه؟ به خاطر اینکه ایران  خانم برخلاف خواسته‌ی مسئولان عمل کرده، یک ماه حقوقش را قطع می‌کنند و تازه مراقب رفتارهایش می‌شوند. از اینجا به بعد بخش‌هایی از ادامه‌ی ماجرا را از زبان راوی بخوانید:《خیلی فکرم مشغول بود و با خودم کلنجار می‌رفتم تا به این نتیجه رسیدم که باید کارم را رها کنم و به جایی بروم که دست ماموران به من نرسد. یک سال و چند ماهی می‌شد که در روستا کار کرده بودم. تعهد داده بودیم که حداقل چهار سال در روستا کار کنیم. خواهر بزرگم، مقدس، بعد از ازدواج به تهران رفته بود و آنجا زندگی می‌کرد. تصمیم گرفتم به تهران بروم و آنجا کاری پیدا کنم. فکر کردم آنجا دیگر تعقیبم نمی‌کنند.》 

🔰اواسط فروردین ۱۳۵۷ به تهران می‌رود و در بیمارستان البرز(بیمارستان خصوصی) به عنوان پرستار استخدام می‌شود. بعد در بیمارستان فرحناز پهلوی(بیمارستان دولتی) به عنوان تکنسین بیهوشی کارش را شروع می کند. این‌گونه می‌شود که صبح‌ها در بیمارستان فرحناز  و بعد از یک استراحت کوتاه در بیمارستان البرز کار می‌کند. در بیمارستان البرز است که با انجمن بچه‌های مذهبی آشنا می‌شود. دیگر ایران ترابی نقشش را پیدا کرده است: پخش اعلامیه‌های امام خمینی. روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷-روز کشتار خونین میدان ژاله- با فهمیدن این جنایت رژیم، به قول خودش تصمیم می‌گیرد مقلد امام خمینی و گوش به فرمان او باشد و هر کاری از دستش برمی‌آید برای آزادی و مبارزه با رژیم شاه انجام بدهد. اکثر اوقات به مسجد بازار می‌رود و پای سخنرانی‌ها می‌نشیند. در این سخنرانی‌ها می‌شنود که وضع کشور عادی نیست و  همه‌ی مردم بیدار شده‌اند و حکومت ظالم را دیگر نمی‌خواهند. هر روز در تهران و شهرهای دیگر هم راهپیمای برپا می‌شود که اغلب به خاک و خون کشیده می‌شود. اول محرم ۱۳۵۷ عده‌‌ی زیادی از مردم کشته و زخمی می‌شوند.  پس خانم ترابی در خیابان‌ها شاهد مستقیم دیدن صحنه‌های کشتار مردم توسط رژیم پهلوی است. علاوه بر این به خاطر پرستار بودن در بیمارستان،  زخمی‌ها و شهدا را جلوی چشمش مشاهده می‌کند و در مداوای مجروحان یاری می‌رساند. 

🔰از شب اول محرم، دیگر هر شب مردم بالای پشت بام شروع به گفتن تکبیر می‌کنند. خانم ایران از تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ را برایمان روایت می‌گوید تا ۲۶ دی روز فرار شاه. راستی نگفتم پرستار ما مثل بقیه‌ی انقلابی‌ها اهل هزینه دادن است؟ وقتی خودجوش با بعضی دیگر از کارکنان بیمارستان نام بیمارستان را در سر در آن تغییر می‌دهند، خبر می‌آید که دنبال دستگیری آنها هستند. از بیمارستان فرار می‌کنند که هیچ، تازه بعدش به جمع متحصنین دانشگاه تهران می‌پیوندند. 

🔰 گویا اول قرار بود روز جمعه ششم بهمن امام به ایران بیاید. ولی به دستور بختیار فرودگاه بسته شده و اجازه‌ی فرود هواپیما نمی‌دهند. ۱۲ بهمن اما امام آمد و جمعیت زیاد مردم برای استقبال از او هم. به قول راوی، ازدحام آنقدر زیاد بود که همراه جمعیت این طرف و آن طرف کشیده می‌شدند. تا می‌رسیم به ۱۹ بهمن روز دیدار تاریخی همافران نیروی هوایی ارتش با امام. بعد خبر روز بعد، حمله‌ی گارد‌های شاهنشاهی به نیروی هوایی و بازهم سیل زخمی‌ها و شهدا در بیمارستانی که خانم ایران کار می‌کرد. تا اتفاقات مختلف ۲۱ و ۲۲ بهمن. 

🔵حجم اتفاقات قبل پیروزی انقلاب در کتاب بسیار زیاد و خواندنی هم است و من خلاصه‌ای از آنها را تقدیم نگاه‌تان کردم تا بماند، تا باز بعضی رسانه‌هایی که تکلیف‌شان با ما ایرانی‌ها مشخص است، ماجرا را تحریف نکنند که انقلاب کار آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها بود و تلاش و جهاد عظیم مردمی مثل همین خانم پرستار کتاب ما را نادیده بگیرند. 

🔻بعد از انقلاب:
🔰 خانم ایران بعد انقلاب با تشکیل جهاد سازندگی و جهاد دانشگاهی، بازهم مشغول خدمت کردن به مردم می‌شود. سال ۱۳۵۸ با خبر اشغال پاوه به دست ضدانقلاب با گروهی از افراد به آنجا می‌رود و در پاسگاه که فقط در اختیار نیروهای انقلاب بود کارهای درمانی را انجام می‌دهد. آنجا دکتر چمران را می‌بیند. با وقوع جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹ به همراه گروهی داوطلبانه به اهواز می‌رود. از آنجا به سوسنگرد می‌روند. 

🔰 زن مسلمان ایرانی مگر می‌شود شجاع نباشد؟ وقتی دوباره از آنها می‌خواهند که به خوزستان برای کمک بروند، برخلاف بقیه که ترس به دلشان راه افتاد، قهرمان ما داوطلبانه می‌رود چون کمک به مجروحان را دوست دارد. 

🔰از طرف مسئول جهاد دانشگاهی دانشگاه شهید بهشتی، خانم ترابی سرپرست تیم اضطراری خواهران هم می‌شود تا هر زمان منطقه به نیروی پرستار نیاز داشت نیروی لازم را جمع کند. او همراه با آنها برای کمک به مجروحان می‌رود. 

🔰 حالا علاوه بر بخش زنان و اتاق عمل، کار در بخش جراحی را هم تجربه می‌کند. 

