یادداشت زهرا ساعدی
2 روز پیش
این کتاب داستان ادی است، دختری که مادرش اختلال دوقطبی دارد، خودش دیسلکسیا دارد، ناپدری و دو خواهرش از او جدا شدهاند و زندگیاش بسیار پرپیچوخم بوده. ادی و مادرش به کاراوانی برای زندگی میآیند و آنجا دو دوست بزرگسال پیدا میکند: الیوت و سولایی که قهرمانش میشود. طی کتاب داستان ادی، مادرش و غیبتهای بیپایانش، ناپدریاش دوایت و خواهرانش که دور از او هستند و دیگر یک خانواده نیستند میخوانیم. صبر و تحمل ادی خیلی زیاد است، انقدر که گاهی از دستش عصبانی میشدم اما ازش یاد هم گرفتم. در نهایت داستان شیرین تمام شد اما همه به خیر و خوشی سروسامان نگرفتند که البته زندگی واقعی هم همین است. اگرچه این کتاب نوجوانان بود اما از خواندنش بسیار لذت بردم و به نظرم بزرگسالان هم باید هرازگاهی کتاب نوجوان بخوانند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.