معرفی کتاب Waiting for Normal اثر لسلی کانر

Waiting for Normal

Waiting for Normal

3.7
21 نفر |
15 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

36

خواهم خواند

17

ناشر
شابک
9780060890889
تعداد صفحات
290
تاریخ انتشار
1386/11/17

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        This poignant and joyful novel is filled with meaningful moments and emotional resonance.Addie is waiting for normal. But Addie's mother has an all-or-nothing approach to life: a food fiesta or an empty pantry, her way or no way.Addie’s mother is bipolar, and she often neglects Addie. All-or-nothing never adds up to normal, and it can't bring Addie home, where she wants to be with her half-sisters and her stepfather. But Addie never stops hoping that one day, maybe, she'll find normal.
      

یادداشت‌ها

مُحیصا

مُحیصا

1403/8/23

          در انتظار یک زندگی طبیعی داستان دختری به نام ادی ست که به تازگی ناپدری و مادرش از یکدیگر جدا شده اند و او مجبور به ترک ناپدری و خواهرانش و زندگی با مادرش، مومرز شده است. مومرز زن عجیبی است. ‌یک روز همانند مادری مهربان غذا می پزد با ادی وقت می گذراند و روز دیگر قابلمه های خالی و یک دنیا تنهایی نصیب ادی می شود.
 قبل از خواندن کتاب فکر می کردم مگر یک زندگی طبیعی چه دارد که ادی آن را آرزو می کند؟ جواب این پرسش را بعد از ظهری یافتم که کتاب «در انتظار یک زندگی طبیعی » در دست ، وقتی از شدت خستگی روی نیمکت پارک نشسته بودم خواهرم با یک بسته بیسکویت و چای کنارم نشست و آن ها را به من داد، فهمیدم این همان زندگی طبیعی است که ادی انتظارش را می کشید و می گفت:«طبیعی یعنی اینکه بتونی روی یه چیزایی حساب کنی، چیزای خوب. همه رو کنار هم داشته باشی، فقط برای اینکه باید اینطور باشه.»
ادی برای داشتن یک زندگی طبیعی دو راه بیشتر نداشت : یا باید به دنبال یک زندگی طبیعی می گشت یا خود تلاش می کرد یک زندگی طبیعی برای خود بسازد و ادی راه دوم را انتخاب کرد. او به من نشان داد که می توان در سختی ترین شرایط زندگی مهربان و بامزه  بود، دوست هایی همچون الیوت و سولا پیدا کرد، با مشکلات مبارزه کرد و  یک زندگی طبیعی ساخت. اینکه در پیچ و خم پیاپی جاده ی زندگی ممکن است پس از پیج و خم بعدی جاده ی همواری باشد. 
کتاب در انتظار یک زندگی طبیعی نثر روان و فصل های کوتاهی دارد و در آن از توصیفات طولانی و شخصیت پردازی های پیچیده و پایان غافلگیر کننده خبری نیست و تا دلتان بخواهد معمولی است. اما این معمولی و قابل لمس بودن آن است که باعث ارتباط بیشتر من با کتاب در انتظار یک زندگی طبیعی شد. کتابی که ممکن است قلب را فشرده کند و اشک را به چشم آورد.
به هر حال، در انتظار یک زندگی طبیعی کتابی است که می تواند انتخاب خوبی برای خواندن کتاب در یک روز بارانی ، همراه با یک لیوان چای و بیسکویت باشد.

پ.ن: دلیل اینکه من توی بهخوان بهش امتیاز ۲ دادم برای این بود که این کتاب از نمونه های مشابه خودش مثل: شگفتی، آسمان سرخ در سپیده دم، یک تکه زمین کوچک ، ماهی بالای درخت و .... ضعیف  تر بود. هم از لحاظ شخصیت پردازی، هم از لحاظ روند داستان و پایان بندی و..... بنابراین ۲ واقعا امتیاز معقولانه ای به این کتابه.😊


        