🟢اینجای داستان برایم جالب است. او به بیمارستان کلانتری در شهر اندیمشک می‌رود یعنی همان بیمارستانی که راوی کتاب نعمت جان در آن کار می‌کرد. 

🔰طرح‌ها و ابتکارات خانم ترابی ما تمامی ندارد. در سال ۱۳۶۶ که بمباران تهران زیاد می‌شود پیشنهاد تشکیل تیم اضطراری از پرسنل بیمارستان را می‌دهد که هر وقت جایی مورد اصابت دشمن قرار گرفت، به آنجا بروند و به مردم کمک کنند. 

🔰 در سال ۱۳۶۷ بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، با شروح حملات منافقین در غرب کشور بازهم با تیمی به منطقه می‌رود. 

🔰 می‌رسیم به رحلت امام عزیز. از خانم ایران می‌خواهند تیم اضطراری را برای مراسم امام جمع کند. پس اطلاعات بکری درباره‌ی مراسم تشییع امام در کتاب می‌خوانید. 

💠 کار که برای رضای خدا باشد تو را ممکن است به بهانه‌های غلط و به ناحق از کار تعلیق کنند یا حتی اخراجت کنند و تلاش‌هایت را نبیبند. کارهای شما برای رضایت خدا بود خانم ایران ترابی. همان جمله‌‌ای که به شما آرامش داد ختم کلام نوشته‌ی من است: خداوند کسانی را که دوست دارد بیشتر از دیگران امتحان می‌کند...


      

1

        اینکه کتاب به شهید ابراهیم هادی تقدیم شده، جالب بود.  نکات قابل‌توجه برای من زیاد نبود، چون خیلی از نکات را در کتاب‌های دیگر خوانده بودم. با این حال خلاصه‌ی نکات مهم کتاب را برایتان نوشتم🙏

🔵خلاصه 

🕒موانع مدیریت زمان:
۱.عوامل فردی‌: فکر کردن دائم به گذشته و آینده- تداخل فعالیت‌های غیرضروری- بی‌نظمی- تعویق کارها- منفی‌گرایی و تصویر منفی از خود داشتن- اضطراب و سایر مشکلات روان‌شناختی مانند کمرویی- خستگی- فقدان حریم شخصی- فقدان خودنظارتی و عدم قاطعیت- ضعف در مهارت گوش دادن
۲.عوامل اجتماعی: دخالت دیگران
۳.عوامل محیطی: فناوری‌های جدید(تلفن، اینترنت و رسانه‌ها)- حوادث غیرقابل پیش‌بینی 

مدیریت موفق زمان، مدیریت اولویت‌هاست.

📍مراحل مدیریت زمان:
۱.شناسایی و تعیین اهداف
۲.اولویت‌بندی
۳.اجرا
۴.ارزیابی نتایج

📖آمادگی معنوی برای یادگیری:
۱)خواندن دعای مطالعه
اللّٰهُمَّ أَخْرِجْنِي مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ، وَأَكرِمْنِي بِنُورِ الْفَهْمِ، اللّٰهُمَّ افْتَحْ عَلَيْنا أَبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَانْشُرْ عَلَيْنا خَزائِنَ عُلُومِكَ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

۲) خواندن دعای تقویت حافظه
سُبْحَانَ مَنْ لَايَعْتَدِى عَلىٰ أَهْلِ مَمْلَكَتِهِ، سُبْحانَ مَنْ لَايَأْخُذُ أَهْلَ الْأَرْضِ بِأَلْوانِ الْعَذَابِ، سُبْحانَ الرَّؤُوُفِ الرَّحِيمِ، اللّٰهُمَّ اجْعَلْ لِى فِى قَلْبِى نُوراً وَ بَصَرَاً وَ فَهْماً وَ عِلْماً، إِنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ.

💡عوامل مؤثر در میزان درک شما از مطالب:
۱.داشتن زمینه‌ی قبلی از موضوع مورد مطالعه
۲.سازمان و نحوه‌ی ارائه‌ی مطالب
۳.مهارت‌های مطالعه

نوشتن پیشرفته‌ترین رفتار علمی یک دانشجو است.
💠این جمله قابل نقد است. بهتر است بگوییم نوشتن ◇یکی◇ از پیشرفته‌ترین رفتار علمی یک دانشجو است.
چرا؟ هوش مصنوعی چت‌جی‌بی‌تی پاسخ سؤالمان را با مثال مراحل رشد علمی یک دانشجوی روانشناسی می‌دهد:

مراحل رشد علمی یک دانشجو:
1️⃣ یاد گرفتن → فهم نظریه‌های روانشناسی (مثلاً مراحل رشد پیاژه)
2️⃣ بازگو کردن → توضیح تفاوت نظریه‌ها در کلاس
3️⃣ تحلیل / نقد → مقایسه نظریه‌ها و بحث درباره نقاط قوت و ضعف
4️⃣ انجام دادن / کاربرد ساده → طراحی تمرین یا مشاهده رفتار کودکان
5️⃣ نوشتن علمی → گزارش یا مقاله درباره تأثیر روش‌های آموزشی
6️⃣ ابداع / نوآوری → ارائه برنامه آموزشی نوین برای کودکان
7️⃣ به‌کار بردن در زندگی → پیاده‌سازی برنامه و مشاهده اثر واقعی

🔴پیش‌فرض های غلط که باعث تعلل(اهمال‌کاری)می‌شوند:
۱.نیاز به داشتن مسئولیت کامل
۲.لذت‌طلبی
۳.ترس از شکست
۴.فاجعه‌سازی
۵.ضعف اعتماد به نفس
۶.احساس تحلیل رفتن انرژی

      

6

        به عنوان نویسنده‌، آقا رضا حیدری خوب از منابع مختلف و متنوع استفاده کرده و به موضوعات مختلفی در ارتباط با مطالعه پرداخته است. البته که با بعضی مطالب موافق نبودم، امّا کتاب نکات قابل استفاده بسیار دارد. 

