معرفی کتاب تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ اثر نادر ابراهیمی

تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

4.2
64 نفر |
32 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

122

خواهم خواند

61

شابک
9643051994
تعداد صفحات
144
تاریخ انتشار
1385/10/20

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
پیشکش به اکبر رادی یکی از اعاظم نمایش نامه نویسی عصر ما؛ مردی که بیش از سی سال سخت کوشی او در نوشتنی سرشار از ایمان و صداقت بسی شگفت انگیز بوده است؛ مردی که بر کنار از تمام جنجال ها، پیوسته و خستگی ناپذیر، به آفرینش مشغول بوده است... .

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

پست‌های مرتبط به تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          تکثیر تاسف‌برانگیز پدربزرگ، یکی از عجیب‌ترین کتاب‌هایی بود که خواندم... 
برداشتی که از کتاب داشتم به طور خلاصه، "پیشرفت علم و به واسطه‌ی آن، از بین رفتن آدمیت در آدم‌ها" بود.

این کتاب داستان زندگی یک پدربزرگ است
که به دلیل کهولت سن دچار بیماری‌های مختلف می‌شود اما دو تا از نوه‌هایش که علاقه‌ی بسیار زیادی به پدربزرگشان دارند و نمی‌خواهند اون را از دست بدهند، برای برگشت سلامتی‌اش دست به هر کاری می‌زنند...

جناب نادرابراهیمی در این کتاب، نظام سرمایه‌داری را به قهقرا می‌کشاند!
و با پرداختن بهای سنگین زندگی یک انسان سنتی، لازمه‌ی خوب زندگی کردن در این دنیای رو به پیشرفت در تباهی و ماشینی شدن را یادآوری می‌کند. 
و تلنگر می‌زند که خاطرمان باشد نباید در این دنیای مادی و تکنولوژی‌های به دور از انسانیتش غرق شویم.

حین خواندن کتاب متوجه شدم که اسامی فصل‌های کتاب چقدر هوشمندانه انتخاب شدند
و چه معانی دردناکی دارند...
"تصمیم، ترمیم، تعویض، تبدیل، تبلیغ و در نهایت تکثیر..."
جلد کتاب در نگاه اول به نظرم مسخره آمد
حتی تا اواسط کتاب مرتب با خود می‌گفتم چرا این کتاب جالب همچین جلد خنثی یا بی‌ربطی دارد...
اما بعد متوجه شدم منظور از این مکعب ساده چیست و چقدر دردناک بود فهمیدن...
هرچند می‌شد تصویر جلد بسیار جذاب‌تر باشد.
        

18

alef

alef

1401/9/4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          #كتاب #تکثیر تاسف_انگیز_پدر بزرگ نوشته آقای #نادر ابراهیمی رمانی #علمی_تخیلی است در زمینه
پزشکی و علم جدید و پیشرفت تکنولوژی که دست به هر کاری می زند تا انسان را جاودانه کند غافل از اینکه انسان فقط این جسم مادی نیست بلکه دارای روحی نیز هست که در واقع اصل انسانیت اوست. در این کتاب پزشکی #یهودی به نام یاکوب به عنوان نماد علم و تکنولوژی افسار گریخته معرفی می شود (جالب اینکه آقای ابراهیمی چندین مرتبه تکرار و تاکید می کند که این شخص یهودی است) و یکی از فرزندان #شیطان که تمام سعی خودش را می کند تا به عنوان مصلحت اندیشی انسان را جاودانه کندو در این راه روح و معنویت و خدا و عاطفه و احساس را از او می گیرد و دیگر انسانی که فاقد این خصوصیات شده است تبدیل به یک ماشین به تمام معنا می شود.
بخشی از کتاب: در ذهن انسان، احتمال وقوع یک معجزه، همیشه وجود دارد:معجزه به وسیله علم، به وسیله خدا، به وسیله قدیسان، به وسیله انسان، یا طبیعت. فرق نمی کند. انسان، هنوز در انتظار معجزه است. همیشه در انتظار معجزه است. انسان ممکن است تعربف معجزه را عوض کند اما از آن قطع امید نمی کند.....
پی نوشت: پیشنهاد میکنم بعد از خوندن این کتاب حتما کتاب #هنر_مردن استاد #اصغرطاهرزاده را هم بخونید.
        

9

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ⭕همه‌چیز از یک مشکل کُلیَوی پدربزرگ شروع میشه ، پدربزرگی که همه‌ چیز دو نوه‌اش  نادر و بورخِس هست
طبیعتا کار به بیمارستان می‌کشه و پیشنهاد دکتر برای پیوند زدن کلیه‌ای مصنوعی به پدربزرگ که علی‌رغم خواست پدر بزرگ ، با اجبار نوه‌ها این عمل انجام میشه و این سرآغاز ماجرای کتابِ تکثیر تاسف‌انگیز پدربزرگ هست

⭕بخشی از کتاب:
ما را غالباً وحشتِ از مرگ اغفال می‌کند نه لذتِ از زندگی.
پدربزرگ می‌گفت: آدم‌های بسیاری را شناخته‌ام که یک عُمر، از وحشتِ گدایی، گدایانه زندگی کرده‌اند؛ از ترس آنکه مبادا روزی به گدایی بیفتند، پیوسته تکدّی کرده‌اند، و بیش از این: دزدی، باج‌خواهی و لجن‌خواری. آدم‌هایی که در میانِ خیلِ پیادگان، سواره می‌روند، لذتِ سواره بودن پ، محرِّکِ ایشان نیست، بلکه خوفِ از پیاده‌بودن و با پیادگان هم‌قدم‌شدن، به سواره‌رفتن وادارشان می‌کند.
هر سقوطی، محصولِ وحشتِ از سقوط است...

Merged review:

⭕همه‌چیز از یک مشکل کُلیَوی پدربزرگ شروع میشه ، پدربزرگی که همه‌ چیز دو نوه‌اش  نادر و بورخِس هست
طبیعتا کار به بیمارستان می‌کشه و پیشنهاد دکتر برای پیوند زدن کلیه‌ای مصنوعی به پدربزرگ که علی‌رغم خواست پدر بزرگ ، با اجبار نوه‌ها این عمل انجام میشه و این سرآغاز ماجرای کتابِ تکثیر تاسف‌انگیز پدربزرگ هست

⭕بخشی از کتاب:
ما را غالباً وحشتِ از مرگ اغفال می‌کند نه لذتِ از زندگی.
پدربزرگ می‌گفت: آدم‌های بسیاری را شناخته‌ام که یک عُمر، از وحشتِ گدایی، گدایانه زندگی کرده‌اند؛ از ترس آنکه مبادا روزی به گدایی بیفتند، پیوسته تکدّی کرده‌اند، و بیش از این: دزدی، باج‌خواهی و لجن‌خواری. آدم‌هایی که در میانِ خیلِ پیادگان، سواره می‌روند، لذتِ سواره بودن پ، محرِّکِ ایشان نیست، بلکه خوفِ از پیاده‌بودن و با پیادگان هم‌قدم‌شدن، به سواره‌رفتن وادارشان می‌کند.
هر سقوطی، محصولِ وحشتِ از سقوط است...
        

0