55

          مدت ها بود با داستانی انقدر گریه نکرده بود. روی این کتاب نوشته رمان نوجوان، و من به دلیل خاصی خوندمش، یعنی اگه برای اون دلیل نبود حتا از وجود این کتاب با خبر هم نمی شدم. اما به نظر من این تقسیم بندی ها اشتباهه. رمان نوجوان یعنی چی؟ تنها چیزی که باعث میشه به همچین داستان بی نظیری بگیم رمان نوجوان اینه که داستان از زبان ادیسون 12 ساله گفته شده. اما به نظرم این دلیل اصلا قانع کننده نیست. اگه همین داستان رو دنیس، مادر ادی گفته بود، آیا کتاب رو جز رمان های بزرگسالان دسته بندی می کردن؟
تاثیرگذارترین کتاب هایی که من در زندگیم خوندم و شخصیت هاش همیشه ی همیشه در قلب و روحم باقی می مونند، اتفاقا افلاطون و ارسطو نیستند! همین کتاب هایی هستند که به سادگی از کنارشون رد می شیم و برچسب کتاب کودک و نوجوان روش می زنیم. اسکلیگ، ماتیلدا، هری پاتر، دارن شان و حالا... در انتظار یک زندگی طبیعی.
این کتاب از همه لحاظ فوق العاده بود، دیروز شروعش کردم و تا تموم نشه نتونستم کنارش بذارم. داستان درباره ی زندگی دختر 12 ساله ای بود که خانواده ی بسیار به هم ریخته ای داره. در واقع این او بود که برای مامانش، دنیس، مادری می کرد و باید حواسش به همه چی می بود. آنها در یک کاروان زندگی می کردند و او با سولا و الیوت که در نزدیکی شون مغازه ی بنزین فروشی داشتند دوست شده بود. ادی دوست داشت با پدر خوانده اش و دو خواهر ناتنی اش زندگی کند اما دنیس راضی نمی شد. با این حال خودش هم هیچ وقت نبود و ادی تقریبا همیشه تنها بود.
با نامه ی خداحافظی سولا برای ادی مدت های زیادی گریه کردم.
خیلی خوبه که با این جمله های ساده و این اتفاق های معمولی، داستانی انقدر عمیق و جادویی میشه نوشت.
        

14

          
در انتظار یک زندگی طبیعی

رمان نوجوان، مناسب برای دخترهای نوجوان، نه پسرها،  چون دو سه جا درباره عادت ماهانه صحبت شده بود.

محتوای نامناسب اخلاقی نداشت، بچه‌دار شدن مومرز از پیت قبل ازدواج هم اصلا تابلو نبود ، یا در ترجمه صاف و صوف شده بود.

موضوع خوب بود، 
ماجرای ادی دختر نوجوانی که پدرش رو از دست داده، مادرش به دلیل بی‌کفایتی از شوهر بعدیش هم جدا شده و دووایت شوهر دوم، دو تا خواهر ادی رو با خودش برده، و ادی و مومرز مادرش در شرایط سختی زندگی می‌کنن و اتفاقات بعدی...

شاید مهم‌ترين و شاخص‌ترین نکته‌ای که می‌شد روش مانور داد، انعطاف‌پذیری و تحمل سختی‌ها و کنار اومدن با شرایط خیلی سخت و ناراحت‌کننده توسط یک دختر نوجوان بود، که به نظرم خوب بهش پرداخته شده بود. در عین اینکه شرایط ادی واقعا سخت بود، اما قلم نویسنده تلخ نبود طوری که برای نوجوون سرشار از غم باشه و حال نوجوون رو بد کنه.

سراسر کتاب، فرهنگ متفاوت غرب رو نشون می‌داد، اما نه به شیوه‌ای که آب از لب و لوچه خواننده آویزون بشه، بلکه برعکس؛ بسیاری از نقاط ضعف اون فرهنگ رو نشون می‌داد که می‌شه درباره‌ش کلی گفت و گو کرد.

تنها مشکل جدی، به نظرم، ترجمه‌ی افتضاح کتاب بود، که فهم بسیاری از توصیفات،  اصطلاحات و اتفاقات رو مختل می‌کرد،
و
به دلیل ترجمه افتضاحش به نوجوان‌ها توصیه‌ش نمی‌کنم، مگر نوجوان‌هایی که خیلی کتابخون هستند خصوصا کتابهای ترجمه زیاد خوندن ، و تو دست‌اندازهای ترجمه گیر نمی‌کنن.
        