🔵خلاصه کتاب:
سه عامل عمل نکردن به دانسته‌ها:
۱.انباشت اطلاعات
۲.فیلترهای منفی ذهنی(منفی‌نگری)
۳.عدم پیگیری

📘فواید آشنایی با فنون مطالعه: صرفه‌جویی در زمان- ماندگاری مطالب- افزایش سرعت مطالعه- لذت بردن از مطالعه

پیش‌نیازهای مطالعه:
۱.تعیین هدف مطالعه
۲.تعیین زمان مطالعه و انتخاب محیط مطالعه
۳.اجتناب از پرخوری قبل از مطالعه

عوامل موثر در یادگیری: انگیزه و هدف- آمادگی- روش تدریس معلم یا استاد- موقعیت و محیط یادگیری- تجارب گذشته

📕سبک‌های یادگیری:
۱.بصری
۲‌.شنیداری
۳.خواندن و نوشتن
۴.حرکتی

🎯فواید هدف‌گذاری: هدفمند شدن زندگی- سلامت جسمانی- بالابردن احتمال موفقیت- کم‌اهمیت شدن حرف مردم- شادکامی و خوشبختی

موانع هدف‌گذاری: آشنا نبودن با اصول هدف‌گذاری- اهمیت ندادن به هدف‌گذاری- شکست‌های قبلی در هدف‌گذاری- ترس از شکست- احساس کنترل نداشتن بر زندگی خود

روش‌های هدف‌گذاری: SMART- روش بارش فکری

🕒موانع مدیریت زمان: 
۱.نداشتن حریم شخصی
۲.منفی‌نگری
۳.به تعویق انداختن کارها
۴.اضطراب 
۵.بی‌برنامگی
۶.نداشتن قاطعیت
۷.نداشتن برنامه ثابت زمانی

تکنیک‌های مدیریت زمان: قانون پارکینسون- ۹۰ دقیقه طلایی- مطالعه تناوبی

🧠تکنیک‌های افزایش تمرکز: 
۱.از بین بردن عوامل حواس‌پرتی(تلفن‌همراه، لپ‌تاپ، تلویزیون و ...)
۲.مطالعه فعال از طریق خلاصه‌نویسی و یادداشت‌برداری
۳.زمان و محیط مطالعه مناسب 
 ۴.علاقه داشتن به موضوع
۵.سرعت بالای مطالعه


📓موانع تمرکز به هنگام مطالعه:
۱.ترس از کتاب
۲.خیال‌بافی و افکار مزاحم
۳.بیماری، خستگی و گرسنگی


📍تکنیک‌های غلبه بر تنبلی: توقع درست داشتن- تکنیک ۵ دقیقه- تعیین جایزه- در دسترس بودن- همان لحظه شروع کردن- مکتوب کردن برنامه- پیگیری توسط فرد دیگر- منتظر روز خوب و فوق‌العاده نبودن برای شروع- استفاده از زمان‌های پرت

راهبردهای مطالعه: 
۱.یادگیری بدون فراموشی (LWF)
۲. پس ختام (PQ4R)
۳. مردر (MURDER)
۴. مطالعه مشارکتی (Cooperative Script)
۵. پرسیدن دوجانبه (Reciprocal Questioning)
۶. آموزش دوجانبه (Reciprocal Teaching)

کتاب فقط دو روش اول را توضیح داده است.

📗انواع روش‌های خواندن:
۱.خواندن اجمالی
۲.عبارت‌خوانی
۳.دقیق‌خوانی
۴.تندخوانی
۵.خواندن انتقادی 
۶.خواندن برای درک زیبایی 


📚چند نکته تأثیرگذار در مطالعه:
۱.مطالعه فعال داشته باشید
۲.در مطالعه خود تنوع داشته باشید
۳.کمال‌گرایی ممنوع!
۴.فقط شروع کنید
۵.افکار مزاحم خود را بنویسید
۶.مطالب خوانده شده را آموزش دهید
۷.مطالعه را به عادت تبدیل کنید
۸.خوش‌بین باشید
۹.مدیریت اینترنت و شبکه‌های اجتماعی
۱۰.مهم انجام کار است نه نتیجه
💠لازم است نکته‌ای را اضافه کنم. انجام تکلیف بدون توجه به نتیجه همان چیزیست که اسلام مطرح می‌کند. امام خمینی هم بارها در سخنانش به این راهکار راهگشا در زندگی اشاره کرده است.

📖فواید تندخوانی: 
۱.افزایش تمرکز و عدم حواس‌پرتی 
۲.جلوگیری از خستگی زودهنگام
۳.افزایش انگیزه برای مطالعه
۴.خواندن حجم بیشتری از مطالب و صرفه‌جویی در زمان
۵.افزایش علاقه به مطالعه
۷.کمک به مرور سریع‌تر مطالب

تکنیک‌های تندخوانی: سطحی‌خوانی(فهم کلی مطالب)- افزایش حوزه دید- تمرکز

📓موانع تندخوانی:
۱.نگرانی از نفهمیدن مطالب
۲.مطالعه با صدای بلند
۳.زیرلب‌خوانی
۴.تلفظ ذهنی
۵‌.استفاده نکردن از وسیله راهنما( انگشت یا خودکار)
۶.بازگشت به عقب
۷.مکث کردن
۸.میدان دید محدود

🖊فواید خلاصه‌نویسی:
۱.صرفه‌جویی در زمان برای مرور مطالب
۲.افزایش درک مطلب و دقت و  یادگیری
۳.افزایش مطالعه فعال

روش‌های خلاصه‌نویسی: قیف اطلاعات- روش کرنل

📌اهمیت نقشه ذهنی(mind map)

کاربردهای نقشه ذهنی:
۱.خلاصه‌نویسی کتاب
۲.ارائه سخنرانی
۳.بارش فکری
۴.تدریس

💡راهکارهای پیشگیری از فراموشی:
۱.سازمان‌دهی زمان و فعالیت‌ها(برنامه‌ریزی)
۲.مراقبت کردن از ذهن
۳.اهمیت دادن به سلامتی

💼اصول انضباط فردی:
۱.تغذیه: توجه به تغذیه مناسب
۲.تفکر: در لحظه زندگی کردن(فکر نکردن زیاد به گذشته و آینده)- فکر نکردن زیاد به نتیجه- اهمیت ندادن به افکار منفی
۳.فعالیت بدنی(ورزش): ریز حرکت- حرکت- حرکت بزرگ
۴.خواب

