معرفی کتاب اتحادیه‌ی ابلهان اثر جان کندی تول مترجم پیمان خاکسار

اتحادیه‌ی ابلهان

اتحادیه‌ی ابلهان

جان کندی تول و 2 نفر دیگر
3.4
150 نفر |
60 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

25

خوانده‌ام

281

خواهم خواند

177

شابک
9786002292742
تعداد صفحات
467
تاریخ انتشار
1399/2/29

توضیحات

        داستان انتشار «اتحادیه ابلهان» نوشته جان کندی تول داستان غریبی است.
جان کندی کتاب را در سی سالگی نوشت و بعد از این که هیچ ناشری زیر بار چاپ آن نرفت به زندگی خود پایان داد. مادرش یازده سال تلاش کرد تا بالاخره دانشگاه لوییزیانا راضی به انتشار کتاب شد.
کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال جایزه پولیتتزر را برد‌.
اتحادیه ابلهان داستان زندگی پسر چاق و تنبلِ سی و چندساله به اسم ایگنیشس است که با مادرش در محله ای پست در نیواورلینز زندگی می کند و متخصص فرهنگ و هنر قرون وسطا است. روحیه آرمان‌گرایانه دارد. در عین حال فردی تنبل است که مدام برای خانواده و شهر خود دردسر درست می کند.

او از جامعه مصرف گرای آمریکایی بیزار است. او که معتقد است با فروپاشی نظام قرون وسطا، خدایان هرج ومرج و جنون و بدسلیقگی مستولی شدند، عجیب و غریب می پوشد، رفتار می کند و حرف می‌زند و روزهایش را به تنظیم کیفرخواست تاریخی علیه جامعه و علیه قرن حاضر می گذراند.
یک مامور مخفی دست و پا چلفتی که برای تنبیه به مستراح ایستگاه اتوبوس تبعید شده، پیرمرد عاشق پیشه ای که فکر می کند همه پلیس ها کمونیستند، یک پیرزن فقیر دائم الخمر، رییس بی انگیزه کارخانه در حال ورشکستگی تولید شلوار و کارمندان و کارگرانی از او درب و داغان تر، زنی که به سبک بیمارگونه و مسخره ای نظریات نوین روان شناسی را بلغور می کند و در حقیقت به هجو می کشد، هات داگ فروش متقلبی که به عنوان ادای دین به سنت و تاریخ نیواورلینز بر تن فروشندگانش لباس فرم دزد دریایی می پوشاند: این ها و شخصیت های دیگری از این قبیل، در ماجراهایی موازی قرار می گیرند و در نهایت مانند تکه هایی از یک پازل به هم می پیوندند تا اتحادیه ای از ابلهان را در جامعه ای که نمونه عصر حاضر است تشکیل دهند. همچنین با کارها و حرف های بی معنی و دلقک گونه شان بر ادعای «ایگنیشس» قهرمان محوری رمان که جهان امروز را سیرکی متحرک می بیند صحه بگذارند. 

