معرفی کتاب مستاجر ملک وایلدفل هال اثر آن برونته مترجم اسماعیل قهرمانی پور
در حال خواندن
5
خواندهام
42
خواهم خواند
41
نسخههای دیگر
توضیحات
کتاب حاضر، رمانی از نویسنده معروف انگلیسی است. در این رمان نویسنده در نظر دارد حقیقت را بیان کند، زیرا حقیقت همواره اخلاقیات را به آن هایی انتقال می دهد که توانایی درک آن را دارند، او با جسارت و اصرار فراوان قدم جلو گذاشت تا افسانه های رمانتیک که ناشی از عشق بوده اند را در هم بکوبد. این دیدگاه وی از ابراز حقیقت در درمان، روی تفسیر کتاب «جین ایر» و «بلندی های بادگیر» به قلم خواهرانش تأثیر گذاشته و سطح آن ها را به طور قابل ملاحظه ای بالابرده است. در داستان می خوانیم: «باید به همراه من به پاییز سال 1827 به عقب برگردی. همان طور که میدانی، پدرم یک کشاورز زحمتکش در شایر بود، من هم بنا بر خواست مکرر او، شغل آرام او را در پیش گرفتم».
بریدۀ کتابهای مرتبط به مستاجر ملک وایلدفل هال
پستهای مرتبط به مستاجر ملک وایلدفل هال
یادداشتها
1401/10/14
0
2 روز پیش
0
1402/6/29
1
1402/7/15
25
1402/3/25
من قبلا بلندی های بادگیر (امیلی برونته) و جین ایر (شارلوت برونته) رو خونده بودم و حالا مستاجر وایلدفل هال رو از سومین خواهر برونته. می تونم بگم بلندی های بادگیر رو اصلا دوست نداشتم. نمی تونستم با داستانش ارتباط بگیرم و نمی تونستم نتیجه گیری خاصی ازش داشته باشم. جین ایر رو خیلی وقت پیش خوندم و دوستش داشتم. گویا بعضی منتقدان میگن مستاجر وایلدفل هال کتاب سخت یا خشنیه. به نظرم لحنش و اتفاقاتش در مقایسه با جین ایر تلطیف شده تر اند. داستان، داستان ناراحت کننده ایه اما پر رمز و راز یا ترسناک نیست و اونقدر که توی نقدها به نظر می رسه خشن یا سخت گیرانه نیست. به نظرم در جین ایر فضا تیره تر و مرموز تره و این هضم داستان رو سخت تر می کنه. شاید هم به خاطر اینه که مدت زمان زیادی از آخرین باری که جین ایر رو خوندم میگذره و اگر الان بخونمش نظرم این نباشه. به جز بعضی قسمت ها از اوایل نامه های هلن، کتاب پرکششه و ترجمه ی خوبی داره.(اما برام سوال بود که چرا آقای رضایی Arthur رو به شکل ارثر نوشتن؟ آرتور فکر می کنم قشنگ تر می بود.) محتوای کتاب داستان ازدواج یک زن با یک فرد معتاد به الکله و اینکه چطور زندگیش تحت تاثیر این اعتیاد قرار می گیره. ارجاعات مختلفی به متن های مذهبی داره و قهرمان کتاب در هر حالتی پایبند به مذهب و اخلاقیات باقی می مونه و سعی می کنه اطرافیانش رو به معنویات و اخلاق دعوت کنه. این نکته ی مثبت کتابه. اما گاهی لحن موعظه گرانش اذیت کننده میشه و شاید اگر کمتر نصیحت می کرد بهتر بود. اما گویا هدف از نوشتن این کتاب هم همین بوده؛ یک هشدار برای مشکلاتی که دغدغه ی کتاب بوده. ایرادهایی که به کتاب میشه گرفت: شخصیت گیلبرت در ابتدا یک جوان خوش بنیه به نظر می رسه که دغدغه ی خاصی جز امورات روزمره ی زندگی نداره. آدم بی اخلاقی نیست اما خیلی هم محجوب به نظر نمی رسه و فکر های بزرگی هم نداره. اما به تدریج می بینیم کتاب می خونه، توی خونه کتابخونه داره و به هلن قرض میده و یکی از علت هایی که هلن رو دوست داره اینه که زن سطحی نیست، اهل غیبت و.. نیست و می تونه باهاش در مورد افکارش صحبت کنه و تبادل نظر کنه. این تغییر شخصیت برای من عجیب بود. شخصیت ارثر اصلا مذهبی نیست. اما اون هم نقل قول های مختلفی از کتاب مقدس و... ذکر می کنه. شاید اون زمان این رایج بوده باشه اما اگر نه، به نظر نمیاد ارثر بایداین متن ها رو حفظ بوده باشه. و کلا یه سری ایراداتی که خیلی مهم نیست اما ممکنه به چشمتون بیاد. اما اختلالی در روند داستان ایجاد نمی کنه. می تونست داستان قوی تری باشه و شخصیت ها بهتر و قوی تر پردازش شده باشند اما اگر دنبال یک رمان واقع گرایانه و بدون صحنه های رمانتیک اغراق شدهمی گردید به نظرم تا حد خوبی انتظارتون رو برآورده می کنه.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
14
1402/7/21
3