📍تکنیک‌های انضباط شخصی:
۱.جدا کردن انگیزه از کار: رابطه انگیزه و کار دو‌طرفه است- انگیزه برای مبتدیان است، حرفه‌ای‌ها برمی‌خیزند و کارشان را انجام می‌دهند.
۲.اثر برنده: موفقیت های کوچک ما را برای موفقیت های بزرگ آماده می کند- برنامه‌ریزی کردن کارهایی که با کمترین تمرکز، کمترین زمان و کمترین تلاش بتوانیم انجام بدهیم، در نتیجه در آینده کارهای دشوارتر از آن را هم می‌توانیم با موفقیت به پایان برسانیم.
۳.دایره برتری‌ها: شناخت کارهایی که در آنها توانمند هستیم و انجام دادن‌شان
۴.یافتن دلیلی برای انجام کارها: اگر چرایی انجام یک کار را پیدا کنید، چگونگی انجام آن را نیز پیدا خواهید کرد‌.
۵.قطع نکردن زنجیر استمرار
۶.پاداش‌دهی
۷.کاهش تصمیم‌های غیرمهم(تئوری خستگی تصمیم‌گیری): با برنامه‌ریزی کردن
۸.تغییر محیط: طوری که انجام کارهای مفید برای ما ساده و انجام کارهای مضر سخت شود.
۹‌.استفاده از راهکارهای سیستمی: مثلاً گذاشتن کتاب‌های درسی در کیف شب قبل از مدرسه یا گذاشتن سوئیچ ماشین روی کیف مدارک برای جلوگیری از فراموشی

🗓فواید برنامه‌ریزی:
۱.جلوگیری از هدر رفتن زمان
۲.کاهش اضطراب و فشار روانی
۳.افزایش خوش‌بینی و امید به آینده
۴.افزایش اراده و تصمیم‌گیری
۵.جهت دادن به فعالیت‌ها برای رسیدن به اهداف
۶.افزایش تمرکز
۷.افزایش خودنظم‌بخشی
۸.افزایش خودارزیابی

📙انواع برنامه‌ریزی تحصیلی:
۱.برنامه‌ریزی از بیرون(منفعلانه): توسط افراد دیگر نه شما
۲.برنامه‌ریزی از درون(فعالانه): توسط شما و بدون راهنمایی و مشورت دیگران
۳.برنامه‌ریزی ترکیبی(مشارکتی): توسط شما و راهنمایی افراد متخصص مانند معلم و مشاور که بهترین نوع برنامه‌ریزی است.

📙برنامه‌ریزی تحصیلی براساس موضوع:
۱.رسمی: دروس مدرسه و دانشگاه
۲.غیررسمی

📙تقسیم‌بندی دیگر برنامه‌ریزی تحصیلی:
۱.زمان محور   ۲.موضوع محور

📙اصول برنامه‌ریزی تحصیلی:
۱.اصول مربوط به برنامه‌ریز: اراده قوی و پشتکار- برنامه‌ریزی براساس توانایی‌های خودمان و مقایسه نکردن آن با دیگری- خودشناسی- خلاقیت- خودباوری
۲.اصول مربوط به برنامه: ارزیابی مستمر- داشتن هدف- واقع‌بینی و اعتدال- توجه به واحد زمانی برنامه‌ریزی(هفتگی، ماهانه یا سالانه)- اعتقاد داشتن به برنامه

⚪️نکات بهداشتی و تغذیه‌ای مرتبط با مطالعه

🔆چگونه کودکان را به مطالعه علاقه‌مند کنیم؟
۱.ارجاع دادن کودکان به کتاب‌ها: فواید آن؟ ۱)پاسخ سؤالش را پیدا می کند ۲)کم‌کم به مطالعه علاقه‌مند می‌شود ۳)اطلاعاتش را افزایش می‌دهد  ۴)مهارت‌های مطالعه خودش را تقویت می‌کند
۲.خودتان اهل مطالعه باشید 
۳.کتاب را وارد زندگی خانوادگی‌تان کنید: مثال؟ ۱)در سبد خرید قرار دادن کتاب‌ها ۲)دادن کتاب به عنوان هدیه به اعضای خانواده ۳)برنامه‌ریزی اعضای خانواده برای کتاب‌خوانی
۴.مطالعه‌های کوچک: مثلاُ؟ ۱)از کودک‌تان بخواهید قیمت مواد غذایی و مشخصات آن را بخواند ۲)خواندن دفترچه راهنمای وسایل منزل توسط کودک  
۵.دادن اختیار به کودکان برای انتخاب کتاب‌ها
۶.برانگیختن کنجکاوی کودکان توسط معلم  و والدین درباره‌ی موضوعی خاص 
۷.توجه به محتوای متن: مثلاً؟ ۱)آشنا بودن متن برای دانش‌آموزان ۲)وجود ارتباط بین آنچه دانش‌آموز می‌خواند با آنچه از قبل می‌دانسته است.  ۳) وضوح، سادگی، تازگی متن و ...


      

5

        کتابی خوب برای آشنا شدن با تندخوانی و مفاهیم مرتبط با آن. حجم کتاب برای خواندن مناسب است و پیچیده‌گویی  ندارد. نویسنده نشان داد که می‌توان مفاهیم مرتبط با تندخوانی را جوری ساده توضیح داد که وقتی اسم تندخوانی را می‌شنویم، ترس به دلمان راه پیدا نکند که چه تکنیک‌های سختی دارد! فهرست کتاب می‌توانست منسجم‌تر باشد. عنوان کتاب که یک کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای رو چطور در یه ساعت بخونیم هم کمی اغراق‌آمیز است، چون  زمان تمام کردن با توجه به شرایط هر فردی فرق می‌کند.

🔵 در بخشی از کتاب اشاره شده که "بشر، خواندن را خلق کرده است و چون خود خالق آن است، مهارتی نیست که به هنگام تولد با خود داشته باشیم، بلکه اکتسابی است و باید آموخته شود."

💠بخشی از نگاه نویسنده درست نیست. خدا خالق ماست و او همه‌ی استعدادها و ظرفیت‌های یادگیری و از جمله خواندن را در نهاد ما قرار داده است. حالا برای ظهور پیدا کردن این استعداد بالقوه یعنی خواندن، خداوند پدر و مادر و معلم و ... را واسطه‌ی این کار قرار داده است تا به وسیله‌ی آنها این نعمت در ما شکوفا شود. پس یادمان باشد خدا خالق‌مان را فراموش نکنیم...