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به اتحادیه‌ی ابلهان

پیش رویجامعه های ماقبل صنعتی: کالبدشکافی جهان پیشامدرنبرج سکوت

سیاهه‌ی دوصد

100 کتاب

15 سال پیش «سیاهه‌ی صدتایی رمان» را نوشتم. در این فاصله‌ی پانزده ساله بیش از هزار کتاب جدی خوانده‌ام که 920 تا را شماره زده‌ام و یادداشتی ولو کوتاه نوشته‌ام درباره‌شان. بارها از من خواسته‌اند که افزونه‌ای بزنم بر سیاهه‌ی صدتایی و مثلاً سیاهه‌ی دوم را بنویسم و من همیشه بهانه آورده‌ام که هر که صد رمان بخواند، خود در رمان قریب‌الاجتهاد است و ادامه را به سلیقه‌ی تربیت‌یافته‌ی خودش انتخاب خواهد کرد. فرار از مصاحبه با همشهری جوان و پیگیری‌های مداوم خانم حورا نژادصداقت باعث شد تا قبول کنم سیاهه‌ی جدیدی بنویسم. اما این سیاهه، سیاهه‌ی دوم نیست. حتا سیاهه‌ی رمان هم نیست. در حقیقت انتخابی‌ست از به‌ترین کتاب‌هایی که در این پانزده سال خوانده‌ام. می‌خواستم به ترتیب اهمیت باشند که این ترتیب هم رعایت نشد. بیش از بیست ساعت کار مفید و پنجاه ساعت کار غیرمفید به انتخاب آثار گذراندم و حاصل‌ش شد همین «سیاهه‌ی دو صد». اما توضیحی مهم راجع به «سیاهه‌ی دو صد». تنها به رمان نپرداخته‌ام، اما به یقین می‌گویم که هیچ عنوانی هرگز از مفهوم ادبیات تهی نیست در این سیاهه. اگر دقیق‌تر بنگریم و رمان را ادبیات تعلیق بدانیم، می‌توان گفت که آن‌چه در این سیاهه آمده است حتا در سرزمین‌های دوردست از مرزهای کشور رمان، تنه می‌زند به رمان. یعنی کتاب تاریخی و مقاله‌ی بلند و حتا متن‌نامه‌های مذهبی در این سیاهه تعلیق دارند و از منظر ادبیات به آن نگاه شده است. اصح و ادق این که رمان‌نویس ام‌روز نیاز به متونی دارد که پیکره‌ی داستان را نشان بگیرد؛ پیکره‌ای که دیگر نه شخصیت است و نه فضا و نه حتا درام؛ پیکره‌ای که ذات مفهومی رمان است... همه‌ی عناوین انتخاب شده با این پیکره هم‌راستاست. «سیاهه‌ی دوصد» سیاهه‌ای است از جنس ادبیات برای رمان‌نویس... ثلث‌ش حتما سلیقه‌ی من نگارنده است اما یحتمل دوسوم‌ش مشترک است در بسیاری نگاه‌ها... خوش‌حالی دیگری دارم که نمی‌توانم پنهان‌ش کنم. پانزده سال پیش وقتی سیاهه‌ی صدتایی رمان را می‌نوشتم، دربه‌در می‌گشتم دنبال مولف فارسی‌زبان و رمان فارسی و داستان ایرانی... کم از ده درصد، رمان و داستان داخلی یافتم... تازه آن هم با اغماض... و حالا نویسنده‌گان نیمی از آثار «سیاهه‌ی دو صد» فارسی‌زبان‌ند... رضا امیرخانی، 15 اردیبهشت 1397

116

یادداشت‌ها

          چند سالی است که ترجمه‌های پیمان خاکسار فروش خوبی دارند. شاهدش چاپ‌های چندباره‌ی ترجمه‌های اوست که در بازار کم‌رونق کتاب به چشم می‌آید. خاکسار روی نویسنده‌های مشهور و کتابهای مهم‌شان دست نمی‌گذارد. بااین‌حال، داستان‌هایی انتخاب و ترجمه می‌کند که به مذاق خواننده‌ی ایرانی خوش می‌آیند. از داستان بلند عامه‌پسند، که در زمان انتشارش بوکوفسکی هنوز نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ای برای ایرانی‌ها نبود، تا ترجمه‌ی رمان جزء از کل نوشته‌ی استیو تولتز که پیش‌تر کسی از این نویسنده‌ی استرالیایی چیزی به فارسی ترجمه نکرده بود. خاکسار در گفت‌وگویی با مجله‌ی تجربه می‌گوید: «من از نویسنده‌ای که در کارش جنون باشد خوشم می‌آید». اگر شما هم از این نویسنده‌ها خوشتان می‌آید، این کتاب‌ها را بخوانید: 
«سوختن در آب، غرق شدن در آتش»، چارلز بوکوفسکی /
«عامه‌پسند»، چارلز بوکوفسکی /
«هالیوود»، چارلز بوکوفسکی / 
«یکی مثل همه»، فیلیپ راس / 
«باشگاه مشت‌زنی»، چاک پالانیک / 
«سومین پلیس»، فلن اوبراین /
«بالأخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم»، دیوید سداریس /
«مادربزرگت رو از این‌جا ببر»، دیوید سداریس /
«اتحادیه‌ی ابلهان»، جان کندی تول /
«برادران سیسترز» ، پاتریک دوویت / 
«اومون را»، ویکتور پلوین / 
«شاگرد قصاب»،  پاتریک مک‌کیب /
«پسر عیسی»، دنیس جانسون / 
«جزء از کل»، استیو تولتز / 
«توانه‌ی برف خاموش»، هیوبرت سلبی جونیور /


ماه‌نامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی هشتم، سال 1395.
        

