معرفی کتاب دروغ سوم: سه‌گانه‌ی دوقلوها، کتاب سوم اثر آگوتا کریستف مترجم اصغر نوری

دروغ سوم: سه‌گانه‌ی دوقلوها، کتاب سوم

دروغ سوم: سه‌گانه‌ی دوقلوها، کتاب سوم

آگوتا کریستف و 1 نفر دیگر
4.1
49 نفر |
14 یادداشت
جلد 3

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

70

خواهم خواند

33

شابک
9789641912736
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1399/8/18

توضیحات

        
این اثر سومین جلد از سه گانه داستانی آگوتا کریستوف با عنوان «دروغ سوم» با ترجمه اصغر نوری است.
دو جلد نخست از این تریلوژی با عنوان «دفتر بزرگ» و «مدرک» پیش از این توسط این مترجم در ایران منتشر شد.
کریستف نخستین جلد از این تریلوژی را در سال ۱۹۹۱ و به زبان فرانسه منتشر کرد که برای وی جایزه ادبی کتاب اروپا را به ارمغان آورد و در ادامه و با انتشار دو مجلد دیگر این تریلوژی منجر به ترجمه آنها به بیش از ?? زبان دنیا شد.
رمان «دروغ سوم» به عنوان سومین مجلد از این تریلوژی پس از انتشار برای نویسنده خود جایزه کتاب بین المللی «انتر» را در سال ???? به ارمغان آورد.
بخشی از «دروغ سوم» که پشت جلد کتاب آمده است: «در جوابش می گویم که من تلاش می کنم قصه های واقعی بنویسم ولی، یک دفعه، قصه به خاطر همان واقعی بودنش غیرقابل تحمل می شود، از این رو مجبور می شوم عوضش کنم. به او می گویم که من تلاش می کنم قصه  زندگی ام را تعریف کنم، ولی نمی توانم، جرأتش را ندارم، خیلی عذابم می دهد. آن  وقت، همه چیز را خوشگل می کنم و اتفاق ها را نه آن طور که افتاده اند، بلکه جوری تعریف می کنم که دلم می خواست بیفتند.
می گوید:_ بله، زندگی هایی هست که از غمگین ترین کتاب ها هم غم انگیزترند.»

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دروغ سوم: سه‌گانه‌ی دوقلوها، کتاب سوم

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به دروغ سوم: سه‌گانه‌ی دوقلوها، کتاب سوم

یادداشت‌ها

          -این سه‌گانه خیلی کتاب خوبیه.
- خوندیش؟
-نه، ولی همه می‌گن. قراره بخونم.
و این چنین بود که من نیز وسوسه شده کتاب را خریدم.
#سه‌گانه‌ی_دوقلوها شامل سه کتابِ #دفتر_بزرگ #مدرک #دروغ_سوم اثر #آگاتا_کریستوف ترجمه #اصغر_نوری #انتشارات_مروارید
داستان زندگی دوتا برادر دوقلو. از کودکی تا حدودا پنجاه سالگی...
هر کتاب یک دوره از زندگی‌شون رو روایت می‌کنه.
سالهای کودکی این دو برادر در سالهای جنگ جهانی می‌گذره. در خانه مادربزرگ. 
این دو برادر ماجراهای مختلفی رو از سر می‌گذرونن. اما به نظر من ماجراها خیلی مهم نیستن. 
تمهیدات خاص نویسنده است که این سه‌گانه رو جذاب کرده. 
نویسنده به هیچ مکانی اشاره مستقیم نکرده. اما مخاطب خودش متوجه می‌شه که این کشور جزو کدوم یکی از دسته‌های متفقین یا متحدینه.
حتی هویت اسرای جنگی مشخص نشدن ولی از نشانه‌ها پیداست.
نکته بعدی خونسرد روایت کردنه. بدون اینکه درگیر احساسات و کلمات احساسی بشه مخاطب رو به وجد میاره. 
در طول کتاب با معماهای زیادی مواجه می‌شیم. اما تا آخر کتاب تقریباً همه‌ی معماها حل میشن. 
آیا تا حالا کتابی خوندید که راوی اول شخص جمع باشه؟ ( ضمیر ما) راوی جلد اول، اول شخصه جمعه. به جای من راوی. مای راوی.
یکی از سخت‌ترین زاویه دیدها. 
یه ویژگی خیلی مهم هم هست که اگه بگم لذت خوانش از بین میره.
بخونید و لذت ببرید.
داستان دو برادر دوقلو، مادربزرگشون، دختری که بهشون کمک می‌کنه اما دچار سرنوشت عجیبی می‌شه، کشیش، دختر لب‌شکری و...
        

1

زینب

زینب

1403/11/1

          «بله زندگی‌هایی هست که از غمگین‌ترین کتاب‌ها هم غم‌انگیزترند.
یک کتاب هرچقدر هم که غم‌انگیز باشد نمی‌تواند به غم‌انگیزیِ زندگی باشد.»