🟢خلاصه‌ی کتاب:
مشخص کردن هدف از مطالعه
لزوم پیش مطالعه داشتن 
قرار نیست همه‌ی مطالب را با یک روش بخوانیم، چون برخی متن‌ها سخت و بعضی آسان هستند. برای فهمیدن روش خواندن این سوالات را از خودتان بپرسید:
۱.هدفم دریافت اطلاعات کلی است یا جزئی؟
۲.این اطلاعات الان به دردم می‌خورد یا در آینده هم به کارم می‌آید؟
۳.خواندن و درک مطلب آسان است یا مشکل؟

📖تکنیک‌های تندخوانی: ۱) مطالعه به روش فاصله: با نگاه به فاصله بین کلمات سرعت و درک‌مان را بالا ببریم.
۲) گروه‌خوانی کلمات 

📓موانع تندخوانی: ۱) بلندخوانی: دهان خود را بسته نگه دارید- سریع‌تر بخوانید- زمزمه کردن- موسیقی بی‌کلام(البته من سریع‌تر خواندن را نسبت به بقیه، روش مناسب‌تری می‌دانم)
  ۲) متوقف شدن روی تک تک کلمات: کاهش دفعات خیره شدن- کاهش مدت زمان خیره شدن 
 ۳) برگشت(خواندن چندباره‌ی متن): روشن‌ کردن هدف- بلند نخواندن- استفاده از کارت نشان- کنترل متوقف شدن روی کلمات   
۴)خیال‌پردازی: استفاده از مهارت تصویرسازی 

تمرین‌هایی برای گسترش میدان دید

💡روش‌های بهبود درک مطلب:
۱.خواندن نکات اصلی و مهم: هدف این جمله، پاراگراف یا متن چیست؟
۲.پیدا کردن جملات کلیدی
۳.افزایش دایره واژگان: دور کلمات ناآشنا خط بکشید- استفاده از دیکشنری‌ها و فرهنگ‌‌نامه‌های جامع- خواندن متون مختلف- گوش دادن به کتاب‌های صوتی- آموختن پیشوندها و پسوندها( معتقدم برای خواندن متون انگلیسی یادگیری آن اهمیت زیادی پیدا می‌کند)- صحبت‌کردن با افرادی که دایره‌ی لغات قوی دارند- یادگیری لغات بیشتر از طریق برنامه‌ها، نرم‌افزارها، بازی و حتی ویدئوهای آنلاین

مرور و یادآوری مطالب خوانده شده

👀تمرین‌هایی برای سلامتی چشم

      

3

        
شاه را از نگاه یک آمریکایی به نام ماروین زونیس خواهید دید. او تلاش کرده ماجرای سقوط شاه را در چهارچوب نظریه علمی و در بستر روانشناسی برای ما بیان کند(متد روانکاوانه). کتاب در راستای منافع ملی آمریکاست، پس انتظار نداشته باشید انقلاب ایران و  رهبری امام خمینی و نقش مردم به خوبی بیان شود.  با این حال در بخش‌هایی از کتاب به صورتی به تحسین هم می‌پردازد مثلاً اشاره می‌کند که امام خمینی برخلاف شاه ویژگی‌های یک رهبر را برای مردم ایران داشت.  نویسنده با ارجاعات زیاد و خوب و تا حدودی معتبر روحیات شاه در بزنگاه‌های مختلف زندگی‌اش را بسیار خوب تبیین می‌کند. درباره‌ی شخصیت‌های مهم و تأثیرگذار هم انصافاً تحلیل‌های جالبی ارائه می‌کند.  مناسباتی که شاه با رئیس جمهورهای آمریکا داشت، برایم بسیار خواندنی بود.  ویراست جدید کتاب بسیار خوب انجام شده‌ است. آوردن گاهشمار اتفاقات مهم زندگی شاه براساس اطلاعات کتاب هم ابتکار قشنگی بود که ویراستاران فارسی انجام دادند. عکس‌های آخر کتاب هم برای من تازگی داشت.

🔵فرضیه اصلی کتاب؟
 عامل تعیین کننده در پیروزی انقلاب را نه عملکرد درست مخالفان متحد در جبهه مخالف شاه، بلکه اشتباهات خود شاه می‌داند. پس چه شد؟ نویسنده هر آنچه محمدرضا شاه کرد و نکرد را عامل سقوطش معرفی می‌کند.

🔵خلاصه کتاب؟
 زونیس معتقد است چهار ساز‌وکار-ستایش دیگران، همزاد بودن با اشخاص دیگر، حمایت الهی، و پشتیبانی جدی ایالات متحده- نیروهای روانی لازم را در اختیار شاه قرار داده بودند تا بتواند جنبه‌های نازل و منفعل و وابسته خود شخصیت خود را به دیگران فرافکنی، و هویت خودش را حفظ کند. امّا به تدریج اعتقاد به این ابزارها در او از بین رفت.

🔵نویسنده چه حقایقی را  درباره‌ی شاه و حکومتش می‌گوید؟

شاه شخصیت وابسته و خودبزرگ‌بین داشت.

شاه در بزنگاه‌های حیاتی، از کشور فرار می‌کرد به طوری که به شاه چمدانی معروف شد.

شاه به مردم خودش‌ اعتماد نداشت.

اقتصاد ایران گل و بلبل هم نبود.

ارتباط نامشروع شاه با زنان مختلف و ناقابل دانستن زنان توسط او

 در کتاب آمده  که شاه برای جلوگیری از خونریزی از یک تاریخی به بعد دستور تیراندازی نداد، امّا جالب است که ماروین زونیس نقل قول دیگری را هم از جیمز بیل می‌آورد که کشتار مردم در تبریز  ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ ،کشتار مردم در  تهران ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، کشتار مردم در اصفهان آذر ۱۳۵۷ و کشتار مردم در مشهد دی ۱۳۵۷ شواهدی در رد این ادعا است. تازه در جای جای کتاب هم اشاره می‌شود که مردم زیادی توسط حکومت به شهادت رسیدند از جمله در  روز  ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و  ۱۹ دی ۱۳۵۶.  پس این را می‌فهمید که شاه هرکاری برای حفظ حکومتش از جمله کشتن مردم کرد و وقتی دید دیگر فایده ندارد از کشور فرار کرد.

وابسته بودن وحشتناک ایران به کشورهای خارجی از جمله آمریکا. مثالش اینکه برای خرید تسلیحات نظامی باید به آمریکا التماس می‌کردیم. مثال دیگر کودتای ۲۸ مرداد توسط انگلیس و آمریکا و برگرداندن شاه به حکومت. مثال بعدی اینکه نویسنده بارها در کتاب اشاره می‌کند که شاه منافع آمریکا را تأمین می‌کرد و حتی در آخر کتاب هم اشاره می‌کند که  آمریکا می‌توانست با انجام  کارهایی از  سقوط حکومت او جلوگیری کند!

و نکات دیگر.  کتاب را بخوانید و کلی اطلاعات خوب در این باره به دست بیاورید. 

🔵آیا مطالعه همین کتاب کافی است؟
قطعاً نه. یکی از دلایل اینکه بعضی گزاره‌های کتاب جای بحث دارد. پس در کنار این کتاب باید کتاب‌هایی بیشتری خواند تا شخصیت شاه را بهتر درک کنیم. خواندن کتاب را بسیار توصیه می‌کنم.

