Ucf 1677772

Ucf 1677772

@yousefjamali

17 دنبال شده

21 دنبال کننده

            چون شمع،
بر شاخه ی خشک انار باغ پدری
تابیدیم و رقصیدیم با باد! باد ا باد! باد آباد!
          
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

Ucf 1677772

Ucf 1677772

1403/10/29

        من از سبک میلان کوندرا و جزییاتی که مورد توجه قرار می ده خوشم اومد. یه جورایی منو یاد شاهکارای ادبی کافکا میندازه. البته فقط در سبک نوشتن! یه جاهایی حس می کنم نویسنده برا بیان عقاید و نظرش راجع به رفتار و هویت انسان از چارچوب رمان می زنه بیرون و به اسم ژان مارک (شخصیت رمان) خیلی واضح ابراز عقیده میکنه،چیزی که تو رمانها و داستانای معاصر  پسندیده نیست.شروع رمان به نظرم خوبه و کشش اینو داره که مخاطب تا صفحه ۵۰ بی وقفه مطالعه کنه. البته نیاز به تمرکز و دقت در رفتار شخصیت ها جهت ارتباط برقرار کردن باهاشون هست. و خب ترجمه جناب دکتر همایون پور هم 
خوبه...کل رمان در واقع به نظر می رسد تعبیر همان خوابهای آشفته ای است که شانتال شب اول در هتل می بیند.بحران میانسالی همراه با سوتفاهم  به تدریج از کنترل خارج شده ای که می تواند رابطه صمیمانه دو نفر را به سادگی و به طرز خنده داری از بین ببرد.
یکم بهمن ۱۴۰۳

فکر کن یه روز صبح از خواب بیدار شی و بفهمی که دیگه کسی تو رو اونطوری که هستی نمی‌بینه. نه به عنوان یه آدم با افکار و احساسات خاص، بلکه فقط به عنوان یه نقش، یه تصویر یا حتی یه شیء. این دقیقاً همون حسیه که شانتال، شخصیت اصلی رمان، داره. شانتال یه زنه که حس می‌کنه هویت واقعی‌اش داره محو می‌شه و کسی دیگه اونو درک نمی‌کنه.
از اون طرف، ژان-مارک، معشوق شانتال، سعی می‌کنه با عشقش بهش ثبات بده، اما خودش هم درگیر اینه که اصلاً عشق واقعی چیه و چطور می‌تونه هویت شانتال رو بهش برگردونه. اما هرچی بیشتر تلاش می‌کنه، بیشتر احساس می‌کنه که داره از شانتال دور می‌شه.
توی این رمان، کوندرا یه جورایی بازی‌های ذهنی راه می‌ندازه. یه لحظه فکر می‌کنی داری یه داستان واقعی رو می‌خونی، یه لحظه بعد حس می‌کنی داری یه رویا یا یه فانتزی رو تجربه می‌کنی. اینجاست که کتاب یه حال و هوای سوررئال و عجیب پیدا می‌کنه.
خلاصه کنم، «هویت» یه رمانیه که بیشتر از اینکه یه داستان خطی داشته باشه، یه سری سوال‌های بزرگ درباره عشق، تنهایی و این که «ما واقعاً کی هستیم» رو مطرح می‌کنه. اگه دوست داری کتاب‌هایی بخونی که ذهنت رو درگیر کنه و بعد از خوندنش کلی فکر کنی، این رمان می‌تونه برات جذاب باشه. اما اگه دنبال یه داستان ساده و سرراست هستی، احتمالاً این کتاب برات سنگین باشه!
      

4

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

Ucf 1677772 پسندید.

3

Ucf 1677772 پسندید.

16

Ucf 1677772 پسندید.

23

Ucf 1677772 پسندید.

20

Ucf 1677772 پسندید.
          خب رسیدیم به یونان و نکات جالبی داشت که برای من خیلی تازه بود . 
اختصار همچنان حرف اول رو میزنه . الان که جلوتر دارم میرم یه جورایی طرفدار این اختصار شدم . شاید اگر بیشتر میخواست توضیح بده حوصله سر بر می شد.

در ابتدای فصل دوم با تاریخ یونان آشنا میشیم . این که یونانی اساسا از ۳ هزار سال قبل از میلاد کجاها ساکن شده بودند و چند قوم هستند و به چه زبان هایی صحبت می کردند. 
مذهب که خیلی اساسیه در تاریخ یونان و مردمش چه جایگاهی داشته .

بخش دوم بخش جذابیه،  به چه دلیل؟ به این دلیل که اسم فصلش 

هومره...

در فصل هومر با خود هومر آشنا میشیم و دو منظومه ایلیاد و ادیسه به طور مختصر معرفی میشن. 
منابع هومر معرفی میشن که طبق معمول روایت های شفاهی بودن و هومر اون ها رو جمع کرده . تقریبا مشابه کاری که فردوسی بر روی شاهنامه انجام داده. 
بعد از معرفی دو منظومه ایلیاد و ادیسه،  ما با دو نظریه آشنا میشیم و اون هم این که آیا هومر واقعا این سرودها رو سروده یا بعدا جمع آوری شده و هر سرود متعلق به یک شاعره . بحثی که بر سر شکسپیر هم هست.
دو متفکر که در رد و تایید این نظریه کارهایی کردند معرفی میشن و نظراتشون بیان میشه که هر دو نظر قابل تامل و جالبه.
در همین بخش ما با آثار حماسی دیگه ای آشنا میشیم که قطعاتی از اونها باقی موندن و درباره اساطیری مثل هرکول و ادیپ و... سروده شدند‌.
همچنین از هسیود نام برده میشه که شاعری بعد از هومر بوده و آثار زیادی خلق کرده . 
نکته ای که جالبه اینه که نویسنده میگه هومر برای بزرگان شعر می‌سروده و هسیود برای روستاییان.

در بخش بعدی ما به دوره شعر غنایی می‌رسیم که تا حدود ۴۵۰ قبل از میلاد ادامه داشته و شاعران این دوره با آثارشون که کم و بیش ابیاتی ازشون باقی مونده هم معرفی میشن ...

در بخش بعدی به دوره تراژدی ها خواهیم رسید... 
        

9

Ucf 1677772 پسندید.

3