داستان این مجموعه درباره‌ی دو تا پسربچه‌ست، دو برادر ‌دوقلو که مادرشون در زمان جنگ اون‌ها رو به مادربزرگشون سپرده و رفته.
مادربزرگ اصلا مشتاق دیدار این بچه‌ها نیست و نسبت بهشون هم دلسوزی و محبتی نداره؛ پس بچه‌ها تنهای تنها روزها رو می‌گذرونن و سعی می‌کنن با یک سری تمرین‌های عجیب خودشون رو در برابر سختی‌ها مقاوم کنن.

شاید اولش بچه‌های عادی به نظر بیان ولی رفته‌رفته با دیدنِ خشونت و تلخی‌ای که جنگ و فقر به مردم داده، بچه‌ها هم تصمیمات عجیب و حتی وحشتناکی می‌گیرن و کم‌کم می‌فهمیم که باید انتظار هر رفتاری رو ازشون داشته باشیم.

کتاب اول یا «دفتربزرگ» نثر ساده‌ای داره، چون دقیقا افکار و مشاهداتِ دو تا بچه‌ست. ولی قضیه تو کتاب دوم و سوم فرق می‌کنه!
داستان یکم معمایی می‌شه، و می‌فهمیم نباید به همه‌ی خاطرات بچه‌ها اعتماد می‌کردیم! 
پایان جلد دوم قراره یه علامت سوال بزرگ به جا بذاره و جلد سوم برای باز شدن گره‌هاست؛
برای فهمیدن این‌که چی واقعیت داشت و چی توهم بود،
چی حقیقت بود و چی دروغ.

به نظرم نویسنده خیلی خوب و با روش متفاوت خودش به اثری که جنگ، تنهایی، فقر و خیانت روی زندگی و روان انسان‌ها گذاشته پرداخته.
پیشنهادم هم اینه که اگه خواستید این سه‌گانه رو بخونید، بینشون فاصله نندازید و پشت‌ سر هم بخونید که تو جلد سوم گم نشید:)
        

33

          مبهوتم از خواندن این اثر؛ حکما این سه‌گانه در دسته‌ی کتاب‌هایی قرار می‌گیرد که هرگز فراموش‌شان نمی‌کنم.

شاید آخرین‌بار «سال‌های ابری» اثر سترگ «علی‌اشرف درویشان» حالم را این‌چنین دگرگون کرده بود.

کتاب اول روایت شیرین و جذابی است از دو برادر دوقلو در سال‌های جنگ که مجبور شده‌اند با مادربزرگ‌‌شان زندگی کنند. این قسمت خالی از هرگونه پیچیدگی است و خواننده حتی شاید احساس کند که در حال مطالعه‌ی اثری سطحی است. هر چند که صحنه‌های نامتعارف و خشن همان کتاب اول هم شخصا مرا متقاعد می‌کرد که پا به دنیای پرکشش و جذابی گذاشته‌ام.

در کتاب دوم خبری از حضور یکی از برادرها (کلاوس) نیست، اما یادش همواره همراه آن دیگری است و او عادت نوشتن «دفتر بزرگ» را به امید روزی که برادرش را دوباره ببینید، ادامه می‌دهد. این کتاب هم روایت به ظاهر ساده‌ای دارد و خواننده تصور می‌کند که همه‌چیز را خوب فهمیده و می‌داند که اوضاع از چه قرار است! تا این‌که در صفحات پایانی کتاب دوم، بخش عمده‌ای از تصوراتش فرو می‌ریزد.

این شوک عظیم در پایان کتاب دوم، در کتاب سوم ادامه دارد و به اوج خود می‌رسد. تا جایی که خواننده متوجه می‌شود که بسیاری از تصوراتش صحیح نیست و اصل ماجرا چیز دیگری بوده است. در این‌ کتاب «لوکاس» بعد از چند ده سال جستجو، «کلاوس» را پیدا می‌کند ولی اون از دیدار برادر دوقلویش طفره می‌رود...

انگار که «آگوتا کریستوف» تعلیق را دوست داشته باشد و خواننده را در تمام مدت خواندن کتاب، معلق نگه می‌دارد...
        

1

dream.m

dream.m

1404/4/22

          توجه توجه: ته این ریویو بعد از دوباره خوانی آپدیت شد و حاوی مقادیر زیادی اسپویل عه.