فصل‌های کتاب
فصل اول: رؤیای پرواز و خودبزرگ‌بینیِ خودشیفته‌وار
فصل دوم: کودکی و جوانی
فصل سوم: عظمت شاهنشاهی: خودبزرگ‌بینی پهلوی
فصل چهارم: شکستن اقتدار شاه
فصل پنجم: سایر سرچشمه‌های قدرت روانی شاه
فصل ششم: سرطان: از میان رفتن حمایت الهی
فصل هفتم: بیگانه‌هراسی و چشم و هم‌چشمی: مردم ایران، شاه و غرب
فصل هشتم: وابستگی به ایالات متحده
فصل نهم: انقلاب و فروپاشی
فصل دهم: درس‌هایی برای سیاست خارجی ایالات متحده







      

2

        
دو روز پیش رژیم جنایتکار صهیونیستی به خاک کشورمان حمله کرد و تعدادی از فرماندهان و دانشمندان هسته‌ای و مردم عزیز کشورمان را به شهادت رساند... 

دیروز عید غدیر بود که با راهپیمایی حماسی مردم شجاع و نجيب  ایران در اقصی نقاط  کشور و به خصوص حضور میلیونی مردم  شهر تهران، به حمایت از وطن، وحدت ملی، فریاد، خشم و انزجار از اسرائیل و استکبار جهانی تبدیل شد. احمق‌های صهیونیست هنوز نشناخته‌اند مردم نترس ایران را... 

امروز کتاب آخرین فرصت را به پایان رساندم. بعد تمام کردن کتاب نمی‌دانستم چه درباره‌ی این کتاب بنویسم که حق مطلب را ادا کند. تا اینکه با نوشتن دو پاراگراف اول تازه فهمیدم چگونه درباره‌ی کتاب بنویسم.  این کتاب درباره‌ی مربی و مسئول عقیدتی- سیاسی مرکز پیاده ارتش شیراز، شهید کسایی است. از این نظر کتاب سوژه‌ی بسیار خاصی دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. شهید با نهج البلاغه انس عجیبی داشت. تولدش، ازدواجش و شهادتش در روز غدیر بود. ویژگی‌های اخلاقی آقای کسایی و مخصوصاً اهمیتش به رعایت بیت المال درس‌های قشنگی برای خواننده‌های کتاب دارد. 

 کتاب از زبان همسر شهید، خانم قافلان کوهی است. کتاب زمینه‌ای عاشقانه دارد.  قلم نویسنده را بسیار دوست‌ داشتم هرچند شاید لازم نبود به بعضی جزئیات اشاره شود. شروع و پایان داستان واقعاً خوب است. شرح اتفاقات از زبان همسر شهید به خوبی انجام شده است. خبری از توصیفات اضافه نیست، چون همسر شهید کسایی صادقانه اتفاقات زندگی‌اش را نقل می‌کند و این باعث می‌شود شیرینی‌ها و تلخی‌های او را تا حدی با پوست و استخوانت لمس کنی. واقعاً نمی‌توانم توصیف کنم حجم مجاهدت‌های این زن را. 

آن بخش خوانده شدن عقد این زوج در خانه‌ی امام  و   توصیفاتی که همسر شهید از امام دارد، مو را بر تن آدم سیخ می‌کند و شما هم به احتمال زیاد مثل خانم قافلان کوهی و من پر از حس شوق و هیجان شدید. آن بخشی هم که درباره‌ی رهبر انقلاب خاطره‌ای نقل می‌شود، بسیار خواندنی  است. 

با پایان کتاب امّا تازه سؤال‌هایت شروع می‌شود و این یعنی توی خواننده هنوز هم می‌خواهی بیشتر از شهید بدانی. شاید هم در صفحات پایانی کتاب منتظری که عکس و سندی از شهید و خانواده‌اش ببینی، امّا کتاب عکسی ندارد.  همه‌ی این‌ها درست امّا وقتی بعد از اتمام کتاب می‌بینی که اتفاقات مهم زندگی شهید عید غدیر بوده و پایان رژیم منهوس صهیونیستی هم دارد از عید غدیر شروع می‌شود و حالا خداوند فرصتی به نسل ما داده که در نابودی و محو شدن اسرائیل نقش داشته باشیم و ان شاءالله نابودی او را با چشم خودمان ببینیم، تو به من بگو: دیگر برایت مهم است که کتاب چرا عکس ندارد یا اینکه مثل من  تو هم  به این فکر می‌کنی که وقتش رسیده با اتکا و توکل به خداوند، دوباره با هم با مقاومت یک دفاع مقدس دیگر رقم بزنیم؟

🔵 در بخشی از کتاب اشاره شده که امام علی (ع) می‌فرماید:《 به هنگام خشم، نه تصمیم، نه تنبیه، نه دستور.》به نظرم رسید که این متن عین حدیث نیست و احتمال زیاد برگرفته از چند حدیث است که با پرسیدن از سامانه پاسخگو این برداشتم تایید شد. 

در توصیه ای امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : « لا تقضین فأنت غضبان ». 1
در حالی که خشمگین هستی حکم و قضاوت نکن.( تصمیم و دستور ممنوع است) 

در حدیث دیگری فرمودند : « لا أدب‏ مع‏ غضب‏ ». 2
هنگام خشم نباید تأدیب (تنبیه) کرد. 

1.کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیه) ج‏7 ؛ ص413- تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
2. تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم ص770- قم، چاپ: دوم، 1410 ق.








      

3

        
از خواندن کتاب واقعاً لذت بردم. کتاب  برای من طعم نوجوانانه داشت. در کمترین صفحات نکات مفید و جالبی را برای دانشجویان مطرح کرده است. شاید بعضی از مطالب را بارها شنیده‌ایم، ولی نوع نگاه نویسنده و انتخاب کلماتِ او بسیار دوست‌داشتنی است.  خواندن این کتاب را پیشنهاد می‌کنم. 