7

          یک صندلی داغ  برای عمو سام

"وقتی نابغه‌ای حقیقی در دنیا پیدا می‌شود می توانید او را از این نشانه بشناسید؛همه ابلهان علیه‌اش متحد می‌شوند"
جاناتان سوئیفت

"گوش دادن یه کتاب چرند به چه کار می‌آد؟
برای چی باید این مزخرفات رو گوش کنم؟"

اوایل شروع اتحادیه ابلهان این سوال‌ها را  از خودم پرسیدم. ولی اگر صدایِ عالی اشکان عقیلی‌پور نبود، باز محض کنجکاویِ سرنوشتِ متفاوت‌ترین، دوست نداشتنی‌ترین و چاق‌ترین شخصیت کتاب، آن را ادامه می‌دادم.

جان کندی تول نویسنده اتحادیه ابلهان،  نابغه‌ای که در سن ۲۲ سالگی به استادی دانشگاه رسید و مدتی برای ارتش آمریکا خدمت کرد، وقتی برای چاپ اثرش از چند ناشر جواب رد شنید، خود را در ماشین حبس کرد و با شلنگی که به اگزوز ماشین  وصل کرده و آن را به داخل کابین هدایت کرده بود، خود را کشت!
ناامیدی از چاپ کتابش سبب شد در ۳۱ سالگی تسلیم شود. پس از مرگ او مادرش عزم خود را جزم کرد تا کار ناتمام پسر را به پایان برساند. ۱۱ سال دوید تا نهایتا دانشگاه لوئیزیانا چاپ کتاب را پذیرفت.
در مقدمه کتاب به نقل از ناشری که از اصرار و پافشاری مادرِجان کلافه شده و به او جواب مثبت داد، آمده است:

بی‌میل و سرسری کتاب را شروع کردم. با آن ارتباط نگرفتم اما بعد دیدم آنقدرها هم بد نیست و توجه‌ام را جلب کرد. و در نهایت توجه‌ام، تبدیل به هیجان و ناباوری شد. مگر می شود یک کتاب آنقدر خوب باشد!
 کتاب در ۲۵۰۰ نسخه چاپ شد و نظر مثبت تمام منتقدان را جلب کرد. سال بعد هم جایزه پولیتزر را از آن خود کرد.

اتحادیه ابلهان فقط یک کمدی نیست کتابی است فلسفی و عمیق که خواننده را در برابر عجیب‌ترین آدم‌ها قرار می‌دهد.
علاوه بر آن هجو ندارد، پایانی مناسب،ساختاری محکم و قابل باور دارد. هرچه در حوزه عناصر داستان در رمان نیاز است، به درستی در آن پیاده شده است.از ذکر تک‌تک آنها خودداری می‌کنم.

نقطه قوت و قابل تحلیل کتاب درون‌مایه آن است. جامعه آمریکا را در دهه شصت میلادی درنظر بگیرید. زمانی که رویای آمریکایی روزگار درخشش خود را سپری می‌کرد و وضعیت عمومی جامعه خوب بود.
 در این دوره نویسنده‌ی جوان و خوش‌فکر ما که در یکی از شهرهای جنوبی آمریکا زندگی می‌کند به انتقاد از ارزش‌ها، نظام مالی و اقتصادی،  مذهبی و رفتاری آمریکا می‌پردازد.
نظام برده‌داری که در ظاهر بیش از صد سال پیش ملغا شده است را به سخره می‌گیرد و به آن می‌تازد. ارزش های سیاسی آمریکایی ‌ها و کسانی که به عنوان دشمن(کمونیست)به مردم شناسانده می‌شود را مورد انتقاد قرار می‌دهد. ایگنشس رایلی نگران آینده آمریکا و تمدن آن است. انفجار فحشا و انحرافات جنسی را به شیوه خود می‌بیند و به آن واکنش نشان می‌دهد. استعمار کارگران و نظام آموزشی آمریکا را نقد می کند. نیروی پلیس آمریکا، مهاجران غیرقانونی و آنارشیست‌ها و...  از گزند نگاه جالب او به جامعه در امان نمی‌مانند و تمام اینها در قالب داستانی جالب ارائه می‌شود که خنده به لب شما می آورد. شخصیت "ایگنشس رایلی" طوری است که گاهی از دیوانگی‌اش حرص می‌خورید و گاهی هوش او را تحسین می کنید، زمانی از حرف‌هایش کلافه می‌شوید و  در جایی او را دوست خواهید داشت.

