یادداشت Ucf 1677772
1403/11/22
داستان کوتاه هایی جذاب با ترجمه ای روان از جناب غبرایی. تعابیری زیبا چون « تا روشن شدن آسمان شرق در چنگ ماه بودم».« حس می کردم این تن که موقتا تخته بندش بودم، انگار از گچ است.اگر خود را می خاراندم،تکه تکه می ریخت.» « احساس می کرد یک چیز پهن دیسک مانند بلعیده که در گلویش مانده است(بغض)» و .... این کتاب برای علاقمندان به داستان کوتاه فوق العاده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.