فهرست کتاب: 
با شما...
گام اول
حق معلمی، وظیفه شاگردی
علم کافی نیست!
منطقه ممنوعه
به رنگ و بوی گل
با این ریشه بیگانه نباشیم
خانه تکانی دل
رفاقت با کتاب، انس با مطالعه 
نمی‌دانم؛ خلاص!
بهار عمر، تابستان زندگی
هنرِ گوش دادن
شریک زندگی 

خلاصه موضوعات اشاره شده در کتاب:
۱.لزوم قدردانی از خدا، معلم، استادان و پدر و مادر 
۲.بحث علمی (بحثی که برای روشن شدن مطلب باشد) خوب است امّا جدال علمی (بحثی که برای اثباتِ حقانیتِ من یا به کرسی نشاندن حرف خویش باشد) نه!
۳.دانش بخشی از شخصیت انسان را می‌سازد نه همه آن را. 
۴.علم بدون "ایمان و عمل" قدرت نجات انسان را از امواج متلاطم و رساندن به ساحل امن ندارد.
۵.اهمیت داشتن دوست خوب
۶.لزوم گم نشدن در مکاتب، گرایش‌ها و جریان‌های مختلف و داشتن شخصیت مستقل و بااعتماد به نفس در سایه ایمان و  شناخت فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی و افتخار به مفاخر کشور عزیزمان ایران
۷. لزوم داشتن اراده‌های استوار، برنامه‌ریزی کردن و پیگیری‌های دقیق به دلیل بااهمیت بودن زمان 
۸.نکات مطالعه کتاب از جمله اینکه:  کتاب را خوب بخوانیم، خوب بفهمیم و مطالب آن را نیکو به کار ببریم.
۹.گفتن نمی‌دانم از سپرهای حفاظتی انسان در برابر کبر و غرور علمی است. همان طور که امام صادق (ع) می‌فرماید: اگر از یکی از شما چیزی پرسیدند که نمی‌داند، بگوید: نمی‌دانم¹"
۱۰.بیشتر از مدرک تحصیلی، به درک بیندیشیم.
۱۱.جوانی بهار عمر ماست، نهایت استفاده را از آن ببریم.
۱۲.ارزش نعمت شنوایی را بدانیم و هنر گوش دادن را تمرین کنیم.
۱۳. نکات انتخاب همسر 

۱)محجة البیضاء، ج ۱، ص ۱۴۷.


      

1

        
بعد از تمام کردن کتاب برای این همه شگفتی‌های آفرینش الله اکبر گفتم. بعد الحمدلله و بعد فهمیدم چقدر کوچکم در برابر خدا و عظمت او. باور کنید نمی‌شود بعد خواندن این کتاب باز هم بگویی خدایی وجود ندارد. تازه بتوانی بر زبان بیاوری دلت را می‌خواهی چه کار کنی؟ 

کتابی پرمغز را خواهید خواند. از آن کتاب‌ها که گاهی نه پیچیدگی کلمات بلکه پیچیدگی و دقت و ظرافت آفرینش هوش را از سرتان می‌برد و می‌فهمید حتی با روان‌ترین کلمات و استفاده از بهترین مفاهیم هم باز هم یک سری از چیزها را نمی‌فهمی. و همان بهتر که نفهمی تا توهم برت ندارد که من چقدر کتاب خوانده‌ام، باعث چه پیشرفت‌هایی در علم شده‌ام و چه چیزهایی ساخته‌ام و بعد نتیجه بگیری که خودم را عشق است و خدا و اطاعت از او کیلویی چند؟ 

اصلاً خلاصه‌ی کتاب را می‌خواهید بدانید؟ همان که امام عزیزمان گفت:
"باید همه ما توجه داشته باشیم به اینکه ما خودمان چیزی نیستیم، هرچه هست اوست." 

🔵نکات مثبت کتاب
۱.سعی شده به صورت روان مفاهیم توضیح داده شود.
۲.استفاده مناسب از گفته‌ها و نظرات دانشمندان مختلف مثل پاسکال، نیوتن، داروین، انیشتین و ... . 
۲.هرچند بعضی مطالب را شاید قبلاً می‌دانیم امّا نگاه توحیدی به آنها بسیار جالب است.

🔴نکات منفی کتاب
۱.دسته‌بندی مطالب کتاب به نظر می‌توانست بهتر انجام گیرد.
۲.ممکن است در قسمت‌هایی از کتاب به دلیل تخصصی بودن، مطالب  کتاب را کند جلو ببرید.
۳.در مقایسه با الان که علم بسیار نسبت به گذشته پیشرفت کرده، بعضی مطالب کتاب ممکن است برای شما پیش‌‌پا‌‌افتاده به نظر برسد. البته که این را نمی‌توان نکته منفی در نظر گرفت، چون کتاب متناسب با آن زمان نوشته شده است. 

💠موضوعات اصلی کتاب
راستش را بخواهید کتاب از موضوعات زیادی حرف می‌زند امّا این کلیدواژه‌ها موضوعات اصلی کتاب هستند:
توحید 
شگفتی‌های جهان آفرینش
شبهه تعارض علم با دین  
نقد مادی‌ها(ماتریالیست‌ها) 

💠خلاصه‌‌ای از مطالب کتاب 
هر انسانی بنا بر فطرتش در جست‌وجوی کمال است حتی کسی که خودکشی می‌کند یا به لذت‌های زودگذر مثل مواد مخدر و مشروبات الکلی پناه می‌برد. فقط  این افراد که مثال زدیم، مسیر را اشتباهی می‌روند. 
انواع کمال: 
۱.فردی: 
الف)کمال فکری 

ب)کمال اخلاقی: شامل غرایز حیاتی و روحیات عالی انسانی
غرایز حیاتی: مثل شهوت، غضب، ترس، علاقه به خود و زن و فرزند و ... . افراط و تفریط در این قسمت، سبب بدبختی انسان می‌شود و باید اعتدلال رعایت شود.
روحیات عالی انسانی: مثل عدالت، حق‌دوستی، وظیفه‌شناسی و ... . این صفات حد و اندازه معینی ندارند و هر چه قدر زیادتر باشد، باعث کمال بیشتر انسان خواهد بود. 
بیشتر دستورات دینی در جهت تعدیل غرایز و پرورش روحیات عالی انسانی است. 

ج)کمال عملی: ناشی از کمال اخلاقی است. 

۲.اجتماعی: ایمان و دین رکن اساسی برای تکامل اجتماع علاوه بر فرد است. 

فرق عادت و فطرت:  
عادات و رسوم متغیر و ناپایدار هستند امّا امور فطری چون از سرچشمه پایدار و تغییرناپذیر خداوند جوشیده، گذشت زمان، طول تاریخ، اختلاف ملل و جوامع عالم، کمتر می‌تواند آن را تغییر دهد.  مسائلی مثل محیط، تربیت و تبلیغات فاسد باعث کمرنگ شدن امور فطری به طور موقت می‌شود ولی با تغییر عوامل ذکر شده، فطرت حکومت اولیه خود را دوباره شروع می‌کند. 