1

joiboy

joiboy

1403/8/25

ای بابا. ا
          ای بابا. از خوندن این کتاب هم راضیم هم ناراضی. راضی به خاطر اینکه طلسم کتاب های بدی که خوندم با این کتاب شکسته شد.( بعدش یه کتاب عالی خوندم که منطقه مرده بود و ریویو شو گذاشتم.) و ناراضی به خاطر اینکه کتاب بدی بود.
حالا چرا بد بود؟ 😄

⬜یک: اینطور کتاب ها به مفهوم و حرفی که میخوان بزنن معروفن و معمولا انتظار یک تلنگر و پایانی تکان دهنده داریم که این کتاب اینطور نبود. حرفی که سعی میکرد بزنه غیر قابل فهم بود و نویسنده رسما هیچ تلاشی برای فهموندن حرف کتاب نکرده بود که آقا این زندگی عادی که ادی میخواد چیه؟ ولی هیچ توضیحی نبود. و همین طور پیرنگ های فرعی هم بدون هیچ پیشرفتی پیش میرفتن و اونا هم یا پایان نداشتن یا اگر داشتن مناسب نبود.

⬛دو: شروع به شدت مزخرفی داشت. شروع رمان و یک کتاب خوب باید وسط یک اتفاق و صحنه باشه که این اینطوری نبود. یا حداقل بعد از گذشت سه یا پنج صفحه داستان شروع بشه و تو شخصیت ها و داستانو دنبال کنی که بازم اینطوری نبود. داستان صفحه صد شروع شد که خیلی طولش داده بود و واقعا خسته کننده بود. داستان هیچ پیشرفتی نداشت و فقط اتفاقات روزمره شخصیت هارو میگفت. هیچ ارتباطی با هیچ کدوم از شخصیت ها نتونستم برقرار کنم حتی بعد شروع داستان. هدف شخصیت ها، مرگ شخصیت ها اصلا برام مهم نبود چون نویسنده هیچ تلاشی رو این موضوع نداشته. و کلا فقط چون فصل ها و صفحات کم بودن خیلی راحت خونده میشد و یه حال و هوای نسبتا خوبی داشت کتاب.

🟫سه: یک سری چیزا از کتاب غیر منطقی بود و وجودشون هیچ فرقی داخل کتاب نداشت با نبودشون. شخصیت مغازه داره که مریضه هیچ منطقی و دلیلی نداره وجودش. چون اسپویله نمیگم ولی اونایی که خوندن میدونن که اون بلایی که سرش میاد اصلا چرا سرش میاد؟ چه فرقی میکنه داستان بدون اون و با اون؟ هیچی. اون بلا هم از همون اول معلومه که نویسنده میخواست این بلا رو سرش بیاره. و خیلی از شخصیت ها و اتفاقات دیگه که به شدت غیر منطقی و بدون دلیل بودن ولییی بودن.😊
این شخصیتم کلا وجودش برای این بود که اشکتونو دربیاره ولی اونم نتونست چون وقتی با شخصیت ها ارتباط برقرار نکنی دیگه هیچی مهم نیست حالا هر اتفاقی هم بیوفته. یکسری ها میگفتم با این کتاب اشک میریزید با ریختم ولی واقعا نفهمیدم که چیه این کتاب ناراحت کننده بود واقعا؟ ( خوندن کتاب های معمولی کاری میکنه که کتاب های خیلی معمولی مثل این براتون یه سلیقه معمولی درست کنه که به راحتی با اینطور کتاب ها احساساتتون جریحه‌دار شه.)
یه موضوع دیگه هم هست که فکر میکنم که ایراده ولی خب مطمئن نیستم ولی میگمش. آخر کتاب یه اتفاقی میوفته که اسپویله و اگر نخوندید کتابو این بخشو رد کنید. آخر که حضانت ادی رو نا پدریش میگیره یکم مشکل داره ولی خب مطمئن نیستم. ناپدری که فقط چند سال از زندگی ادی بوده و بعد طلاق گرفته رفته چجوری میشه که حضانت ادی رو گرفته از مادرش؟ بعد اصلا حضانت بخواد به کسی برسه به پدربزرگش منطقی تره برسه تا ناپدری که طلاق گرفته و نیست. ولی خب مطمئن نیستم پس فقط گفتمش.

نکته مثبت خاصی واقعا ندیدم تو کتاب و فقط حال و هوای خوبی داشت و راحت خوان بود همین. نمیدونم چطوری انقدر جایزه برده وقتی نه بر اساس اصول نویسندگی نوشته شده و نه جذابه. ولی اگر سنم بین ده تا چهارده بود شاید خوشم میومد ولی فقط برای اون سن. در هر صورت که وقتتونو پای کتاب بهتری بزارید تا این.
🟥من خوندمش تا شما نخونیدش.🟥

        

11