مترجم کتاب، پیمان خاکسار کاربلد است و نیاز به تعریف ندارد. با وجود طولانی بودن کتاب، هرچه فکر می‌کنم هیچ بخشی اضافه نبوده و هرچه به آن پرداخته شده، نیاز پیرنگ است به همین خاطر امتیاز پنج از پنج را به کتاب خواهم داد.

پ.ن۱: نسخه صوتی را از دست ندهید.
پ.ن۲: کتاب نکته سانسوری ندارد و تمیز است. ولی به خاطر درونمایه‌اش، مناسب نوجوان نیست.
پ.ن۳:مناسب بزرگسالان علاقه‌مند به ادبیات و کتابخوان‌های حرفه‌ای. به تجربه دیده‌ام مخاطبان عمومی کتاب که گه‌گداری کتاب می‌خوانند،این سبک کار را نمی پسندند. می توانید امتحان کنید و بازخورد مخاطب عمومی را بگیرید.

https://eitaa.com/vazhband
        

3

          صحبت در مورد اتحادیه ابلهان با توجه به سرگذشت غریب نویسنده در هاله ای از  ندانم های بلاتکلیف خواهد بود.
این کتاب نثری بسیار غریب دارد. جنونی که پیمان خاکسار ترجمه کرده را می شود به راحتی لمس کرد.
تقریبا هر عبارتی که کاراکتر اصلی (ایگنیشس ج رایلی) بیان می کند، حال چه در قالب نوشته هایش و چه تعاملاتش با دیگران ، به گونه ای غریب اندیشیده و نگاشته شده اند و از آن غریب تر و عجیب تر فهمیده و درک می شوند.
به نظرم شیوه بیان و روایت را باید ستود و بسیار در آن غرق شد و لذت برد.
 اما در نقطه مقابل، داستانی که نویسنده نقل میکند چنگی به دل دنیای مفاهیم عمیق نمی‌زند و داستانی سطحی را بازگو میکند که نقص عضو جدی دارد و در پاسخ به سوال خب که چی؟ چه چیز برای گفتن و آموختن داری؟ هیچ جوابی به ذهن حداقل من نمی‌رساند مگر تجربه زندگی کاراکترهایی عجیب 
طنز و شیوه بیان داستان و حال و هوای کلی این کتاب طوری بود که واقعا هم میخواستم کنار بگذارمش و هم نمی‌توانستم از خواندنش دست بکشم.
یک جور اذیت شدن خوشایند که روان خواننده ام را قلقلک می داد.
        

4

Ucf 1677772

Ucf 1677772

1403/12/30

          ایگنیشس جی رایلی؛ تحصیلکرده ای آرمانگرا، دیوانه ای پرخاشجو و دردسرساز ، جامعه گریزی بی علاقه به تلویزیون و ماشین نو و غذای یخرده! ترجیح می دهد در اتاقش از قرون وسطا بنویسد و فلسفه بافی کند. او که برای جبران خسارت هزار دلاری مادر الکلی اش وادار می شود از گوشه دنج اتاقش به جامعه وارد شود و پی شغلی باشد، دردسرهای زیادی ایحاد می کند، هم از جامعه بازی می خورد{ جریان میهمانی دورین گرین} ، هم جامعه اطرافش را بازی می دهد{ داستان نامه ای که از طرف گاس لوی مدیر کارخانه شلوار لوی به ایبلمن می نویسد و شکایتی با خسارت پانصد هزار دلاری برای لوی ایجاد می شود}. او به غیر از مادرش که تدریجا مهر بینشان از بین می رود  و میرنا مینکوف که دوست دوران کالج  اوست و شخصیتی آرمانگرا شبیه خودش دارد، برای هیچکس قابل تحمل نیست. شخصیتی که نه می شود برای کمک به او هیچ اقدامی کرد{ شورش علیه گونزالز مدیر دفتر شلوار لوی که او را در آن مجموعه پذیرفته بود }.ایگنیشس، غیرقابل تحمل ترین  شخصیتی است که ممکن است با او برخورد کنید. در جاهایی آمیزه حجیمی می شود از دروغ و دردسر و پرخاش و خشم و هرچه را تصورش بکنید! 
هیچکس از گزند او در امان نیست.حتی کسی که اتحادیه ابلهان را نخوانده و او را نمی شناسد!
        

9