فطری بودن حس خداپرستی در انسان‌ها:
  وجود حس خداپرستی در انسان‌ها در طول تاریخ نشان می‌دهد که این حس فطری است که گاهی می‌بینیم بعضی افراد براساس شناخت نادرست، به بت‌پرستی، ماه و خورشید پرستی و آتش‌پرستی و ... روی می‌آوردند. انبیاء آمدند تا هم قابلیت عبادت را از بت، ماه، خورشید، ستاره و ... نفی کنند و هم ربوبیت خداوند و مبدأ حقیقی را اثبات کنند. 

تاریخچه مادی‌گری 

روشن‌ترین دلایل توحید:
۱.برهان نظم: نظم در عالم مثل خورشید، ماه و طلوع و غروب آنها، کسوف و خسوف، رفت‌وآمد شب‌و‌روز، فصل‌ها، منظومه شمسی،  موجودات زنده‌ای که کوچک هستند و با چشم عادی می‌توان آنها را دید مثل مورچه، جانداران بسیار ریزی که با چشم غیرمسلح دیده نمی‌شوند مثل باکتری‌ها و ویروس‌ها، موجوداتی که با میکروسکوپ‌های بسیار قدرتمند می‌توان آنها را دید مثل مولکول‌ها و اتم‌ها، دستگاه گوارش، دستگاه گردش خون، دستگاه تنفس،  دستگاه عصبی، دستگاه تناسلی و ... .
۲.آنکه هستی از خدا دارد: واجب‌الوجود بودن خداوند و باطل بودن تسلسل(توالی بی‌پایان علل)
۳.اعجاز(معجزه) 

۷ مورد از مهم‌ترین ایرادهای مادی‌ها(با مثال‌های متنوع این بخش به خوبی توضیح داده شده) 
چرا گروهی از آنها به خدا ایمان ندارند؟
چگونه به خدای نادیده ایمان بیاوریم؟
آیا با وجود علل طبیعی به خدا نیاز داریم؟
یا خدا یا علل طبیعی!
بی‌نظمی‌ها، آفات و بلاها انسان را به الحاد می کشاند!
نظم از بی‌نظمی سرچشمه می‌گیرد!
آیا ممکن است چیزی از عدم به وجود بیاید؟
















      

2

        قبل از خواندن کتاب فقط می‌دانستم که نویسنده‌‌ای خوب پشت این کتاب است. شخصیت اصلی و راوی کتاب چه طور؟ هیچ. هیچ اطلاعاتی از او نداشتم. و چقدر مایه‌ی تأسف است که چنین شخصیت بزرگی را نمی‌شناختم. 

میرزا محمّد را می‌گویم. نازنین‌مردی که می‌خواست گمنام بماند و حتی سال‌ها مهر سکوت به لب زد و دوست نداشت از خودش بگوید. اینجاست که تشنه‌ی فهمیدن زندگی حاج میرزا محمّد می‌شوید و تا از او بیشتر ندانید آرام نمی‌شوید که نمی‌شوید. 

از جوان ارتشی‌ای می‌خوانید که عاشق مرام بچه‌های سپاه در جنگ می‌شود و روزی به خودش می‌آید که می‌بیند خودش هم سپاهی شده.  جوانی که از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ یعنی تقریباً  کل دفاع مقدس در جبهه‌های مختلف جنگ بوده و در عملیات‌های مختلف شرکت کرده و  بخش‌های مهمی از تاریخ جنگ تحمیلی را با او درک می‌کنید.  راوی ما حتی وقتی پاهایش را در راه خدا از دست می‌دهد، باز هوای شهادت دارد و این عجیب نیست وقتی بدانید جبهه برای این مرد صحرای کربلا است و خودش و گردانش فدایی حضرت ابوالفضل (ع)  هستند. از اول کتاب یک کلمه بارها در ذهنم تکرار می‌شد آن هم عقلانیت بود. شهید میرزا محمّد سُلگی(سال ۱۳۹۹ به دلیل عوارض ناشی از جنگ به شهادت می‌رسند) عقلانیت و معنویت را به معنای واقعی کلمه باهم داشت. نباید از نقش مهم و تأثیرگذار همسر شهید بگذریم. شاید لازم باشد  کتاب 《عشق هرگز نمی‌میرد》 را هم ورق بزنیم تا این بار از نگاه همسر، میرزامحمّد را ببینیم.

نقاط ضعف:
ممکن است تعدد اسم‌ها و عملیات‌ها و اطلاعات نظامی شما را خسته کند و حتی حس کنید کند کتاب را پیش می‌برید. 

نقاط قوت کتاب:
۱.عنوان و جلد روی کتاب زیباتر از این نمی‌توانست انتخاب شود. این را آخر متوجه خواهید شد، نه اول.
۲.آوردن تصاویر در آخر هر فصل خیلی ایده‌ی قشنگی بود.
۳.اینکه گفته‌های راوی کتاب یعنی آقای سُلگی را با گفته‌های دیگران و همرزمانش تطبیق داده‌اند به ارزش و اعتبار کتاب افزوده‌ است.
۴.قلم نویسنده بسیار عالی است‌. 
۵.کتاب پر از اطلاعات و جزئیات عجیب و غریبی است که به اندازه‌ی چند کتاب به سؤالات شما جواب می‌دهد. مثلاً بخش منافقین. شهید در دوران نقاهتش در آلمان هم برای مردم درباره‌ی دفاع مقدس تبیین می‌کند و این عجیب نیست وقتی بدانید آنجا هم منافقین در بیمارستان محل بستری او نفوذ کرده بودند و بین جانبازان و مجروحان ایرانی تبلیغات دروغین راه می‌انداختند و حتی به ضرب و شتم جانبازان می‌پرداختند. توصیف عملیات‌ها آنقدر خوب و زنده است که به عنوان خواننده خودت را وسط جبهه‌ها می‌بینی.  فصل آخر که درباره‌ی عملیات مرصاد است واقعاً  نفس آدم را مثل رمان‌های جنایی در سینه‌ حبس می‌کند. اصلاً مگر می‌شود با خواندن این فصل پر از حس غرور نشوی و افتخار نکنی به فرمانده‌ی اصلی و گمنام عملیات مرصاد و  مردان شجاع سرزمینت؟ باور کنید که نمی‌شود. همان طور که آخر کتاب تمام می‌شود، امّا حماسه؟ نه... تمام نمی‌شود...






      

2

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.