اعتراف میکنم اولین بار که اسم آگوتا کريستف رو شنیدم، فکر کردم همون آگاتا کریستیِ پوآرو نویس معروف عه و با یک داستان جنایی سر و کار دارم. اما خیلی زود متوجه شدم قراره خیلی بیشتر و بدتر شوکه و گیج بشم.
این سه گانه رو حتما باید پشت سر هم بخونی و حتا بنظر من واجبه بدون وقفه خونده بشن. برای اینکه هم تاثیر گذاری حفظ بشه و هم داستان رو گم نکنی. 
داستان کلی مجوعه سه جلدی دفتر بزرگ درباره زندگی در اروپای شرقی طی پنجاه سال پس از شروع جنگ جهانی دوم عه. درباره جنگ و زندگی هایی که ویران میشن، درباره آدم هایی که چطور از نظر روحی ازهم می‌پاشند.
توی کتاب اول یعنی دفتر بزرگ، روایت دوتا برادر رو میخونیم، در حقیقت ما داریم دفتر خاطرات دوتا بچه ۹ ساله رو میخونیم.‌بخاطر همینم کتاب مینیمال عه و زبان کتاب ساده و جمله ها کوتاهن. خیلی حرفه ای عه مگه نه؟
توی کتاب دوم اول لوکاس سعی میکنه به همه ثابت کنه برادرش کارلوس توی جنگ کشته نشده و از مرز رد شده و واقعا وجود داشته( هیچ کدوم از اهالی شهر کارلوس رو یادشون نیست، عجیبه) ؛ انتهای کتاب برعکس میشه داستان و کارلوس که به زادگاهش برگشته میخواد ثابت کنه لوکاس نیست و کارلوسه(همه شهر فکر میکنن لوکاس داره مسخره بازی درمیاره) و دوقلویی به اسم لوکاس و کارلوس اوایل جنگ توی این شهر زندگی میکردن.‌ جالبه هیشکی این جریان رو یادش نیست و اونا رو باهم ندیده . آخه اون دوتا بچه هیچوقت مدرسه نرفتن و خیلی ام زود بود که از هم جدا شدن.
توی کتاب سوم روایت از زبان دانای کل روایت میشه. دست همه رو میشه، آگوتا خانم پس گردنت رو میگیره و میندازتت توی فاضلاب. توی این کتاب میفهمی که هیچ کدوم از داستان ها و خرده روایت های کتابهای قبلی حقیقت نداشتن. 
من خودم احتیاج دارم کتاب سوم رو مجدد بخونم. در ابعاد گسترده ای کتاب گیجم کرده، مطمعن نیستم فهمیده باشم دقیقا چیشد. حتی بنظرم بد نیست کتاب هارو برعکس ترتیبش دوباره بخونم. (خدایا وقت ندارم).
از دیشب که کتابو تموم کردم درگیرش شدم. تمام شب رو هم کابوس دیدم. لعنت بهش!
اگر کتاب سوم رو مجدد خوندم ،میام این ریویوو رو آپدیت میکنم.
حتی بدون بازخوانی ام البته میتونم تضمین کنم با شاهکار وحشتناک شاهکاری وقت گذروندم.
تلخ، تاریک، گزنده،  طنز و خون‌آلود بود این مجموعه.
جزو بهترین تجربه های زندگیم شد و به هرکسی ریویوو رو میخونه پیشنهادش میکنم. این لذت تاریک رو به خودتون هدیه کنید.
و اینکه خییییلی زیاد خوشحالم با آگوتا کريستف آشنا شدم.
        

0

          دروغ سوم که تموم میشه یادداشت هایی که برای دو جلد اول نوشتم رو دوباره میخونم و در حیرت میمونم. آگوتا بهم لبخند میزنه و میگه: گفتم که عجله نکن. ولی بهت حق میدم.
برمیگردم سمتش و بهش میگم: من تا حالا معترض بودم از جلد های قبل. دفتر بزرگ مخصوصا. از اینکه واقعی نیستن. حالا متوجه میشم که همینطور بوده. اون ها واقعی نبودن. با اینحال بازم معترضم. چون نمیدونم اون دنیایی که ساختی رو دوست داشتم یا دنیای واقعی که بعد اون دو کتاب مارو باهاش رو در رو کردی.
آگوتا میگه: درکت میکنم. بر ملا شدن حقیقت و دروغ ها حالی رو بهت میدن که الان داری.
بعد از صرف چایی بهش میگم: خیلی خوب نوشتی. خیلی. اما دوست داشتنی نبود برام. (دیروز) رو که خوندم دیگه هیچ کتابی ازت نخواهم خوند.
_عیبی نداره. مهم سه گانه بود که خوندی
_بله مهم سه گانه بود که تا قطره آخر هم این (چیز) رو دادیش به خوردمون.
.
پایان سه گانه یا بهتره بگم زهرمار. خاص بود. لذت بخش اما نه. درد ناک؟ قطعا. دوباره میخونم؟ به هیچوجه. میدونم که مدت ها فکر دو قلو ها و سایه جنگ باهام میمونه و همین کافیه و نمیخوام دوباره تجربش کنم. سیاهی و تلخیش پسم میزنه.
توصیه نمیکنم به هر کسی که بخونه چون میتونه بیفته به جونتون و رهاتون نکنه. شاید دلیل این خستگی، بی وقفه خوندن دو جلد آخر بود. کتاب رو میزارم کنار و به دنیای واقعی بر میگردم. دنیایی که حتی از این صفحات هم سیاه تر میتونه باشه.
 همونطور که لوکاس می‌گفت: 
یک کتاب هر چقدر هم که غم انگیز باشد، نمی‌تواند به غم انگیزی زندگی باشد.

پ.ن 
ای کاش این سه گانه رو نویسنده در یک کتاب منتشر میکرد. بنظرم اینطوری خیلی بهتر بود.
        

13